English Version
This Site Is Available In English

در کنگره، احترام و ادب ستون‌های اصلی هستند

 در کنگره، احترام و ادب ستون‌های اصلی هستند

چهارمین جلسه از دور سیزدهم سری جلسات کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰نمایندگی شوشتر به استادی راهنمای محترم مسافر علی، نگهبانی مسافر منصور و دبیری مسافر مهدی با دستور جلسه وادی دهم و تاثیر آن روی من، در روز پنجشنبه مورخ ۱۳/آذر/۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد: سلام دوستان علی هستم یک مسافر، خیلی خوشحالم و هفته بنیان را به همه شما تبریک می‌گویم. سرآغاز تشکیل کنگره ۶۰ و در واقع سرآغاز تولد دوباره‌ی تک‌تک ماست؛ امیدوارم برای همه‌مان مبارک باشد. ان‌شاءالله در این هفته، همان‌طور که آقای مهندس فرمودند، از کسانی صحبت کنیم که تلاش کردند، از شکل‌گیری کنگره بگوییم و از مسیری که طی شده تا امروز به این نقطه رسیده‌ایم.

وقتی آقای مهندس می‌فرمایند: «ما پنیر را با نخ قر قره تکه‌تکه می‌کردیم تا به همه برسد»، یا اینکه «برای خرید یک کاسه آش هزار تومان مشکل داشتیم»، امروز که نگاه می‌کنیم و این وسعت و شکوه کنگره، مکان‌ها، شعبات و حتی «دانشگاه کنگره» را می‌بینیم، می‌فهمیم این مسیر چقدر با تلاش و پشتکار طی شده است. یاد کردن از گذشته، احترام به زحمات بزرگان است. رهایی‌ها را هم تبریک می‌گویم؛ رهایی لژیون ویلیام و تک‌تک اعضا و خدمتگزاران. ان‌شاءالله که رهایی از سیگار، پیامی باشد برای سفر اولی‌ها که سفر سیگار خودشان را محکم و جدی آغاز کنند.

دستور جلسه: وادی دهم، صفت گذشته در انسان صادق نیست زیرا انسان جاری است.

در ابتدای وادی، آقای مهندس اشاره می‌کنند:

«آنانی که مجذوب رحمت قدرت مطلق می‌شوند، به ارتقا می‌رسند و آنانی که به سورچرانی مشغولند نصیبی ندارند؛ چهارپایانی هستند بلکه پست‌تر…»

حالا این جمله چه می‌گوید؟

رحمت قدرت مطلق چیست؟ اگر خوب نگاه کنیم، رحمت خداوند در سلامتی ماست، در هوایی که تنفس می‌کنیم، در اکسیژن، در مسیر کنگره، در داروی OT، در همین ساختار امن و الهی که به ما داده شده تا درمان شویم، مجذوب رحمت شدن یعنی دیدنِ نعمت، قدردانی کردن و ارزش قائل شدن. وقتی انسان قدرشناس باشد و توجه کند که چطور حالش بهتر شده، چطور پله‌ها کم شده، چطور آرامش پیدا کرده، این یعنی جذب رحمت شده است. چنین انسانی رشد می‌کند، ارتقا پیدا می‌کند. اما کسی که این نعمت‌ها را نمی‌بیند، انگار نه انگار، هیچ‌گاه رشد نخواهد کرد. ما سال‌ها اعتیاد داشتیم؛ ده بار، پانزده بار، بیست بار ترک کردیم و هیچ نتیجه‌ای نگرفتیم، اما وقتی وارد کنگره شدیم و قدر این مسیر را دانستیم، تغییرات آغاز شد. قدرشناس بودن در احترام به پیشکسوت، سر وقت آمدن، نوشتن تکالیف، رعایت حرمت‌ها و خدمت کردن خودش را نشان می‌دهد، همین‌طور انسان اگر روز رهایی‌اش به تهران می‌رود، با وجود تمام سختی‌ها، با دل خوش می‌رود؛ چون قدر مسیر را می‌داند. اگر برای یک شب بستری شدن در بیمارستان باید هزینه زیادی بدهیم، اینجا رایگان و با عشق خدمت دریافت می‌کنیم. این یعنی رحمت، در کنگره، احترام و ادب ستون‌های اصلی هستند، کسی که مجذوب رحمت شده باشد، ادبیاتش، رفتارش و نگاهش با پیشکسوت و راهنما و مرزبان، از جنس احترام است.

 

در کنگره ادبیات کوچه‌بازاری جایی ندارد، ایستادن جلوی پای مرزبان، ایجنت یا راهنما نشانه فرهنگ، قدردانی و ادب است؛ نه سن و سال، اگر نگهبان جلسه شدیم یا دبیر شدیم، از بالا صحبت نمی‌کنیم، اگر کاری باید انجام شود، با اجازه گرفتن از مرزبان و با حفظ دیسیپلین انجام می‌دهیم.

همه ما تابع قوانین هستیم و همین چیزهاست که کنگره را پایدار نگه می‌دارد.

تغییر صفت؛ از اندیشه تا ناخودآگاه، تمام تلاش ما در کنگره این است که درونمان تغییر کند.

آنچه در افکار ماست، هنوز از آنِ ما نیست. آنچه در حس ماست، شخصیت واقعی ماست. وقتی حسادت، خشم، کینه یا ترس در درون ما ظاهر می‌شود، یعنی هنوز آن صفت در ما وجود دارد، هرچند با اندیشه جلویش را بگیریم. اندیشه کنترل می‌کند، اما تغییر نداده است.

با تکرار و آموزش و صبر، کم‌کم اندیشه وارد ناخودآگاه می‌شود؛ می‌شود صفت جدید، می‌شود نفس جدید و این همان مسیر تزکیه و پالایش است. این مسیر زمان می‌برد.

اگر ۴۰ سال هم در کنگره باشیم، باز هم باید قدم‌به‌قدم جلو برویم. تغییر واقعی آهسته و عمیق اتفاق می‌افتد، نه یک‌شبه.

ممنونم که به صحبت‌هایم گوش دادید.

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .