سلام دوستان حسین هستم یک مسافر:
ابتدا عرض تبریک دارم خدمت کلیه اعضای کنگره ۶۰ هفته بنیان و فرا رسیدن روز رهایی جناب مهندس
از آنجایی که دستور جلسات کنگره از اهمیت بالایی برخوردار است ولی اگر کمی فکر کنیم که این مکان بنیانگذاری نمیشد یا کنگره تاسیس نمیشدتوسط آقای مهندس، یا اینکه آقای مهندس پس از رهایی خودش به فکر بنیان و پایهگذاری کنگره نمیافتاد چه اتفاقی برای تک تک ما میافتاد.
.jpg)
سوال پیش میآید که چه چیزی در وجود یک انسان رخ میدهد که به چنین نقطه تفکری برسد که نفسهای زیادی را در انسانهایی که سالیان سال خاموش و بیروح بودند زنده نماید.من هیچ چیزی غیر از انسانیت نمیبینم انسانی که اینقدر بینقص و از اهمیت بالایی برخوردار باشد برای رسیدن به چنین جایگاهی فقط انسانیت لازم است و بس.
هفته بنیان از این نظر از اهمیت و جایگاه با ارزشی برخوردار است که به جهانیان ثابت شد که اعتیاد درمانپذیر است اعتیادی که بشر سالیان سال موفق به حل صورت مسئله آن نشد. اما جناب مهندس برای به دست آوردن این جایگاه و این متد (دی اس دی) سختیهای زیادی متحمل شدند و با برنامهریزی و مدیریت دقیق به اهداف خود رسیدند و همچنان در تلاش است که علم کنگره جهانی شود خوب همانگونه که خود شاهد آن هستیم ابتدا در کنگره اعتیاد درمان شد و بعد از آن وارد مرحلهای شد که برای رهایی از چنگال اهریمن و رهایی از مواد سفر نیکوتین بود که به نتیجه نشست و بعد مرحله کاهش وزن و از همه مهمتر بیماریهایی که علم پزشکی در درمان آن به هیچ نتیجه دست نیافته بود ولی در کنگره تمام این بیماریها به نتیجه نشست و درمان شد هدف از ساختار کنگره از نظر آقای مهندس برای رسیدن به جایگاه مقام و منصب و دیده شدن نبود.

هدف فقط نجات یک انسانی که در وجود خویش یخ زدهای بیآزار بود که به گرمای خانوادهاش برسد و هدف فقط زنده کردن این گونه از انسانها بود.از هفته بنیان برای خودم نتیجه میگیرم که تنها کنگره نبود که پایه گذاری شد بلکه با این عمل عظیم جناب مهندس، من ابتدا خودم را یافتم وجود یخ زدهام را به گرمای علم و دانش کنگره و در مسیر عشق و محبت پیوند زدم.تا بنیان خانوادهام راپایه گذاری کنم با فرا گرفتن دانش کنگره نقش موثر در تربیت فرزندانم در چگونه محبت کردن فرزندانم را فرا گرفتم.در تکریم و احترام به همسرم، که اولویت نقش خانوادهام در جایگاه مادری میباشد همه اینها را با بنیان کنگره به من داده شد و من با چه عملی با چه پول میتوانم قدردان این کنگره ۶۰ باشم
مرده بدم زنده شدم گریه بدم خنده شدم
دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم

در آخر فراموش نکنم که از کجا به کجا رسیدم و این راهی که روزی نورش بر ما تابید حالا بر خود وظیفه میدانم که همچنان مشعل فروزان و نور هدایت این مسیر را ادامه بدهم تا بلکه یک نفسی در خاموشی و تاریکی ظلمت راه روشن گردد و به جمع خانواده خویش باز گردد تا شاید از این طریق ذره ای از دریافت هایم را پرداخت کرده باشم .
نگارش و تایپ از مسافر مرزبان حسین از لژیون مرزبانی نمایندگی خیام نیشابوری
بارگذاری : گروه خبری و سایت شعبه خیام نیشابوری
- تعداد بازدید از این مطلب :
216