سفر کردن انسانها را فروتن میکند.
پاییز بود، حال بدی داشتم و هیچچیز در زندگیام سر جای خودش نبود و از ناامیدی قلبم یخ زده بود و هر تلاشی میکردم به خواستهام نمیرسیدم. روزهای سختی را پشت سر گذاشته بودم. معجزه روزی بود که اذن ورودم به کنگره صادر شد، آن روز توسط افرادی دلسوز و مهربان که شالهای رنگی داشتند مشاوره شدم. ندای درونم میگفت: همه چیز درست میشود و آن افراد راهنمایی هستند از جنس محبت، که ایمان دارم حال خراب و ناامید را به زندگی بر میگردانند.
وقتی به بیماری اعتیاد فکر میکنم؛ متوجه میشوم من هنوز هم اطلاع و آگاهی چندانی نسبت به این موضوع ندارم. من یک مادر هستم با دغدغههای مادرانه فراوان، مادری که همیشه از خودش میگذرد تا به فرزندانش جان دهد، تا عزیزانش هیچ کمبودی نداشته باشند.
وقتی دیدم پسرم معتاد شده است؛ تمام غم و غصههای دنیا مال من شد و دنیا بر سرم آوار شد. من قطره قطره آب شدن و سوختن پسرم را میدیدم و جز نذر و نیاز کاری از دستم برنمیآمد و مدام با خود فکر میکردم که خداوند به کدامین گناه مرا مجازات میکند.
روزبهروز ناامیدتر میشدم و همهی باورها و اعتقاداتم عوض شده بود. چرا خدا دعاهایم را مستجاب نمیکند؟ با ورود به کنگره متوجه شدم خیلی از عزیزان به درد من دچار هستند.
امیدوارم تمام کسانی که در باتلاق اعتیاد به سر میبرند با این مکان مقدس آشنا شوند و اشکهایی که برای اعتیاد عزیزانشان ریختند تبدیل به اشکهایی شود که از سر شوق برای رهایی اعتیاد عزیزانشان جاری می شود؛ با ورود به کنگره ی ۶۰ روزنهای از روشنایی در زندگی من، فرزندانم و همسرم متبلور شد و امیدی در چشمانم نمایان شد و هدفی برای ماندن و بودن.
امروز کنگره به من آموخت که خود را بهتر بشناسم تا توان شناخت پروردگارم را داشته باشم. سجده شکر به جای میآورم؛ چرا که امروز آموختم در لحظه زندگی کنم و از زندگی خود لذت ببرم و گاهی نیم نگاهی به گذشته برای یاد آوری لحظات و آنچه بودم داشته باشم؛ تا مرا امیدوار کند که من
میتوانم اگر بخواهم؛من همهی این نعمتها را مدیون خانوادهی بزرگ آقای مهندس و
کلیهی خدمتگزاران در کنگره میدانم.
در پایان دعای زیبای کنگره را برای آن دسته از افرادی که شاید امروز، ناامید و درمانده شدهاند و فکر میکنند راه حلی وجود ندارد و اکنون در جمع ما نیستند؛ میخوانم باشد که آمین های شما بدرقه راه این عزیزان و استجابت دعا باشد.
" خداوندا ما در پی هم روان شدهایم ، تا بدانیم آنچه نمیدانیم،از هستی و نیستی خداوندا تاریکیها را تجربه نمودهایم ما را با روشنایی ها آشنا گردان، تا به فرمان عقل نزدیک شویم و به مکانی برسیم که از آنجا انشعاب یافتهایم .
آمین یا رب العالمین
نویسنده: همسفر زهرا رهجو راهنما همسفر راضیه ( لژیون سوم )
ویرایش و ارسال: همسفر شقایق رهجو راهنما همسفر وحیده ( لژیون پنجم )
همسفران نمایندگی دامغان
- تعداد بازدید از این مطلب :
68