آقای مهندس در سیدی نقاش میفرمایند: جهان خلقت آن قدر وسیع است که نمیتوان برای آن ابتدا و انتها مشخص کرد. کهکشان راهشیری، حدود صد هزار سال نوری طول دارد؛ با این حال تنها یکی از کهکشانهای متوسط جهان است. ما تنها پنج درصد از جهان فیزیکی را میشناسیم و از جهانهای نادیدنی، آگاهی اندکی در اختیار داریم.
وقتی خداوند میفرماید: «انسان را از گل آفریدم» منظور ساختن مجسمه گِلی نیست؛ بلکه اشاره به این دارد که جسم انسان از عناصر زمین شکل گرفته است. تا به امروز بیش از شصت عنصر در بدن انسان شناسایی شده که نشان میدهد ما از خاک هستیم؛ با این حال در وجود ما بُعد دیگری به نام" جان " نیز حضور دارد. بنابراین انسان از دو بخش جسم و جان تشکیل شده است. تعالیم الهی آمدهاند تا انسان بداند خالق اصلی او خداوند است؛ اما ادامه این خلقت را به اختیار انسان سپرده تا با رفتارها و انتخابهایش، نقاشی زندگی خود را کامل کند.
نقاشی زندگی تنها عبادت و ستایش نیست، به معنا سالم بودن و سالم زیستن است؛ فساد نکردن، غیبت نکردن، رعایت قوانین و حفظ تعادل. برای اینکه بتوانیم تصویری زیبا از زندگی بیافرینیم؛ باید جسم را سالم نگه داریم و مراقب اضافهوزن، سیگار و رفتارهای آسیبزننده باشیم. راهنمایان، مربیان و معلمان نیز هستند تا کمک کنند مسیر درست را ببینیم و بهترین شکل نقاشی خود را ترسیم کنیم.
برخی تصور میکنند روح مهمتر از جسم است و جسم اهمیت چندانی ندارد؛ اما این تصور نادرست است و ما باید به هر دو بُعد وجودی توجه کنیم. رسیدن به تعادل کار سادهای نیست؛ زیرا انسان میان دو نیروی مثبت و منفی قرار دارد. در قرآن آمده: «انسان را به دو راه هدایت کردیم.» راه منفی معمولاً سادهتر و جذابتر بهنظر میرسد، اما صراط مستقیم در ظاهر دشوارتر است.
انسان موجودی شریف است؛ اگر بداند بدی چیست، آن را انجام نمیدهد و اگر مرتکب میشود از نادانی اوست. کسی که از راه خلاف نتیجه گرفته باشد، جدا شدن از آن راه برایش دشوار است. انسان مانند رهجویی است که در روش DST به تدریج از تاریکی بیرون میآید؛ باید مرحله به مرحله حقیقت را لمس کند. در مسائل مهم، اصل بر خواستن انسان است؛ این که بخواهد درمان شود، بخواهد هدایت شود، بخواهد خلاف نکند. وجدان، پلیس درونی انسان است و اگر بیدار شود، او را از بسیاری خطاها باز میدارد.
برای شناخت مسیر حیات نیز خواستن ضروری است؛ اینکه بدانیم از کجا آمدهایم، به کجا میرویم و چه میخواهیم. حرکت عاقلانه با حرکت حسابگرانه تفاوت دارد؛ کسی که مال خود را برای خیر خرج میکند عاقلانه رفتار میکند؛ اما کسی که فقط جمع میکند، حسابگرانه عمل میکند. البته تقویت پایههای مالی نیز بخشی از عقلانیت است. وقتی حرکت انسان عاقلانه شود، الهامات را دریافت میکند و در مییابد که هر حرکت معنوی، بار مادی خود را نیز به همراه دارد. اگر انسان حرکت کند و این حرکت را ادامه دهد، اعجاب و دستاوردها او را یاری و تشویق خواهند کرد.
برداشت:
سیدی «نقاش» یادآوری میکند که هیچ کس جز خود ما قلم زندگی را در دست ندارد. جهان با همه عظمتش بستر است و ما نقاش. هیچ ضربه قلمی بیتأثیر نیست؛ هر انتخاب، هر کلمه و هر رفتار رنگی است که بر بوم زندگی مینشیند. اگرچه نیروهای منفی و مثبت همواره ما را احاطه کردهاند؛ اما قدرت تشخیص، اختیار و خواستن در وجود ماست. زیبایی نقاشی زندگی؛ زمانی پدیدار میشود که میان جسم و جان هماهنگی برقرار کنیم و حرکتمان بر مدار عقلانیت و حقیقت باشد. آن زمان است که جهان هستی نیز پاسخ میدهد؛ الهامات روشن میشوند و مسیر، خود به خود گشوده میگردد.
نویسنده: راهنمای تازهواردین همسفر افتخار
رابطخبری: راهنما همسفر معصومه (لژیون نهم)
عکاس: همسفر فاطمه.ج رهجوی راهنما همسفر منصوره (لژیون هفتم)
ویرایش و ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر منصوره (لژیون هفتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی صادق قم
- تعداد بازدید از این مطلب :
101