English Version
This Site Is Available In English

بنیان، بذر نیکویی بود که کاشته شد

بنیان، بذر نیکویی بود که کاشته شد

جلسه سوم از دوره چهلم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی رودکی با استادی راهنمای محترم مسافر رامین، نگهبانی مسافر علی و دبیری مسافر امید با دستور جلسه 《بنیان کنگره ۶۰》شنبه ۱۵ آذر ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان رامین هستم مسافر.
خوشحالم که امروز در این نمایندگی حضور دارم،
از علی آقا نگهبان جلسه و آقا امید دبیر و آقا سعید ایجنت محترم که باعث شدند  امروز من اینجا حضور داشته باشم تشکر می‌کنم.
تبریک می‌گویم  اول از همه به دوستان بخاطر جشن بنیان کنگره 60 چون اگر ما اینجا دور هم جمع شدیم به خاطر بذری است که زمانی کاشته شده و الان هم نگاه می‌کردم به پرتال ۱۵۲ نمایندگی کنگره ۶۰  در سراسر کشور دارد که این نمایندگی‌ها هر کدامشان الگویی هستند از کنگره ۶۰.
اصل کنگره 60، یعنی هر روالی که در کنگره ۶۰ اتفاق می‌افتد، از بخش تازه واردین، از انتخاب راهنما، بخش اوتی، مشاوره... همه این‌ها روالش به یک شکل است. همانطور که جلسه امروز  ساعت ۵ شروع به کار کرد، در ۱۵۲ نمایندگی به همین شکل جلسات در حال برگزار شدن است.  ببینید ما در وادی اول می‌گوییم: با تفکر ساختارها آغاز می‌شود. یعنی با یک تفکر درست می‌تواند یک ساختاری را ایجاد بکند که سالیان دراز ادامه پیدا کند و ازش مردم منتفع بشوند. به قول مهندس ما جشن تولد نمی‌گیریم!
برای مهندس که به نظر من این بزرگترین اتفاقی است که در کنگره ۶۰ افتاده، الگویی هست که ما ازش بهره‌مند می‌شویم ولی اصل مطلب این است که این ساختار چطور می‌تواند به چنین وسعتی برسد. ده‌ها هزار نفر هستند که در کنگره حضور دارند. در کنگره ما کسی را نداریم که حقوق بگیرد یا درآمدی داشته باشد یا نفعی داشته باشد. چطوری این‌ها اتفاق افتاده؟  من خاطرم هست یک زمانی کسی مصرف کننده بود می‌گفتند: این کارش تمام است! یعنی در هر محلی ان موقع معتاد خیلی کم بود، الان سالم کم است. یک مصرف کننده بود، دوتا مصرف کننده بود، همه اینها را می‌شناختند و ازشان فاصله می‌گرفتند. برخورد خیلی  بدی می‌شد با مصرف کننده در حدی که کسی مصرف کننده بود، می‌گرفتند همینطوری اعدامش می‌کردند و می‌گفتند معتاد بود!
در همچین موقعیتی جناب مهندس دارویی را معرفی کرد به نام تریاک. ثمره‌اش چه شد؟ خب  فالوآپ و پایلوت اولش نزدیک صد و خورده‌ای رهایی اتفاق افتاد و فالوآپ دادند و نتیجه‌اش مثبت بود. دو مرتبه ۵۰۰ نفر، این دفعه هزار نفر این فالو آپ ها را انجام دادند و نتیجه‌اش این شد که امدن این دارو را تأیید کردند. تنها جایی که تریاک مجوز دارد کشور ایران است. چطوری این اتفاق افتاده؟ یک کار نشدنی را جناب مهندس توانسته انجام بدهد و در سبد داروها دارویی را معرفی کرده که تنها دارو برای درمان اعتیاد بوده است. شاید داروهای دیگر استفاده کردیم، دارو که نمی‌شود گفت بلکه نگهدارنده بودند. متادون، ترامادول، ب۲، نتیجه‌اش چی شده؟ اینکه تا آخر عمرت باید به عنوان نگهدارنده استفادشان کنی. یک روز  قطعش کنی کل عوارض اعتیاد دوباره برمی‌گردد. ولی در کنگره ۶۰ این اتفاق نمی‌افتد بلکه رهایی اتفاق می‌افتد و ان هم به خاطر بذری است که جناب مهندس کاشته است.
در گذشته اینطوری نبود که جلسات به این شلوغی باشد. آقای مهندس همه را تک تک به اسم می‌شناخت. مثلاً چهارشنبه‌ها جلسه برگزار می‌کرد. و بعدش ما یک جلسه جهان بینی داشتیم که از تمام شهرستان‌ها میامدند. حالا ان تعدادی که نمایندگی داشتند کسایی که میامدند می‌شدند سه یا چهار تا لژیون. آقای ترابخانی، آقای حکیمی، آقای دهقان، سرکار خانم آنی... لژیون جهان بینی روزهای چهارشنبه می‌گذاشتند. چند  تا رهایی اتفاق می‌افتاد؟ یک وقت‌هایی هیچی! الان جوری شده که وقت نمی‌شود برای رهایی گرفتن. ان موقع فقط چهارشنبه بود اما الان ۴ روز در هفته هست. شنبه، دوشنبه، چهارشنبه و جمعه این رهایی دارد اتفاق می‌افتد و این جای شکر دارد که اشخاصی که در کنگره ۶۰ یک مصرف کننده که از دید جامعه یک انسان مطرود بوده، ولی تبدیل  به یک انسانی می‌شود که روی آن حساب باز می‌کنند. خود من هیچکس شاید  قبولم  نداشت ولی الان هرجا برم حداقل گلیم خودم را از آب بیرون  می‌کشم. چه اتفاقی برای من افتاده؟! تغییر کردم! ان تعادل که در کنگره ۶۰ ما دنبالش هستیم دقیقاً همین هدف را دنبال می‌کند که ما آموزش بگیریم، تغییر بکنیم و به تعادل برسیم که این اتفاق در کنگره ۶۰ می‌افتد. خب در این نمایندگی بسیاری زحمت کشیدند.
یک بنیان کنگره ۶۰ داریم یک  بنیان شعبه رودکی. که اینجا من خاطرم هست سال ۹۰ بود، آقای دهقان به من گفت: برویم شهر قدس. من ان موقع نمی‌دانستم شهر قدس اصلاً کجاست!
امدیم و رفتیم با امام جمعه و نماینده مجلس و با هرکی صحبت کردیم که یک جایی در اختیار ما بگذارد که بتوانیم یک نمایندگی راه بیندازیم. خب قبلا اینطوری نبود که مثلاً ساختار لژیون‌های سردار انقدر خوب شکل گرفته باشد و می‌رفتیم دنبال خیریه‌ها بودیم، می‌رفتیم  مساجد خیریه. که ما در حال انجام همچین کاری هستیم. یک جایی به ما بدید، یک داربستی چیزی... که الحمدالله هیچ کدام همکاری نمی‌کردند!
امدیم این جا همکاری کردند که گفتند: یک فضایی در اختیارتان می‌گذاریم که که تداخل پیدا کرد با نمایندگی استاد معین که ان موقع ان سال  در حال افتتاحش بودیم. آقای کرمی ادامه کارش را انجام داد و در سینما یک لژیون تشکیل دادند که آقای سراج هم از اولین راهنماهایی بودند که تشکیل لژیون دادند. این نمایندگی و ان بذر به مرور رشد کرد و الان چیزی شده که ما اینجا می‌بینیم. یک زمانی ما دنبال این بودیم که راهنما پیدا کنیم که از جاهای دیگر بیایند و تشکیل لژیون بدهند. ولی الان  بچه‌های خود این نمایندگی انقدری هستند که حتی بتوانند یک شعبه دیگه را ایجاد بکنند.
من تبریک می‌گویم به همه عزیزانی که حضور داشتند از بدو این نمایندگی آقای کرمی که آغاز این نمایندگی را زد، آقای مهدی معینی که بعد از من ایجنت شدند، آقای جلال ربیعی، حسین آقا محمدی، سعید عاشوری عزیز و همه عزیزانی که اینجا حضور داشتند خدمت کردند و جناب آقای نعیمی که در حال حاضر مسئولیت اداره این نمایندگی را عهده‌دار هستند، از همه تشکر می‌کنم و امیدوارم این نمایندگی بذری باشد که بتواند نمایندگی‌های دیگری از آن شکل بگیرد. الان من استاد معین را دیدم از بچه‌های آنجا نزدیک ۶ تا نمایندگی ایجاد شده و امیدوارم این اتفاق برای این نمایندگی هم و اعضای این نمایندگی هم اتفاق بیفتد. من مجدداً تبریک میگویم به همه عزیزان و تشکر می‌کنم از دوستانی که حضور دارند. آقا  مسلم که از بدو اینجا حضور داشتند و امیدوارم برقرار باشد.

نگارش و ویرایش؛ مسافر مجید
عکس؛ مسافر بابک
بارگذاری؛ مسافر حسن

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .