English Version
This Site Is Available In English

وادی دهم، تغییر صفات

وادی دهم، تغییر صفات

دومین جلسه از دور چهل و هشتم کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶٠ نمایندگی عمان سامانی (شهرکرد) به استادی مسافر محسن، نگهبانی مسافر جعفر و دبیری مسافر نادر با دستور جلسه‌ "وادی دهم و تاثیر آن روی من " در روز یکشنبه 9 آذر ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
سلام دوستان محسن هستم یک مسافر؛
ابتدا تشکر میکنم از گروه مرزبانی که به بنده اجازه دادند در این جایگاه خدمت کنم.


دستور جلسه این هفته در مورد وادی دهم‌ است؛ صفت گذشته در انسان صادق نیست چون جاری است.
من تک‌تک وادی‌ها را که مطالعه کردم، علاوه بر اینکه کمک بزرگی به من کردند، فهمیدم که این وادی‌ها در اصل قوانین زندگی هستند؛ قوانینی که آقای مهندس برای ما پیش‌بینی کرده‌اند و با به کار گیری هر کدام از آنها، هم زندگی‌مان بهتر می‌شود و هم بهتر می‌توانیم به دیگران کمک کنیم.
در این وادی، آقای مهندس درباره «صفت گذشته» صحبت کرده‌اند. اصلاً صفت چیست؟ صفت یعنی «ویژگی». صفت هر چیز، ویژگی همان چیز را نشان می‌دهد؛ مثلاً ویژگی زغال، سیاهی آن است و ویژگی شیر، درندگی‌ آن؛ انسان‌ها هم هرکدام برای خود ویژگی‌هایی دارند.

من خودم در زمان مصرف، یک ترس بزرگ داشتم؛ بزرگ‌ترین مشکل من در دوران سفر و درمانم همین ترس بود. ترس از نوع درمان شدن؛ می‌ترسیدم که مبادا دوباره به خماری برگردم، یا نکند درمان روی من اثر نکند. این ترس عجیبی بود. من خیلی قبل‌تر از ورود به کنگره با آن آشنا بودم، اما همین ترس باعث می‌شد نتوانم قدمی بردارم، نتوانم بیایم کنگره و نتوانم خودم را درمان کنم. چون این ترس، ویژگی من شده بود؛ ویژگی‌ای که اجازه نمی‌داد به سمت پاکی بروم و همیشه در حد یک مصرف‌کننده بمانم.

ویژگی‌های انسان‌ها زیاد است؛ هر کسی ویژگی‌ای دارد. منِ محسن، امروز که می‌بینم به درمان رسیده‌ام، می‌بینم آن ترس دیگر برایم اهمیتی ندارد. به قول آقا امین که می‌گوید: «اگر می‌خواهی نترسی، باید بروی در دل ترس.»

خدا را شکر می‌کنم که این قانون‌ها و این وادی‌ها، هر کدام در جای خود به من کمک کردند. امروز که لیاقت استادی این جلسه را داشتم، دقیقاً نوبت به وادی یا دستور جلسه‌ای رسیده که خودم زمانی در آن مشکل داشتم. اما خدا را شکر توانستم با همین قوانین کنگره و همین وادی‌ها بر آن مشکلات غلبه کنم.

در این وادی آقای مهندس می‌فرمایند:
سه مولفه همیشه یاری‌گر ما هستند: «نور، صوت، حس».
نور، فرمان را به ما می‌دهد؛ همان فرمان الهی. صوت، ارتباط ما با اصوات طبیعت و در واقع ابزار ارتباط با دیگران است. حس؛ حس همان فرمانروای درونی است؛ همان نیروی خداوندی در وجود ما. هر انسان، فرمانروای جسم خود است و می‌تواند برای جسم خود تصمیم بگیرد.

می‌خواهم کمی هم از خودم صحبت کنم. من قسمت پورتال ثبت‌ نامه‌های OT خدمت می‌کنم، بچه‌هایی را می‌بینم که در دلشان ترسی دارند؛ ترس از اینکه نکند درمان نشوند. وقتی آنها را می‌بینم، به خودم یادآوری می‌شود؛ روزهایی که من هم می‌ترسیدم، اما بر این ترس غلبه کردم. خدا را شکر می‌کنم که قدم در مسیر کنگره گذاشتم و درمان شدم.

اگر بخواهم بگویم درمان من در کنگره چگونه اتفاق افتاد، واقعاً عجیب بود. دوستانم به کنگره می‌آمدند و من می‌ترسیدم. من واقعاً از درمان شدن می‌ترسیدم؛ چرا؟ چون از زندگی خوب می‌ترسیدم! می‌ترسیدم آینده‌ام درست شود! می‌ترسیدم وارد مسیری شوم که باید همیشه در آن زندگی شیرین ادامه داشته باشد. اما امروز در کنگره همه چیز برای من روشن شد. این قوانین، این وادی‌ها درس بزرگی به من دادند.

آقای مهندس می‌فرمایند: «تفکر سالم، ایمان سالم ایجاد می‌کند؛ ایمان سالم، عمل سالم می‌آورد؛ عمل سالم، حس سالم را می‌سازد؛ حس سالم، عقل سالم را به وجود می‌آورد و عقل سالم، عشق سالم را خلق می‌کند.»

در نهایت همه این وادی‌ها به وادی چهاردهم، یعنی وادی عشق، ختم می‌شوند. اصلاً کنگره بر پایه عشق و محبت است. هر کس در اینجا خدمت می‌کند، هر کس آموزش می‌دهد، همه بر اساس عشقی است که به خالق دارد، به مخلوق دارد و تا حدی عشقی که به خودش دارد.
من به کنگره می‌آیم نه فقط برای اینکه درمان شوم؛ بلکه چون این مسیر، مسیر عشق و رهایی است.

در پایان لازم می‌دانم تبریک بگویم به راهنمایان جدیدی که دیروز از آقای مهندس شال دریافت کردند. خیلی خوشحالم؛ این‌ دوستان هم‌دوره‌های خودم بودند. از خداوند برای آن‌ها توفیق روزافزون و برکت در زندگی را خواستارم.

سپاسگزارم که به صحبت‌های من توجه کردید.

عکس‌برداری: مسافر میلاد لژیون هشتم
نگارش: مسافر حامد لژیون بیست‌ویکم
ویرایش و ارسال: مسافر حمید لژیون نوزدهم

با احترام مرزبان خبری مسافر وحید

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .