English Version
This Site Is Available In English

مسلماً من امروز با وقایعی که تجربه کردم، متفاوت هستم. زیرا انسان جاری و در حال تغییر است.

مسلماً من امروز با وقایعی که تجربه کردم، متفاوت هستم. زیرا انسان جاری و در حال تغییر است.

جلسه دهم از دوره بیست و چهارم سری کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره۶۰، ویژه مسافران و همسفران نمایندگی دهخدا، با استادی: پهلوان مسافر صامت ، نگهبانی:مسافر حسین و دبیری: مسافر سعید ، با دستور جلسه: " وادی دهم. صفت گذشته در انسان صادق نیست چون جاری است " در روز پنجشنبه ۱۳ آذر ماه ۱۴۰۴ ساعت: ۱۷:۰۰ آغاز به کارکرد

خلاصه سخنان استاد :

 

سلام دوستان صامت هستم یک مسافر . ابتدا از ایجنت محترم گروه مرزبانی و نگهبان عزیز تشکر می‌کنم که من را به این جایگاه دعوت کردند. گاهی اوقات، آدم‌ها یک لوکیشن را برایتان ارسال می‌کنند، اما همان لوکیشن هم ممکن است اشتباه باشد و شما را به مسیر دیگر یا به مکانی دیگر. خوب است که آدم بتواند لوکیشن خودش را پیدا کند. یعنی وقتی آدم راهی را پیدا می‌کند، راهش را مشخص می‌کند. دقیقا مثل همین تاکسی‌های اینترنتی که می‌گویند: "شما جای خود را مشخص کن و به من بگو کجایی تا من ماشین بفرستم."در کنگره ۶۰ نیز همین اتفاقات می‌افتد. بچه‌هایی که وارد این بستر می‌شوند، در مسیر آموزش قرار می‌گیرند و به حرکت کنگره ۶۰ می‌پیوندند. آن‌ها تازه می‌آیند و در مسیر قرار می‌گیرند و لوکیشن خود را پیدا می‌کنند. وقتی که می‌فهمند کجا هستند، آن زمان برایشان ماشین می‌فرستم. این یکی از ویژگی‌های کنگره ۶۰ است. اما شکرگزاری در این قسمت گاهی خطرناک است. گفته‌اند که یک بزرگی حدودا سی سال استغفار می‌کرد و از خداوند طلب مغفرت می‌کرد. یکی از شاگردانش به او گفت: "تو آدم خوبی هستی، چرا سی سال استغفار می‌کنی ؟ گفت به خاطر یک شکرگزاری نابجا. خبر آوردند که بازار بغداد آتش گرفته. گفتند نترس، مغازه تو سالم است. من شکر‌ کردم. بعد فهمیدم‌ که من شکر کردم که مغازه همسایه‌ام دارد می‌سوزد. این برای ما بچه‌های کنگره ۶۰ قابل لمس‌ است. می رویم پشت فرمان، گه‌گاه می‌بینیم یک نفر با یک عدد از این اسپند دودکن‌ها می آید از جلوی ما رد می‌شود یک ده هزار تومنی هم به او می دهیم و خدا را شکر‌ می کنیم که جسم من سالم است یعنی همان مغازه من سالم است.‌این شکرگزاری واقعاً خطرناک‌ است. ما انسانها به همدیگر وابسته‌ایم. یک رهجو گروگان راهنما، راهنما گروگان مرزبان. مرزبان گروگان ایجنت و این شعبه است و این شعبه و ایجنت گروگان دیده‌بان رابط.‌دیده بان رابط نیز گروگان دیده‌بان است و دیده بان گروگان آقای مهندس است و خود آقای مهندس در گرو همان سفر اولی است که برای درمان مراجعه می کند.به خاطر این است که همه ما در پی هم روان شده ایم تا در اینجا تغییر صفات بدهیم.

اینجا برای بازی نیامده ایم. بازی هایمان را در بیرون کرده ایم، تفریحاتمان را کرده ایم، اینجا کلاس دانشگاه است.جاری بودن یعنی چی؟ آیا دروغی که من در کودکی می‌گفتم، با دروغی که الان می‌گویم، شبیه هم هستند؟ دروغ کودکی من تمام شده و دیگر نمی‌گویم. دروغ الانم با دروغ زمان بچگی‌ام مثل هم نیست. مسلماً من امروز با وقایعی که تجربه کردم، متفاوت هستم. انسان جاری و در حال تغییر است. دانش وجود دارد و همین مسأله معرفتی است. معرفت یعنی دانش، یعنی شناخت. شناخت پنهان است. بله من هم می‌دانم که عمل سالم خیلی خوب است. نمی‌دانم که چقدر این فهمی که دارم را می‌توانم در زندگی‌ام اجرا کنم. من یک مسافر هستم، و باید از بچه‌های مسافر بپرسم چقدر توانستند دانشی که در یک مقطع خاص به دست آوردند را با همسفرشان به اجرا در بیاورند. من چقدر توانستم با دخترم ارتباط برقرار کنم و چقدر از این دانش را به زندگی‌ام بیاورم؟ می‌توانیم دو فنجان چای را صبح با صلح با همسفر خود بنوشیم. کسی که سیگارش را درمان نکند خط خمر درستی ندارد. کنگره توسط نیروهای مافوق اداره می‌شود. اول لژیون عقل استاد سیلور دوم لژون عشق استاد رعد سوم لژیون عقل عشق و ایمان استاد سردار. و تا زمانی که مثلث درمان به قاطعیت بسته نباشد خط خمر هیچ مسافری کامل نیست. و در آخر نظم انضباط احترام می گوید لباس سفید بپوشیم سر موقع بیاییم.از اینکه به صحبت های بنده گوش دادید ممنونم.

در ادامه اعلام رهایی توسط راهنمایان محترم نمایندگی دهخدا

اعلام رهایی مواد مسافر لژیون ۹ توسط راهنما مسافر محمود

 

اعلام رهایی سیگار مسافر لژیون ۱۹  توسط راهنما مسافر قاسم 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .