English Version
This Site Is Available In English

مهم‌ترین معجزه حیات خود حیات است

مهم‌ترین معجزه حیات خود حیات است

وادی دهم می‌گوید: صفت گذشته در انسان صادق نیست، چون انسان جاری است. ما در ابتدا باید بدانیم صفت چیست؟ صفت ویژگی یا خاصیت هر چیزی است. نکته‌ای که در این دستور جلسه وجود دارد این است که می‌گوید: صفت گذشته در انسان صادق نیست یعنی ممکن است در موجودات و چیزهای دیگر صادق باشد مثلا ذغال سیاه است و این سیاهی ذغال هیچ وقت تغییر نمی‌کند؛ اما صفت گذشته در انسان صادق نیست یعنی انسان می‌تواند آن ویژگی یا خاصیت را در هر شرایطی که است تغییر دهد مثلا شخص چاق محکوم به چاق ماندن نیست و می‌تواند لاغر شود یا فرد بی‌سواد می‌تواند باسواد شود.

انسان می‌تواند صفات بد خود را تغییر دهد و به صفات خوب تبدیل کند به شرط آن که فرامین الهی را انجام دهد و در صراط‌مستقیم قرار گیرد. فرامین الهی شامل: صداقت، پرهیز‌کاری، غیبت نکردن، تجسس نکردن و... است و فرامین الهی فقط انجام واجبات دینی مثل نماز و روزه نیست؛ بلکه فرد الهی را مردم باید دوست داشته باشد و از رفتار و برخورد او راضی باشند.

چگونه ما می‌توانیم فرامین الهی را اجرا کنیم؟ همین وادی‌ها راهکار را به ما نشان می‌دهند. وادی دهم مانند شمشیر دو لبه و برنّده است یعنی مانند چاقو می‌تواند یک نفر را از مرگ نجات دهد مثلا یک غده سرطانی را از بدن فرد جدا کند هم می‌تواند شاهرگ انسان را قطع کند پس این وادی؛ نیز هم می‌تواند هشدار دهد و هم امید به بازگشت دهد، هم صعود است هم سقوط یعنی اگر بدی می‌توانی تغییر کنی و خوب باشی و اگر خوب هستی می‌توانی بد شوی پس هیچ چیز ثابت نیست.

خداوند به انسان قدرت اختیار داده است و می‌گوید: خودت زندگی خودت را ترسیم کن. ما خودمان ترسیم کننده زندگی‌مان هستیم و دیگران نقش خیلی کمی دارند. مهم خود ما هستیم و خودمان باید تصمیم‌گیری کنیم، خودمان باید حاکم بر سرنوشت‌مان باشیم.

انسان همیشه باید در حال حرکت و تلاش باشد، ما هیچ مقطعی را نداریم که انسان بخورد و بخوابد. ما وقتی چیزی را به دست می‌آوریم باید برای نگه داشتن آن هم تلاش کنیم. شیطان همیشه در زیباترین حالت ما را فریب می‌دهد پس همیشه باید حواس‌مان باشد.

مهم‌ترین معجزه حیات خود حیات است. غم و مشکلات بخشی از زندگی هستند، شادی، عشق، محبت یا از دست دادن و به دست آوردن ابزار زندگی هستند و در نهایت جمع اضداد چیزهایی که با هم ضد هستند یعنی تا زمانی که نفرت را ندانی مفهوم عشق را نمی‌دانی، نفرت در وجود ما هست تا بعد مفهوم عشق را بدانیم.

جهان هستی بر پایه صوت، نور و حس می‌باشد. ما توسط صوت با یکدیگر ارتباط برقرار می‌کنیم و اگر صوت نبود هیچ چیز شکل نمی‌گرفت در نهایت کلام یا صوت است که می‌گوید: ای انسان تو چیزی نیستی مگر آنچه خودت تلاش می‌کنی. مسئله بعدی حس است، حس مانند خداوند می‌باشد و در تمام هستی و نیستی موجود؛ اما رؤیت ناپذیر است و همنام خودش قابل حس است، حس اولین نیرویی است که قوه عقل را به کار می‌اندازد و تمام موجودات توسط حس، هستی را درک می‌کنند و با یکدیگر ارتباط برقرار می‌کنند همچنین پیام‌های نور و صوت را دریافت و منتشر می‌کند. نور در هستی فرمان می‌دهد و لطیف‌ترین چیزی است که قادریم فقط طیفی از آن را مشاهده کنیم. خداوند نور آسمان و زمین است.

ما از وادی دهم نتیجه می‌گیریم که برای تغییر صفت گذشته، بایستی حس یا موج گیرنده و فرستنده را عوض کرد و برای این کار؛ باید خود را تزکیه کنیم. اولین قدم برای تزکیه، تفکر است؛ زیرا تفکر سالم، ایمان سالم را به ارمغان می‌آورد و از ایمان سالم عمل سالم پدیدار می‌گردد و از عمل سالم، حس سالم آشکار می‌شود و از حس سالم، عقل سالم و از عقل سالم، عشق سالم خود را به نمایش خواهد گذاشت و آنگاه صفت گذشته تغییر می‌کند. عشق سالم مرحله‌ای است که تمام هستی و اجزای آن را دوست داریم.

نویسنده: همسفر گلناز رهجوی راهنما همسفر مریم ( لژیون سوم)
عکاس: همسفر آزاده رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون پنجم)
ویراستاری و ارسال: همسفر فرزانه رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون پنجم) نگهبان سایت

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .