جلسه هشتم از دور سیزدهم کارگاههای آموزشی عمومی مسافران و همسفران کنگره۶۰ نمایندگی ایران با استادی راهنمای محترم مسافر علی و نگهبانی راهنما همسفر پیمان و دبیری مسافر کمال با دستور جلسه «وادی دهم، صفت گذشته در انسان صادق نیست چون جاری است » روز پنجشنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۳۰ آغاز به کارکرد

سخنان استاد:
سلام دوستان علی هستم یک مسافر
خدای خودم را که اجازه دادند امروز روی این صندلی بنشینم و آموزش بگيرم، شاکر و سپاسگزارم
در مورد دستور (جلسه صفت گذشته در انسان صادق نیست چون جاری است).
تنها موجودی که خداوند خلق کرده و جاری است انسان است و ما در اين جاری بودن میتوانیم به سمت منفی یا سمت مثبت حرکت کنیم و همه اینها دست خود ما است، ما هم انرژی مثبت داریم هم انرژی منفی، هر دو انسان را به حرکت درمیآورد ولی آخرش به کجا ختم شود آن خیلی مهم است.
اینکه ما بعضی وقتها به کنگره میآییم و انرژی نمیگيريم اين به خاطر این است که شما خورشید را نمیبینی، چون سایه انداختی روی خودت و منیت تو یک نوع سایه است و نمیخواهی قبول کنی حرفهای آقای مهندس را، غرورت یک نوع سایه انداخته اجازه نمیدهد صحبتهای راهنمایت و پیشکسوتان را گوش بدهی.
.jpg)
در مورد خودم میگویم، اینقدر دروغ گفتهام که یک سایه بزرگی در زندگیام انداختهام و بعد میگویم چرا این قندیلها که یخزده و این حسهایی که یخزده چرا آب نمیشود؟
خورشید هم که هست این خورشید را دارم میبینم ولی این سایه که بالای سرت است را باید بزنی کنار تا بتوانی انرژی دریافت کنی تا از آقای مهندس بتوانی انرژی زیادی دریافت کنی، از آمدن به جلسه انرژی بگیری، از استادت انرژی بگیری، از خدمت کردن انرژی بگیری، خيلیها را من در این چندساله دیدهام خدمت کردند ولی الآن نیستند، شاید یک سایهای انداخته روی منیت و غرور یا کبر حالا خودش میداند، ولی خداوند که بخواهد یکچیزی به تو بدهد اول صبر تو را امتحان میکند حوصله تو را میبیند تا مشخص شود که آن انرژی را به تو بدهد و خودت را گم نکنی، بعد به تو میدهد و آن انرژی پایدار است .
راهنمایان که در کنگره۶۰ هستند انرژی آنها پایدار است، همیشه حال آنها خوب است؛ خیلی وقتها انرژی من زیاد است و من باید خودم آن را کنترل کنم و من بهعنوان راهنما باید حواسم به خیلی چیزها باشد، حواسم باشد انرژی یک نفر را خراب نکنم و راهنما باید الگوی بینقص باشد، و باید یاد بگیریم همانطوری که در اینجا هستیم در بیرون هم همینطوری باشیم.
راجع به موضوع دوم دستور جلسه بخواهم صحبت کنم ، تولد یک سال رهایی آقا محمد است، به همگی شما تبریک میگویم به همسفرش به راهنمای همسفرش و به پسرهای گلش تبریک میگویم و این تولدها همه نشانه هستند، کسی تولد یک سال رهاییاش را میگیرد از خیلی سختیها عبور کرده است و یک سری مشکلات سر راهش بوده که بهراحتی اکثراً شانه خالی میکنند و کنگره را رها میکنند ولی یکسریهای میایستند و تلاش میکنند تا به آن چیزی که میخواهند برسند و محمد هم از آنهایی بود که رفت جنگید و برگشت و خواستهاش را داشت و برگشتش هم به خاطر آن دنوری بود که در سال اول پرداخت کرد و بخشید و بعضی وقتها هم خداوند به ما میبخشد و حتماً نباید مالی باشد، بعضی چیزها را خداوند به ما میبخشد که ما اصلاً فکرش را هم نمیکنیم.
و همچنین انتخاب نگهبانی آقا محمد را بهش تبریک میگویم، من تعریف کردن را درکنگره دوست ندارم چون از کسی تعریف میکنید میرود.
راهنمایم آقا حمید میگفت من از هرکسی تعریف کردم رفت، انشا الله که تولد پنجسالگیاش را جشن بگیریم، انشا الله راهنما شود و در کنگره باید اینها را دید، من دیروز تهران بودم تولد بنیان کنگره بود و خیلی باشکوه بود و رهاییها مثل آن ستاره هایی میمانند که ابرهایی آمدهاند جلوی آن و نمیگذارند نور ستاره بدرخشد و راهنماها مثل آن بادی میمانند که میآیند آن ابرها را کنار میزنند و آن ستاره میدرخشد، روز رهایی روز درخشش یک رهجو است و امیدوارم محمد هم از آن رهجوهایی باشد که به دیگران نور بدهد، و انشا الله یک روزی راهنما بشود و رهجو پرورش بدهد و تولد رهجو هایش را بگیرد.
ممنونم که به صحبتهای من گوش کردید.

