سلام دوستان امید هستم یک مسافر
امروز را با طلوعی دوباره گذشته دور را بر تن کردم تا گره خود را بهتر ببینم نمی دانم که شب بود یا روز اما مهم این بود که در یک کش و قوس عجیب با خود و خدای خود قهر کردم .حدود ۳۵سال پیش پس از قهر از خداوند مهربان ،روی به مصرف سیگار آوردم و به دنیای پر زرق و برق ضد ارزش ها وارد شدم، اکنون که خوب می اندیشم مسأله من عشق بود اما راه درست را انتخاب نکرده بودم عاشقی در اعماق تاریکی، و متوجه غرق شدن خود در تاریکی نبودم هر چه زمان می گذشت ارتباط با خدایم زیباتر می شد اما در فضایی از توهم و سیاهی چگونه می توان خدایی که خالق نور است نور است و برتر از نور است عشق بازی کرد.
اما هر بار که به اعماق تاریکی فرو می رفتم حضور حضرتش را حاضر و خود را غایب می یافتم صفحات زندگی ام به سرعت می گذشت با پشت سر گذاشتن تابستان گرم به برگریزان زندگی رسیدم در این فصل بود که غرق در مواد با پیری از دیار ساقی آشنا شدم هنوز هم رهنمودهای ایشان را به جان دارم اما آن زمان صدای دلسوزی را خوب نمی شنیدم و ایشان عشق به حقیقت را در پاکتی از محبت به من تقدیم کرد و من در لا به لای صفحه اعتیاد گمش کردمشاید این از دست دادن های تلخ بود که مرا به سوی راهی بهتر هدایت می کرد.
به سرعت گذشت و زمستان با سوزش و یخبندان شدید به سرعت نمایان شد و من غرق در مصرف انواع مواد و کارتن خواب شده بودم آنقدر بیمار بودم که گذر زمان را نمیدانستم صبح تا شب کار و از شب تا صبح بی درنگ مواد مصرف می کردم .نمی دانم چند قرن طول کشید اما یک روز کارفرما از من خواست تا چاره ای برای بیماران بی اندیشم به او گفتم خدا می داند که حدود هفت سال است که به دنبال درمان دردم هستم از خود درمانی تا سقوط آزاد ،سم زدایی و متادون درمانی و....انچه رایج بودرا انجام داده ام ولی این حال روزم است و نمی خواهم طوری درمان شوم که بیکار بمانم که توسط ایشان ره کنگره به من نشان داده شدو با حالی بسیار آشفته به سمت شعبه کاسپین رفتم ولی چون با احساسی سست پیش رفتم دو سال پس از سفر اول خود زمین گیر و به فساد کشیده شدم گمان می کردم با گرفتن شاخه گلی در زمستان تمام شده و فصل زیبای بهار فرا رسیده است و از سرمای شدید به خواب غفلت فرو رفته بودم .به دلیل ناسپاسی و نافرمانی شش ماه از کنگره دور شدم درد فراق لذت وصال را زیاد میکند هیچ گاه به این شدت سرمست و سرشار از حقیقت نبودهام و اکنون با رسیدن بهار می دانم آن روز فرا خواهد رسید
نگارنده : مسافر امید
تایپ و تنظیم : مسافر آرش
- تعداد بازدید از این مطلب :
105