ارمغان عبور از تاریکی، عشق است

همسفری که توانست با امید به خداوند با جاری بودن انسان، صفت گذشته‌اش را تغییر دهد. گذشته‌ای که تیره‌وتار بود و در آن تاریکی چیزی دیده نمی‌شد که بفهمد چگونه باید جاری باشد؟ تا اینکه اذن ورود او به کنگره صادر شد. در او جرقه‌ای زده شد و همان لحظه روزنه‌ای به سمت روشنایی پیدا کرد. به دنبال روشنایی رفت. انسان‌هایی را دید که توانسته بودند صفت گذشته خود را تغییر دهند و او هم با امیدواری و الگوبرداری از آنها تصمیم گرفت که پرده‌های پوسیده خمر را از بین ببرد و با اختیاری که دارد خودش را از مسیر ضدارزش‌ها که در ابتدا مسیری زیبا به نظر می‌رسد؛ اما برای او به جز فشار روانی، نگرانی چیزی به ارمغان نداشت خارج شود.

در مسیر ارزش‌ها قرار بگیرد و بتواند آن صفت گذشته خود را که همراه با افسردگی و ناراحتی بود که در صور پنهان برای او دل‌آشوب و در صور آشکار با سفیدشدن موهایش پدیدار شده بود؛ زیرا او قانون زندگی را یاد نداشت و با خود فکر می‌کرد که زندگی همین است و قابل‌تغییر نیست. او کلید هم داشت؛ اما آن کلید برای آن قفل نبود و او در تلاش برای باز کردن آن قفل بود؛ اما نتیجه‌ای نداشت و دری هم باز نمی‌شد. استمرار در تلاش بود؛ اما باعث شکسته‌شدن کلید درون قفل شده بود و مشکلات را چندین برابر کرده بود؛ ولی با یاری خداوند و بخشندگی‌اش که به انسان قائل شده بود او توانسته بود صفت و ویژگی خود را تغییر دهد .

اگر صفات بدی در او ریشه کرده آنها را با آموزش گرفتن در زیر سقف کنگره توانسته ریشه‌کن کند؛ اما باز هم باید مراقب نیروهای منفی باشد و دچار منیت نشود؛ زیرا می‌تواند صفات خوب او تبدیل به صفات بد شود. زیرا انسان همیشه در حال تغییر است چقدر خوب است که این تغییرات، مثبت باشد و بتواند خود را از غم به شادی، از جهالت به دانایی، از کفر به ایمان، از تاریکی به روشنایی تبدیل کند و در زمان حال از زندگی لذت ببرد؛ اما باید اول همه چیز را بپذیرد و قبول کند که خودش باعث تمام این مشکلات شده است و کسی را مقصر نداند و با سعی و تلاش خودش می‌تواند به آن هدفی که دارد برسد.

در این مسیر صبوری و امید او تبدیل به میوه شیرین آرامش شد. واقعاً از آقای مهندس و خانواده محترم ایشان کمال تشکر و قدردانی را دارم. همچنین از راهنمای خوبم خانم فاطمه که با آموزش‌هایش مسیر را به ما نشان داد و با فانوسی که در دستانش بود و با زمزمه زیبای شکرگزاری با ما همراه شد که نتیجه‌اش عشقی شد که با چشم دل حس می‌شود.

رابط خبری: همسفر عاطفه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون هفتم)
ویرایش و ارسال: همسفر مهین رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون دوم)
همسفران نمایندگی خیام نیشابوری