با ورودم به کنگره۶۰ و قرار گرفتن در مسیر آموزشهای ناب آن، آگاه شدم که اعتیاد یک بیماری است و برای درمان آن باید راهی مشخص توسط خود فرد پیموده شود تا درمان صورت گیرد. اولین نشانه این حرکت، حضور آگاهانه مسافرم در کنگره بود و پس از آن، تغییر واژه «معتاد» به «مسافر»، مسافر کسی است که از مبدأی مشخص، برای رسیدن به هدفی روشن، با تجهیزات و امکانات لازم حرکت میکند. این حرکت در کنگره «سفر» نامیده شد. مسافر من با حضور در کنگره، دریافت آموزشها، اجرای دقیق دستورات راهنما و مصرف داروی OT بدون حاشیه و با تلاشی آگاهانه، گامبهگام در جهت تغییر جهانبینی خود حرکت کرد تا صفات ضد ارزشی و غیر اخلاقی گذشتهاش را از بین ببرد. دیدن این تغییرات در او انگیزهای شد تا خود من نیز در مسیر کنگره گام بردارم. در اینجا فهمیدم برای رهایی از آسیبهای روحی، روانی و حتی جسمی، برای عبور از چالشهای درونی و بیرونی؛ باید من هم، سفر کنم. همراه شدن با مسافرم و دریافت آموزههای زندگیبخش کنگره، مرا به ارزشها نزدیک کرد تا ذرهذره تغییر کنم، حسهایم را پالایش دهم، و در مسیر آموزشهای کنگره جاری شوم. برای هر حرکتی ابتدا تفکر لازم است و با تفکر، قدمهای ارزشمند برداشته میشود. هر انسانی که آسیب دیده، شاکر است وقتی بتواند در جهت اصلاح رفتار و کردار ضد ارزشی خود حرکت کند و صفات گذشتهاش را به ارزشها تبدیل نماید.
در این وادی آموختم که میتوان صفت گذشته را تغییر داد و همین دانستن، امیدی بزرگ در من ایجاد کرد تا در جهت اصلاح خود بکوشم. مسافری که دیروز معتاد بود، با حضور در کنگره و طی مسیر مشخص، در زمان معین، بر اساس اختیار و انتخاب آگاهانه، توانسته از بند اعتیاد رها شود و انسانی که گرفتار فقر یا نداری است، اگر بخواهد و آگاهانه حرکت کند، میتواند در درون و بیرون خود تغییرات بسیاری ایجاد کند. فقط باید قدمبهقدم به سمت ارزشها برود و صفات ضد ارزشی خود را در رودخانه جاری زندگی بشوید. من تا زمانی که احساسات خود را تغییر ندهم، نمیتوانم صفات ناپسند گذشته را تغییر دهم. و این تغییر حس جز با تزکیه و تفکر درست امکانپذیر نیست. من همسفر، پس از مطالعه وادیها و دستور جلسات، متوجه اشتباهات خود در مسیر گذشته زندگی شدم و دریافتم که علت آسیبها و چالشهای فراوان زندگیام چیزی جز جهل و ناآگاهی خودم نبوده است. زمانیکه اطرافیانم دچار مشکل میشدند، بدون تفکر وارد عمل میشدم و اجازه نمیدادم خودشان مسئولیت زندگیشان را بر دوش بکشند. آن دخالتهای ناآگاهانه، به ظاهر از روی دلسوزی، باعث شد مشکلات و آسیبهای بسیاری برای من و آنان به وجود آید که سالها از عمر هر دو طرف را تلف کرد.
اکنون در پرتو آموزشهای کنگره آموختهام که عمل سالم شرایطی دارد و باید با شناخت، درک، و احترام به اختیار دیگران همراه باشد تا آسیبی وارد نگردد. با بهرهگیری از آموزشها، گوش دادن به سیدیها و راهنماییهای ارزشمند راهنمای خود، توانستهام تا حدی صفات غیر اخلاقی درونم را بشناسم و این یعنی قدمی برای تغییر برداشتهام. این روزها در لژیون تغذیه سالم، با سیدیهای زیبای این طرح انسانی آقای مهندس، فهمیدهام که چاقی نیز آسیبی جدی برای سلامتی، آرامش و سبک زندگی من است. اکنون تلاش میکنم آنچه را میآموزم، عملی کنم تا از بیماریها و ناراحتیهای جسمی و روحی رها شوم؛ زیرا چنانکه در وادی سوم آمده است: (باید دانست هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمیکند.) در پایان آموختهام که پیام هر وادی در متن دیگر وادیها نهفته است و برای رسیدن به تعادل، آرامش، و رهایی از گذشتههای تلخ؛ باید در هر تصمیم و حرکت، پیام تمام وادیها را بیابیم و به آن عمل کنیم.
نویسنده: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون اول)
رابط خبری: همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون اول)
ویرایش: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر عاطفه (لژیون سوم) دبیر سایت
ارسال: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر عاطفه (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی بیرجند
- تعداد بازدید از این مطلب :
7