English Version
This Site Is Available In English

جاری بودن انسان و تغییر حس

جاری بودن انسان و تغییر حس

جلسهٔ نهم از دوره سی‌وسوم کارگاه‌های آموزش خصوصی کنگرهٔ ۶۰، ویژه همسفران نمایندگی خلیج‌فارس بوشهر با استادی همسفر پروین، نگهبانی همسفر نرجس و دبیری همسفر محبوبه با دستور جلسه «وادی دهم: صفت گذشته در انسان؛ صادق نیست، چون جاری است.» روز یکشنبه ۹ آذرماه ۱۴۰۴ ساعت 17:00 آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

ابتدا از ایجنت، همسفر زینب راهنمای خودم تشکر می‌کنم که این جایگاه را به من سپردند تا بتوانم بهره‌مند شوم. درباره دستور جلسه امروز؛ وادی دهم که با این پیام آغاز می‌شود، صفت گذشته در انسان صادق نیست چون جاری است. پیش از ورودم به کنگره ۶۰، حال بسیار بدی داشتم و تخریب‌های شدید روحی و ذهنی باعث شده بود که نتوانم حتی به مسافرم فکر کنم. آن‌قدر آشفته و بی‌قرار بودم که وقتی وارد کنگره شدم گویی شوکی عظیم به من وارد شده بود؛ به حدی که از نگاه کردن به اطرافیان نیز واهمه داشتم. وقتی از من می‌خواستند سی‌دی بنویسم، مشارکت کنم یا حتی اعلام سفر انجام دهم به‌شدت عاجز بودم؛ انگار انجام دادن همین کارهای ساده برایم غیرممکن بود.

با ورود به جهان‌بینی و وادی‌ها، کم‌کم پرده از جلوی چشمانم کنار رفت و وقتی سخنان آقای مهندس را می‌شنیدم که می‌فرمودند: وادی‌ها همچون شمشیری برنده هستند، همان‌جا بود که فهمیدم این آموزش‌ها امید و روشنایی را دوباره به زندگی من بازمی‌گردانند؛ امیدی برای خروج از سقوط و رسیدن به صعود. بیش از بیست‌وهفت سال؛ در ناآگاهی و بی‌خبری از خود زندگی کرده بودم؛ بدون اندیشه و تفکر و همچنین بدون توجه به حال درونم. وقتی وارد کنگره شدم، تنها کاری که می‌کردم این بود که گوش‌به‌فرمان باشم؛ سر ساعت می‌آمدم و سر ساعت می‌رفتم. بعدها فهمیدم که این مسیر چیزی فراتر مانند تمنای دل می‌خواهد.

به خودم گفتم؛ نباید منتظر باشم تا راهنما همه‌چیز را مانند لقمه‌ای آماده در دهانم بگذارد، باید روی پای خود بایستم و قدم‌هایم را محکم بردارم. به همین دلیل باجان و دل گوش‌به‌فرمان راهنمایم همسفر زینب بودم، هرچه ایشان می‌گفتند اجرا می‌کردم و همان‌جا بود که جرقه‌های تغییر در من آغاز شد؛ تغییری که بعد به تبدیل و سپس به ترخیص نزدیک شد. شاید بسیاری بپرسند چرا پروین باوجود پنج سال و هشت ماه حضور در کنگره هنوز در حال آموزش است؟ اما من می‌دانم که هنوز نیاز به یادگیری دارم و باید این مسیر را ادامه دهم. در خلوت خود بارها به سجده می‌روم و می‌گویم: خدایا چقدر مرا دوست داشتی که مرا با کنگره آشنا کردی. وقتی وارد کنگره شدم، مانند فردی مرده بودم؛ انسان مرده قادر به هیچ حرکتی نیست؛ اما آقای مهندس مرا زنده کرد چون زندگی و فرزندانم و همچنین مسافرم را به من بازگرداند، امروز آسایش و آرامشی دارم که شب و روز شاکر آن هستم.

کنگره ۶۰؛ به من آموخت چگونه صحبت و رفتار کنم و همچنین چگونه بیندیشم و در مسیر زندگی قدم بردارم. هر قدمی که امروز در زندگی برمی‌دارم، مدیون آقای مهندس و خانواده ایشان و همچنین راهنمایم و کل کنگره هستم. درگذشته؛ حتی نمی‌توانستم دستم را بلند کنم و بگویم، من همسفر پروین هستم، اما امروز می‌توانم باقدرت از خودم دفاع کنم و از پس بسیاری از مسائل زندگی بربیایم چراکه آموخته‌ام.

در محیط کوچک روستایمان شاید بسیاری بگویند که پروین دائماً می‌نویسد؛ مگر دعا می‌نویسد؟ اما آن‌ها نمی‌دانند که پروین امروز با پروینِ گذشته تفاوت بسیار دارد. بسیاری از همان افراد؛ گذشته مرا دیده‌اند و حال امروز مرا نیز می‌بینند؛ می‌دانند چه تغییر بزرگی رخ داده است. قرار نیست صفات و خطاهای گذشته را تا پایان عمر با خود حمل کنیم، انسان جاری است و باید تغییر، تبدیل و ترخیص یابد.

من روزی از بسیاری از نعمت‌های زندگی محروم بودم، اما امروز در مسیر رشد و آگاهی گام برمی‌دارم و برای این نعمت بزرگ خداوند را شکر می‌کنم. امیدوارم زندگی همهٔ شما سرشار از آرامش و آسایش باشد.

مرزبان کشیک: همسفر زهرا
تایپیست: همسفر راضیه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون پنجم)
عکاس: مرزبان خبری همسفر زهرا
ویرایش: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر طاهره (لژیون نهم)
ارسال: همسفر رها رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون پنجم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی خلیج‌فارس بوشهر

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .