English Version
This Site Is Available In English

آقای مهندس یک معلم است، معلمی راستین.

آقای مهندس یک معلم است، معلمی راستین.

1_ابتدا به‌رسم کنگره ۶۰ خودتان را معرفی کنید؟
سلام دوستان احمد هستم یک مسافر، آخرین آنتی ایکس مصرفی شیره، تریاک. حدود ۱۰ ماه سفر کردم به روش DST با داروی OT، راهنما آقای مهندس دژاکام، رهایی دو هفته مانده به ۲۴ سال.

2_چرا در کنگره ۶۰ به جناب مهندس عنوان «بنیان» اطلاق می‌شود، چرا از عناوینی مانند «مدیر» یا «رئیس» استفاده نمی‌شود؟
هر کلمه‌ای دارای بار معنایی مختص به خود است، عنوان «رئیس» یا «مدیر» را برای شخصی به کار می‌برند که در رأس ساختاری که از قبل وجود داشته قرار می‌گیرد و نقش هدایت‌گری آن سیستم یا ساختار را بر عهده دارد، اما کلمه «بنیان» معنای ریشه یا خلق از پایه و اساس را می‌رساند، یعنی چیزی که از قبل وجود نداشته اینک ساختاری از ابتدا شکل می‌گیرد، همچون کلیدی که برای باز کردن یک قفل ساخته می‌شود.

3_چون شما یکی از افرادی هستید که به آقای مهندس بسیار نزدیک است، بارزترین خصوصیت اخلاقی ایشان ازنظر شما چیست؟
به عقیده من شما نیز به آقای مهندس نزدیک هستید، تمام کسانی‌که از علوم، کتب و سی‌دی‌های ایشان بهره می‌برند، از نزدیکان آقای مهندس به شمار می‌روند و ایشان راهنمای همه ما هستند. آقای مهندس یک الگو، یک «بزرگ‌تر» هستند. در روزهای اخیر به این موضوع بسیار اندیشیده‌ام که در وصف ایشان چه می‌توانم بگویم، در وصف آفتاب عالم‌تاب چه می‌توان گفت، واقعاً کلمات در توصیف ایشان ناتوان‌اند. آفتاب گرمابخش، زندگی‌بخش و روشن‌کننده راه و مسیر زندگی است. این توصیفات را هرکس که آفتاب را ببیند یا حس کند جایگاه آن را به‌خوبی درک می‌کند، اما از دیدگاه من آقای مهندس یک معلم است، معلمی راستین.

4_وظیفه ما به‌عنوان عضوی از کنگره ۶۰ نسبت به آقای مهندس، مخصوصاً در این هفته چیست؟
ما هیچ وظیفه‌ای نسبت به ایشان نداریم، ایشان بارها عنوان کرده‌اند که حساب ما با یکدیگر صفر است؛ اما وظیفه ما به‌عنوان یک انسان که از این ساختار نفع می‌بریم چیست، آیا من فقط یک مصرف‌کننده یا دریافت‌کننده‌ام، آقای مهندس می‌گویند؛ گاهی اوقات انسان با دریافت غذای نذری یا یک هدیه شاد می‌شود، اما گاهی با غذا دادن به دیگران خوشحال می‌شود. این دو، حسی جدا از هم هستند. درک این موضوع که کنگره زندگی دوباره را به من بخشید و تغییر در من به وجود آورده بسیار ضروری است، این از الطاف الهی است؛ بنابراین اگر شخصی در این مسیر خدمتی به من کرده، چرا من انسان مؤثری برای خود و دیگران نباشم. این سؤالی است که اگر انسان از خود بپرسد مسیر او نمایان خواهد شد. به عقیده من اگر انسان احساس کند مؤثر است، در اوج نیاز، حس بی‌نیازی در وی به وجود خواهد آمد و این بی‌نیازی عامل انجام بسیاری از کارهای بزرگ است.

5_تمام افرادی که در کنگره ۶۰ حضور دارند، به تلاش‌های شما برای پیشبرد اهداف کنگره آشنا هستند، پیمایش این سفرها نیازمند انرژی بالایی است، منبع این انرژی کجاست؟
من هیچ‌گاه رنج‌های مشقت‌بار قبل از رهایی از دام اعتیاد را فراموش نکرده و نمی‌کنم، این عاملی است که موجب می‌شود عظمت رهایی را همیشه ارج بگذارم و بعدازاین رهایی عظیم که لطف بیکران ایزدی شامل حال من شده، از خود بپرسم حال نقش تو چیست، در مقابل این‌همه رحمت که شامل حال تو شده، چه‌کاری می‌توانی انجام دهی. مسیر رهایی، مسیری است که من درگذشته طی کرده‌ام و آن را به‌خوبی می‌شناسم و نقشه آن را در اختیار دیگران قرار می‌دهم، این عامل مانند نیروی محرکه و سوختی درونی به نام محبت است که انسان را برای کمک به خود و به دیگران مشتاق می‌سازد. این محبت یا شوق انجام آن کار است که انرژی لازم را برای تمام خدمت‌ها به وجود می‌آورد.

تایپ‌ و ویرایش: مسافر سعید لژیون هفتم
عکس: مسافر محمدحسین لژیون دوم
مصاحبه‌گر و ارسال مطلب: دستیار مرزبان خبری، مسافر بهنام لژیون دوم
گروه خدمتگزاران سایت نمایندگی گیلان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .