صفت گذشته در انسان صادق نیست؛ زیرا جاری میباشد. زمانی که همه چیز را در اوج خوشبختی میدیدم ناگهان دنیا بر سرم فروریخت. در آغاز ازدواجم خود را خوشبختترین زن دنیا میپنداشتم و حتی در خواب نیز تصور نمیکردم قرار است زندگی تلخی را تجربه کنم که ترس، ناامیدی، فقر و سایر مشکلات پشت سر هم پدیدار شوند این من بودم در وسط جهنمی بهنام اعتیاد که هیچ شناختی از آن نداشتم و در هیچ مرحلهای از زندگیام درکی از آن حاصل نکرده بودم هر دری را که میکوبیدم بینتیجه میماند تمام راهها و روشها به درِ بسته برخورد میکرد. مسافرم دورتر و دورتر میشد و زندگی روی دیگر سکه را به من نشان داده بود. گمان میکردم ضربالمثل روزی در عرش و روزی در فرش مختص دیگران میباشد و برای من رقم نخواهد خورد به شخصی تبدیل شده بودم آکنده از خشم، قضاوت، تجسس، ترس، ناامیدی و سایر حالات. گویی پردهای سیاه پیش روی چشمانم قرار داده بودند و هیچچیز جز اعتیاد و مسافرِ حالخرابم را مشاهده نمیکردم تا آنکه کنگره دری دیگر به روی من گشود من کسی بودم که توان زیستن با امید را نداشتم و صبر کردن را نمیآموختم و همواره بهدلیل ترس از شکست پا در هیچ مسیری نمیگذاشتم درهای رحمت کنگره یکبهیک تاریکی پیش چشمانم را زدود و به وادی دهم رسیدم این وادی به من آموخت که تغییرات رخ میدهند؛ باید برای هر مشکل و مسئلهای زمان قائل شد و نباید راکد و متوقف ماند. دیگر مسافرم برای من درد محسوب نمیشد؛ زیرا؛ اگر تغییری در من پدید آمده ترخیص نیز روزی برای ما رقم خواهد خورد و حس رهایی را تجربه خواهیم کرد جاری بودن را آموختم و اینکه نیروهای اضداد برای تکامل و آموزش من بهوجود آمدهاند با این نگرش؛ اگر مشکلی نیز وارد زندگیام شود دیگر غم را به خود راه نخواهم داد و بایستی از آن مسئله نیز آموزش بگیرم و وارد مرحلهای نوین از یادگیری شوم؛ زیرا پایان هر نقطه سرآغاز خطی دیگر میباشد.
نویسنده: همسفر شیما رهجوی راهنما همسفر خدیجه (لژیون هشتم)
رابط خبری: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر خدیجه (لژیون هشتم)
ویرایش: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون سوم) دبیر دوم سایت
ارسال: همسفر منیژه رهجوی راهنما همسفر منیره ( لژیون ششم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی اسلامشهر
- تعداد بازدید از این مطلب :
92