آرزوی مسافر:
آرزو دارم تمام کسانی که درگیر اعتیاد هستند به جمع ما بپیوندند
سخنان مسافر محمد:
سلام دوستان محمد هستم، یک مسافر
آخرين آنتی ایکس، تریاک
روش درمان،DST
داروی درمان، OT
ورزش در کنگره، شنا
با کمک راهنمایی، راهنمای محترم علی آقا ۱۰ماه سفر کردم و هماکنون ۱۷ماه است با دستان آقای مهندس آزاد و رها هستم.
بهرسم ادب اول از آقای مهندس و خانواده محترمشان برای ایجاد چنین بستری، تشکر و قدردانی میکنم و همچنین از راهنمای محترم علی آقا، که با داشتن مشغله زیاد در تمام لحظات سفرم تمام انرژی خود را برای درمان من و همه رهجوهایش میگذارد، از راهنمای ویلیام آقا روحالله که برای درمان سیگارم از ایشان آموزش گرفتم تشکر میکنم.
از آقا مهدی راهنمای محترم تازه واردین که با صحبتهای دلنشین، نور امید را در دل من زنده کردند تشکر و قدردانی میکنم.
از ایجنت ها و مرزبانان دوره قبل و تمام خدمت گذاران شعبه هم برای اینکه بنده را همراهی کردند تا به رهایی برسم سپاس گذار هستم.
از خانم زهره راهنمای محترم به خاطر زحمات زیاد و آموزش جهانبینی به همسفرم تشکر و قدردانی میکنم، همچنین یک تشکر ویژه هم از خانم ایران برای اهدای زمین به کنگره که خانه امید همه ما است و همچنین از همسفرم که در زمان مصرف من را تحمل میکرد و در طول درمان همراهی میکردند تشکر میکنم.
از همه شما عزیزان که در جشن تولد یک سال رهایی ما شرکت کردید سپاسگزارم

سخنان راهنما همسفر زهره:
سلام دوستان زهره هستم راهنما یک همسفر
برای اینکه یک روز دیگر هم لياقت حضور در این جمع را دارم و شاهد یک تولد دیگر هستم خداوند را شاکر و سپاس گذارم.
تولد یک سال رهایی آقا محمد را در رأس به آقای مهندس و خانواده بزرگ کنگره۶۰ تبریک میگویم، به علی آقا راهنمای محترم و رهجوهاش، به خانم زهرای عزیز و فرزندانش تبریک میگویم.
یک سالی که پشت آن آموزش و تلاش بود، دیدنی و لذتبخش است، که مسافری به همراه همسفر نتیجه تلاشش را میبیند.
خانم زهرا یک رهجوی منظم بود که همیشه در جلسات حضور داشت و مسافرش را با صبوری همراهی میکرد، واقعاً یک همسفر نمونه داشتن در کنگره نعمت محسوب میشود.
از همه شما عزيزان که با صبر و سکوت به مشارکت من توجه کردید ممنون هستم.

سخنان همسفر زهرا:
سلام دوستان زهرا هستم، یک همسفر
من برای اینکه در کنگره حضور دارم و میتوانم از آموزشها استفاده کنم، خداوند را شاکر هستم.
از آقای مهندس و خانواده محترمشان برای فراهم کردن این بستر که ما توانستیم به درمان برسیم و حال خوش را تجربه کنیم تشکر میکنم.
از راهنمای محترم علی آقا و راهنمای ويليام آقا روحالله برای اینکه به مسافر من آموزش دادند و کمک کردن تا به رهایی و حال خوش برسد، تشکر میکنم.
از راهنمای عزیزم خانم زهره، بابت آموزشهایی که من میدهد تا در زندگی موفقیتهای بیشتری را به دست بیاورم و در صلح و آرامش زندگی کنم، تشکر و قدردانی میکنم.
در پایان از همه خدمت گذاران شعبه ایران و همه دوستان که در این جشن ما را همراهی کردند تشکر میکنم.

تایپیست: مسافر محمد لژیون ۱
عکاس: مسافر احمد لژیون ۵
ویرایش: مسافر بختیار لژیون ۱۲
ارسال: راهنما مسافر حسن
مرزبان کشیک: مسافر سعید
نمایندگی ایران
- تعداد بازدید از این مطلب :
314