English Version
This Site Is Available In English

دلنوشته، مسافر احمد

دلنوشته، مسافر احمد

یک نیروی انرژی بی نهایت و ناشناخته‌ وجود دارد آنقدر عظیم که کل هستی را اشغال کرده است و برای شناساندن خویش کائنات و اجزا درون آن را خلق کرد .
از جمله مخلوقاتش آدم بود و  برای اینکه او را اشرف مخلوقات بنامد ، از روح خود در او دمید و برای رشد و شناخت او را  زین فرستاد.با اختیار انتخاب يکی از دو مسیر موجود یک بسوی ضدزارزش‌ ها دوم ضد ارزش‌ ها وبرای رشد فکری انسان اضدادرامقابل هم قرار داد.
عده‌ای با جهان بینی  منفی  و جهالت ، اسیر نفسانیات و امیال دنیوی در مسیر ضد ارزش‌ ها حرکت کردند و زمانی به خود آمدند که در سیاهچال عدم آگاهی ساکن شده و همه موارد را با جهان بینی جهل خود سنجیده و صحیح و تایید می‌کنند، چون در قضاوت هر مسیری شرایط خود را دارد و تمامی خصوصیات خود را به ظهور میرساند.
اما زمانی طلایی، خالق هستی، روزنه‌ای از نور را بر او می‌شکافد، وقتی چشمانش به روشنایی عادت کرد بوسیله استادان کامل و جامع و مکمل راه سلامت و سعادت خوشبختی را آموزش داده و با اطاعت و اجرای دستورات خداگونه شدن را حس می‌کند
وادی دهم بسان پیکان دو سر هم توجه می‌دهد، مسیر بسوی ارزش‌ ها و هم میترساند، از مانوس شدن با ضد ارزش‌ ها و مژده می‌دهد به توانایی های آدم که با تغییر جهان بینی و حرکت‌های ذره ذره با چاشنی عشق ، ارزش‌ ها توی لحظه های زندگی جاری و ساری میگردد.

ارسال: مرزبان خبری

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .