من در ابتدا که وارد کنگره شدم هنوز این مکان را به عنوان یک جایگاه مقدس برای خودم و مسافرم قبول نداشتم. وقتی دعای کنگره خوانده میشد من گریه میکردم و بغض گلویم را میگرفت و به خودم میگفتم که بعد از چندین سال زندگی چرا باید اینجا باشم؟ چرا باید عاقبت من این باشد؟ روزهایی که مسافرم به علتهای مختلفی نمیتوانست به کنگره بیاید، من هم نمیآمدم و خیلی خوشحال میشدم؛ ولی الان بعد از گذشت سه سال حضور در کنگره فهمیدم که این مکان مقدس فقط برای خودم و خودم خوب است و کار خدا بود که ما به این مکان الهی بیاییم و من در زندگی به آرامش و صلح روحی و روانی برسم.
اکنون بعد از سه سال میفهمم و وقتی مسافرم برای خدمت به تهران میرود، اگر تنها هم باشم خودم راهی کنگره میشوم و اگر روزی نیایم دلتنگ کنگره میشوم.
این کنگره بود که زندگی مجدد و صلح و آرامش در زندگی را به من داد و من معنای بخشش را در این مکان مقدس فهمیدم.
در گلریزان امسال فردی مبلغ زیادی به گلریزان کمک کرد. من هنوز به معنای واقعی کنگره پی نبردهام، با خودم فکر میکردم این دسته از انسانها در کنگره چه چیزی دیدهاند که اینگونه مبالغ را به کنگره میدهند؟
هنوز خیلی راه داریم تا برویم و به قلههای رفیع بخشش و استحکام و نقطه تحمل برسیم. امیدوارم خودم را به مرور زمان توسط آموزشهای کنگره بالا ببرم.
نویسنده: همسفر مینا رهجوی راهنما همسفر سهیلا (لژیون دوم)
رابط خبری: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر سهیلا (لژیون دوم)
ویرایش و ارسال: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر سهیلا (لژیون دوم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی ایران
- تعداد بازدید از این مطلب :
45