English Version
This Site Is Available In English

صفت گذشته در انسان صادق نیست چون جاری است

صفت گذشته در انسان صادق نیست چون جاری است

اولين جلسه از دوره ششم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره60 مسافران نمایندگی ارگ کرمان با دستور جلسه (وادی دهم و تاثیر آن بر روی من) با استادی راهنما مسافر سجاد و نگهبانی مسافر محمدجواد و دبیری مسافر امیرحمزه روز یکشنبه 9 آذر ماه 1404 راس ساعت 17 برگزار گردید :

خلاصه سخنان استاد :

سلام دوستان سجاد هستم، یک مسافر.
ابتدا به رسم ادب، از بنیان‌گذار عزیز و دانشمند بزرگ کنگره ۶۰، جناب آقای مهندس دژاکام، نهایت سپاسگزاری را دارم که این بستر ارزشمند را فراهم کردند تا من سجاد بتوانم به درمان، رهایی و آرامش واقعی برسم و صفت‌های گذشته‌ام را برای همیشه تغییر دهم.
همچنین از راهنمای عزیزم در مواد مخدر و سیگار، آقای رضا …، صمیمانه تشکر می‌کنم که در این مسیر سخت، راه را به من نشان دادند تا به این حال خوب و تعادل امروز برسم.
از راهنمای جونزم، آقای رضا پارسا، که در مسیر کاهش وزن بسیار به من کمک کردند نیز کمال تشکر را دارم.
سپاس ویژه‌ام را تقدیم می‌کنم به ایجنت‌ها و مرزبانان گرامی که در سرما و گرما، در هر شرایطی شعبه را باز می‌کنند تا امثال من سجاد بتوانیم بیاییم و صفت‌های منفی گذشته‌مان را برای همیشه تغییر دهیم.
اما بریم سراغ دستور جلسه امروز: وادی دهم که می‌فرماید
«صفت گذشته در انسان صادق نیست چون جاری است.»
جناب آقای مهندس در سی‌دی وادی دهم (بخش اول) می‌فرمایند:
اول باید صفت را بشناسیم. صفت همان چیزی است که اول منِ وجود من سجاد را توصیف می‌کند.
اگر بخواهیم آن را در چهارچوب کنگره ۶۰ بیاوریم: من سجاد قبل از ورود به کنگره یک مصرف‌کننده بودم و صفت «معتاد» مرا توصیف می‌کرد.
اگر کسی که مصرف نمی‌کند را «معتاد» صدا کنند، هزاران فکر ضد ارزش و منفی به سمتش هجوم می‌آورد. اما اولین و بزرگ‌ترین تغییری که در کنگره در ما ایجاد می‌شود، همین است: صفت مصرف‌کنندگی و صفت معتاد از روی ما برداشته می‌شود و ما تبدیل به «مسافر» می‌شویم. دقیقاً همان‌طور که در نوشتارهای آقای مهندس هم آمده: «مسافر».
این سفر، سفری است از ظلمت به سمت نور،
از نادانی به دانایی،
از حقارت به سرافرازی،
از ترس به شجاعت،
از کفر به ایمان،
از قهر به مهر،
و در نهایت از نفرت به عشق واقعی.
در پیام وادی دهم که من عاشقش هستم، آقای مهندس می‌فرمایند:
«آنانی که مجذوب رحمت قدرت مطلق می‌شوند به ارتقا می‌رسند و آنانی که فقط به سورچرانی مشغولند نسیمی ندارند.»
دقیقاً همین است!
کسی که در کنگره خدمت می‌کند یعنی مجذوب رحمت خداوند شده، یعنی توانسته در خودش تغییر واقعی ایجاد کند.
صفت کی تغییر می‌کند؟
وقتی خودِ انسان تغییر کند، صفتش هم خودبه‌خود تغییر می‌کند.
در سفر اول ما سه مرحله داریم: تغییر، تبدیل و ترخیص.
منِ معتاد و مصرف‌کننده وارد کنگره می‌شوم، تبدیل به مسافر اول می‌شوم و وقتی پشت درب اتاق آقای مهندس رهاییم را می‌گیرم، ترخیص می‌شوم و مسافر دوم می‌گردم.
آقای مهندس همیشه تأکید دارند که همه چیز با «حس» است. در وادی دهم هم می‌فرمایند تمام جهان هستی و حتی جهان سمتی با سه مولفه با هم در ارتباط‌اند: نور، صوت و حس.
نور مسیر را برایم روشن می‌کند. حتی اگر در تاریک‌ترین نقطه زندگی باشم، اگر یک روزنه کوچک نور ببینم و آن را دنبال کنم، قطعاً می‌توانم صفتم را تغییر دهم.
صوت مثل یک خبرنگار عمل می‌کند؛ خبر از زمین به آسمان و از آسمان به زمین می‌برد.
و حس… حس مانند خود خداوند است.
وقتی حس من سجاد سالم باشد، می‌توانم صفت‌هایم را تغییر دهم.
اگر آدم خوبی باشم ولی حسم خوب نباشد، اتفاقات خوب برایم نمی‌افتد.
مثل همین لژیون سردار: من می‌توانم کلی پول داشته باشم، اما اگر حالم خوب نباشد، آن پول هیچ فایده‌ای برایم ندارد.
پس همه چیز در کنگره ۶۰ به حس برمی‌گردد.
من سجاد برای اینکه صفت‌هایم را تغییر دهم، باید اول حسم را تغییر دهم.
و تغییر حس فقط از طریق تزکیه و پالایش امکان‌پذیر است.
اولین قدم تزکیه و پالایش هم «تفکر سالم» است.
در وادی دهم یک چرخه زیبا داریم:
تفکر سالم → ایمان → عمل سالم → حس سالم → عشق سالم
من امروز مصرف‌کننده نیستم، صفت معتاد از من برداشته شده و در سفر دوم هستم.
اما همان‌طور که آقای مهندس در اول وادی می‌فرمایند: «بسان شمشیر برنده‌ام من»؛ من که امروز شال راهنمایی هم دارم، اگر حسم سالم نباشد، می‌توانم در یک لحظه به پایین‌ترین نقطه جهنم سقوط کنم.
خیلی خیلی ممنون که با تمام وجود به صحبت‌های من گوش کردید.

عکس : مسافر سهیل لژیون دوم 

تایپ : مسافر محمد لژیون سوم

ویرایش : مسافر محمدجواد لژیون اول

بارگزاری : مسافر احسان لژیون دوم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .