همسفر مینا به همراه مسافر مسعود با آنتیایکس هروئین وارد کنگره شدند؛ مدت ۱۰ ماه و ۱۰ روز به روش DST و داروی OT با راهنمایی همسفر مائده و مسافر اکبر سفر کردند. همسفر مینا در رشته ورزشی بدمینتون و مسافر ایشان در رشته فوتبال فعالیت دارند.
اینک در باب دستورجلسه «وادی دهم؛ صفت گذشته در انسان صادق نیست؛ چون جاریاست» با ایشان گفتگویی ترتیب دادهایم؛ لطفاً با ما همراه باشید.
.jpg)
به نظر شما با توجه به آموزشهایی که کسب کردهاید، همسفر چگونه میتواند در کنار مسافر به صلح و آرامش برسد؟
اگر همسفر در کنار مسافر باشد، طبق قوانین کنگره و با توجه به آموزشهایی که دریافت کرده، حرکت میکند و میتواند به آرامش و آسایش دست پیدا کند؛ این ایجاد تغییر در همسفر، به صورت یکباره نیست؛ بلکه باید آرامآرام این تغییر در درون او حاصل شود تا بتواند به حال خوش و آرامش برسد.
در وادی دهم عنوان شد، «صفت گذشته در انسان صادق نیست؛ چون جاریاست». انسان مرتب در حال تغییر و حرکت است و در مسیر تکامل و زندگی، با تغییر، تبدیل و ترخیص به صلح و آرامش دست پیدا میکند.
به نظر شما همسفری که همچنان در تاریکیها مانده و تغییری نمیکند، کجای کار او دچار ایراد است و چه اقدامی باید بکند؟
همسفری که در تاریکیها مانده و حرکتی نمیکند، باید بداند با دریافت آموزشهای کنگره۶۰ وضعیت او تغییر خواهد کرد. ما در کنگره آموختهایم هیچکس در زشتیها و بدیها ماندگار نیست و انسان همواره در حال تغییر است؛ اما لازمه تغییرات مثبت و خروج از تاریکی برای همسفر، حرکت در مسیر درست است و این فقط با نوشتن سیدیها و اطاعت از راهنما میسر میشود که همین امر میتواند تحولات عمیقی در او ایجاد کند.
آنچه مانع تغییر همسفر میشود، عدم رها کردن وابستگیها و گره زدن حال خود، به حال مسافر یا مسائل دیگر است. ناتوانی در رهایی مسافر باعث میشود همسفر نتواند به جلو حرکت کند؛ اما با آموزشهای کنگره و فرمانبرداری از راهنما، میتواند در مسیر صحیح، حرکت و سپس تغییر کند.
لطفاً تجربه شخصی خود را در زمینه آموزشهای کنگره توضیح دهید و بیان کنید که این آموزشها چگونه در تغییر صفات، عبور از تاریکیها به روشناییها و رفع گرههای درونی برای دستیابی به حال خوب مؤثر بودهاند؟
وقتی وارد کنگره شدم با آموزشهایی که دریافت کردم، متوجه شدم انسان قابل تغییر است و هیچکس محکوم نیست که همیشه در تاریکی و سیاهی بماند.
سالها به واسطه مصرف نیکوتین، با بیماریهایی درگیر بودم و دریافتم که باید درون تاریکیها پخته شوم تا به رشد و بلوغ برسم و گرههای درونی من باز شود. این امر فقط با آموزشهای کنگره اتفاق افتاد و مرا که مسافر نیکوتین بودم، به درمان رساند و به سمت روشنایی و حال خوب هدایت کرد. کنگره مرا احیا کرد و به من جان تازهای بخشید.
لطفاً بفرمایید از زمانی که مسافر شما آموزش و درمان را در کنگره شروع کردند، چه تفاوتی با قبل از درمان ایشان مشاهده کردهاید؟
قبل از ورود به کنگره، همیشه دغدغه من این بود که چرا مسافرم احساس مسئولیتی در زندگی ندارد و کنار آمدن با این مسئله برای من بسیار دشوار بود؛ اما با آموزشهای کنگره فهمیدم که جسم مسافر به واسطه سالها تخریب اعتیاد، نیاز به بازسازی و آموزش دارد و اینکه فقط با گذشت زمان، تزکیه و پالایش امکانپذیر میشود. به شکر خدا مسافر من توانست درست سفر کند و با دریافت حال خوب از کنگره، تغییر کند و تبدیل به انسانی مسئولیتپذیر شود.
به نظر شما همسفران و مسافران، برای تغییر صفات خود، بايد تزکیه را از چه نقطهای شروع کنند؟
در صورتی که بتوانند تزکیه و پالایش را از خود شروع کنند و کمکم حسهای آلودهای که سالها درگیر آن بودند را تزکیه و پالایش و به حسهای خوب تبدیل کنند؛ میتوانند در این مسیر، صفتهای گذشته را نیز تغییر دهند. شاید من سالها درگیر حس نفرت بودم و نمیتوانستم حس خود را تبدیل به عشق کنم؛ اما با آموزشهایی که در کنگره۶۰ دریافت کردم، توانستم تزکیه و پالایش را از خود شروع کنم، حس نفرت را کم و به عشق و محبت تبدیل کنم. برای تغییر، هیچ راهی جز تزکیه و پالایش حسها وجود ندارد.
.jpg)
لطفاً بفرمایید تغییر صفات یک همسفر چگونه میتواند روی سفر مسافرش تأثیرگذار باشد؟
وقتی همسفر تغییر میکند، میتواند صفات گذشته را عوض کند و مسافر هم میتواند راحت سفر کند. قطعاً رفتار همسفر در سفر مسافر تأثیر بسزایی دارد؛ چون وقتی همسفر به آرامش و حس خوب برسد، مسافر هم در کنار او به خوبی میتواند سفر کند؛ ولی اگر حس همسفر خراب باشد، روی سفر مسافر تأثیر میگذارد و مسافر نمیتواند آنطور که شایستهاست، سفر کند.
من در نقش همسفر با رفتارهای ناپسند، رها نکردن مسافر، دخالتهای بیجا، خشم و خیلی چیزهای دیگر اجازه نمیدادم مسافرم راحت سفر کند و زمانیکه توانستم روی حسهایم کار کنم و آنها را تغییر دهم، مسافر من هم توانست به خوبی سفر کند و به حال خوش و رهایی برسد و خودم هم به حال خوش رسیدم.
کلام آخر...
هیچکس نمیتواند بگوید از من گذشته است، من در زشتیها غوطهور هستم و راه نجاتی نیست. راه نجات همیشه هست؛ زیرا «صفت گذشته در انسان صادق نیست؛ چون جاریاست». برای اینکه صفت گذشته تغییر کند، باید حس تغییر کرده و برای تغییر حس هیچ راهی بهجز تزکیه و پالایش وجود ندارد و اولین قدم برای تزکیه و پالایش، تفکر است.
از مهندس حسین دژاکام و خانواده محترم ایشان و همچنین از راهنمایان، همسفر مائده و همسفر نصیبه بسیار سپاسگزارم.
از اینکه وقت خود را در اختیار ما قراردادید بسیار سپاسگزاریم.
طراح سؤال: گروه مصاحبه
انجام مصاحبه و تایپ: همسفر عاطفه رهجوی راهنما همسفر لیلی (لژیون بیست و دوم)
رابط خبری: همسفر افسانه رهجوی راهنما همسفر نصیبه (لژیون ویلیام)
عکاس: همسفر شقایق رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون پنجم)
ارسال: همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر پریسا (لژیون بیستوششم) دبیر دوم سایت
همسفران نمایندگی شیخ بهایی
- تعداد بازدید از این مطلب :
153