English Version
This Site Is Available In English

زخم ها محل عبور نور هستند

زخم ها محل عبور نور هستند

 جلسه پنجم  از دوره چهارم کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی ارم، با استادی راهنمای محترم مسافر فرهاد، نگهبانی‌‌ مسافر‌ آرمین و دبیری‌ مسافر مجید، با دستور جلسه «وادی دهم و تاثیر آن روی من» در روز یکشنبه نهم آذرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد. 

خلاصه سخنان استاد.

سلام دوستان، فرهاد هستم یک مسافر.

خداوند را شاکرم که توفیق حاصل شد در جمع شما عزیزان باشم و از نگهبان محترم سپاسگذارم که اجازه دادند در این جایگاه خدمت کنم و آموزش بگیرم.  از  لژیون مرزبانی و راهنمای محترم  آقا محمد تشکر میکنم که اجازه دادند از این خدمت و آموزش بهره‌مند شوم. وادی دهم را که مطالعه می‌کردم، به راهنمای محترم، آقا رضا، خاطرات سفر اولم را توضیح دادم. همان‌گونه که می‌دانیم، در وادی اول، تفکر است، همه‌چیز با تفکر آغاز می‌شود. روزی که برای انتخاب راهنما به جلسه آمده بودم، دقیقاً جلسه سوم بود. دو جلسه نخست را آمده بودم، اما مثل همه روزهای اول، هنوز چندان درک و شناختی از فضای کنگره نداشتم. سومین جلسه که برای انتخاب راهنما آمدم، همین وادی برایم معنا پیدا کرد.

به آقا رضا گفتم که فکر نمی‌کنم این اتفاقی باشد؛ شاید قرار بوده پس از هفت سال و دو ماه، دوباره از سفر اولم درس بگیرم. سال ۹۷ بود و من تازه در جلسه سومم شرکت کرده بودم. احمد آقا آقازاده، راهنمای تازه‌واردین من بودند. حسین آقا قره داغی همون روز استاد جلسه بود. از همان جلسه اول انرژی بسیار زیادی گرفتم. برای من که مصرف‌کننده بودم و علاوه بر جسم، روح و روانم نیز به‌هم ریخته بود، مشارکت‌ها و صحبت‌های جلسه بسیار زیبا و تاثیرگذار بود. آنجا فهمیدم که کنگره هرچقدر هم گذشته فرد پر از مشکل باشد، او را با آغوش باز می‌پذیرد. با خودم گفتم چه جایی است اینجا که حتی می‌گوید بدترین انسان‌ها نیز می‌توانند با تزکیه، پالایش، خدمت و آموزش، صفات گذشته خود را تغییر دهند.

در آن روزها نقطه تفکر من بسیار درگیر بود. مدام ذهنم دنبال نشانه‌ها می‌گشت. وقتی راهنما شروع به صحبت کرد، پیش خودم گفتم مگر می‌شود این افراد مصرف‌کننده بوده باشند؟ مگر ممکن است؟ اما بلافاصله ذهن شروع کرد به آوردن حقه‌های نفس. می‌گفتم پس آن گذشته چه؟ آن کسانی که آسیبی زده بودند چه؟ بعدها با سی‌دی‌های مهندس فهمیدم که آن افراد، آموزگاران من بوده‌اند و آن حوادث بخشی از مسیرم بوده است.

به یادم می‌آید جایی در متون آمده که زخم‌ها محل عبور نور هستند. آن زمان این حرف‌ها را نمی‌فهمیدم، اما کم‌کم که جلوتر آمدم وادی‌ها برایم روشن‌تر شد. در این وادی نیز از همین نور سخن گفته می‌شود. آرام‌آرام زاویه نگاه من نسبت به گذشته تغییر کرد. یکی از بزرگ‌ترین تخریب‌های زندگی مصرف‌کننده این است که وقتی مواد مصرف کرده، در خیالات و اوهام فرو می‌رود و وقتی خمار می‌شود، در گذشته متوقف می‌ماند. همان روز، نقطه عطف من و نقطه آشتی من با کنگره رقم خورد. همان‌طور که استاد امین در قانون چشمه می گوید، وقتی نقطه آغازین انسان درست شکل بگیرد، هیچ نیروی منفی نمی‌تواند آن را تغییر دهد.

در ادامه فهمیدم که قدما عناصر را چهارگانه می‌دانستند: خاک، باد، آب و آتش. اما در کنگره از صور آشکار و صور پنهان سخن گفته می‌شود. صور پنهان همان مثلث نور، صوت و حس است و باید با صور آشکار هم‌خوانی داشته باشد. بعدها فهمیدم حتی پیش از مصرف‌کننده شدن نیز بسیاری چیزها را نمی‌دانستم. هم‌خوانی صور آشکار و صور پنهان هم بر جسم و هم بر روان انسان اثر می‌گذارد. زیباترین اتفاقی که پس از رهایی در کنگره رخ می‌دهد، تغییراتی است که در صور پنهان انسان، یعنی اخلاق، روان، خلق و خو شکل می‌گیرد. اگر این صور پنهان نبود، صد بار هم از مواد رها می‌شدیم، نتیجه‌ای نداشت.

در این وادی از حس نیز سخن گفته می‌شود. حس مانند خبرنگار است؛ اطلاعات را به انسان منتقل می‌کند و بر اساس سطح انرژی انسان عمل می‌کند. بودن در گذشته مانع بالا رفتن سطح انرژی و حس سالم می‌شود. آقای مهندس می‌گوید حس نخستین قوه‌ای است که عقل را به کار می‌اندازد. در پایان وادی از تزکیه سخن گفته می‌شود. آغاز تزکیه با یک تفکر است. آن تفکر سالم همان روز در من شکل گرفت، وقتی تغییر دوستان را با چشم می‌دیدم؛ کسانی که سال‌ها درگیر اعتیاد بودند و اکنون سرحال و سالم در جلسه نشسته بودند.

آرام‌آرام ایمان من کامل‌تر شد. انرژی‌ام به راهنما افزوده شد. با گفت‌وگوهای راهنما یاد گرفتم شربت را دقیق سر ساعت بخورم و عمل سالم در من شکل گرفت. مهم‌ترین عمل سالم من همان نظم در مصرف شربت بود و اینکه کاملاً مطیع راهنما باشم. آن روزهای سخت زندگی‌ام باعث شده بود مصمم باشم که تغییر کنم. تمام وجودم در اختیار راهنما بود. در جلسه حتی اگر لیوانی جایی می‌شکست، سرم را برنمی‌گرداندم؛ تمام تمرکزم روی آموزش بود. زمانی که حس سالم در انسان شکل بگیرد، به قول مهندس آرام‌آرام به عشق عام می‌رسد. عشق عام یعنی وقتی حس انسان خوب است، همه را دوست دارد و وقتی حس بد است، حتی یک نفر را هم نمی‌تواند ببیند. در کنگره جایی برای چنین تبعیضی وجود ندارد.

حس خوب، عقل سالم را به وجود می‌آورد و عقل سالم زمانی شکل می‌گیرد که شور تبدیل به شعور، آگاهی و معرفت شود و عشق سالم را به همراه بیاورد. پایدار باشید.

از اینکه به صحبت‌های من توجه کردید ممنون و سپاسگزارم.

عکس : مرزبان خبری مسافر پیمان 

تایپ : مسافر فخرالدین

بارگزاری : مسافر محمد 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .