English Version
This Site Is Available In English

شعر از مسافر ساسان

شعر از مسافر ساسان

بنام قدرت مطلق الله
چون پای نهادی به ره مکتب استاد
از بند غرور و منیت کن دلت آزاد
آن علم بدون عملت را که از آن سودنجستی
از محضر استاد فراگیر تو از نو به درستی
عمری به ره میکده رفتی نشدی مست
هر در که زدی را عملت روی خودت بست
آن حال خرابُ تن رنجورُ غمُ گوشه ی عزلت
هرگز مبر از یاد ز امروز توتا آخر عمرت
.
.
.
درس راه زندگی را گر نیاموزی تو از آموزگار
سخت درس ات می دهد دنیا به دست روزگار
می دهد درس ات به زور ترکه ی درد و بلا
تا در آخر مفرق جان تو را سازد طلا
 

(سروده ای از مسافر ساسان لژیون ۴)

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .