چهارمین جلسه از دوره پنجاه و سوم کارگاههای آموزشی خصوصی مسافران کنگره ۶۰ نمایندگی شفا مشهد، با استادی دنور مسافر جواد، نگهبانی مسافر مجید و دبیری مسافر محمود با دستور جلسه "وادی دهم، صفت گذشته در انسان صادق نیست چون جاری است" یکشنبه 9آذرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخان استاد:
سلام دوستان جواد هستم یک مسافر. از نگهبان جلسه، گروه مرزبانی، ایجنت محترم و تمام خدمتگزاران، بهویژه راهنمای عزیزم مسافر رضا تشکر میکنم که امروز این فرصت را در اختیار من قرار دادند تا در این جایگاه خدمت کنم و در کنار شما انشاءالله بتوانیم آموزش بگیریم و انرژی مثبت دریافت کنیم. دستور جلسه: وادی دهم – صفت گذشته در انسان صادق نیست، چون جاری است.
واقعیتش وادی دهم در سه بخش CD دارد و من فقط توانستم دو بخش آن را گوش کنم؛ اما همان مقدار هم وقتی آدم در عمقش فکر میکند، سنگینی و عظمت مطلب را حس میکند. راستش وقتی دقیق میشوم، در درون خودم نوعی ترس میبینم؛ نه ترس از وحشت، بلکه ترس از بزرگیِ آن مطالبی که مهندس در مورد کائنات و نیروهای هستی بیان میکنند.
آقای مهندس در این وادی مثالهایی بسیار زیبا میزنند. مثلاً شیر که درنده است و صفت اصلیاش درندگی است؛ یا زغال که ماهیتش سیاه بودن است، و اگر سفید شود دیگر زغال نیست، تبدیل به چوب سوخته میشود. یعنی صفات در جهان هستی ثابت هستند. اما نکته مهم این است که وقتی میگویند صفت گذشته در انسان صادق نیست، فقط درباره انسان این را میگویند؛ نه حیوان، نه نباتات. چرا؟ چون فرق انسان با سایر موجودات قدرت تفکر و اختیار است.
همان جایی که خداوند فرمود: فتبارک الله احسن الخالقین و انسان را به دلیل اختیار، برتر قرار داد. ما انسانها یک مجموعه کامل هستیم و میتوانیم تغییر کنیم. اگر امروز بگویند: جواد دزد، جواد کلاهبردار، جواد دروغگو، جواد تهمتزن، جواد معتاد… اینها همه کنایه است؛ صفاتی که ممکن است هر انسانی تجربه کرده باشد.
اما چنین صفاتی را هیچوقت به حیوانات نسبت نمیدهند. علتش این است که انسان قابلیت تغییر دارد، جاری است، و میتواند صفات گذشته را اصلاح کند. آقای مهندس تأکید میکنند: وقتی برای درمان میآیید، فقط قرار نیست مواد را کنار بگذارید؛ باید جهانبینیتان تغییر کند، دانایی بالا برود و با آموزش، صفات گذشته بهتدریج اصلاح شود.
وقتی رفتار، گفتار و حتی لباس شما تغییر میکند، صورت آشکار شما نیز زیباتر میشود. همهتان تجربه کردهاید که بعد مدتی سفر، اطرافیان با تعجب میپرسند: «چی شد اینقدر تغییر کردی؟» این تغییر یک نور امید و نشانه حیات است.

همان بحث تغییر، تبدیل و ترخیص. در این وادی مهندس میفرمایند: تمام نعمتها نور، جنگل، باران، ابر برای ماست. باید ببینیم در مقابل این بخشش بزرگ، ما چه چیزی به هستی برمیگردانیم. کجا خسارت زدهایم و چطور میتوانیم جبران کنیم تا به صفت «انسان بودن» برسیم. انسان چون روحش جاری است میتواند تغییر کند، اما بقیه موجودات نه.
امیدوارم همه ما بتوانیم خسارتهایی که به خود، خانواده و جامعه زدهایم از مصرف مواد تا دروغ، از رنجاندن همسفران تا بیتوجهی به والدین جبران کنیم. راهش افزایش دانایی، تغییر جهانبینی و بهکارگیری بخشش است. بخشش فقط مالی نیست، ولی بخش مالی هم اهمیت دارد. مهمتر از مال، بخشش زمان است که قابل خرید نیست.
اساتید، راهنماها، مرزبانها، خدمتگزارها… همه از وقت زندگیشان میزنند تا ما رشد کنیم. وظیفه ما چیست؟ حمایت، خدمت و مشارکت؛ حتی با یک سبد حمایت، حتی با یک کار کوچک. من جواد نیامدهام شش ماه در کنگره باشم؛ آمدهام بمانم و تأثیرگذار باشم. امیدوارم تا آخر عمر، هر جا که بتوانم خدمتی انجام دهم. برای خودم، نه برای دیگران. از اینکه به صحبتهای من گوش دادید، از تکتک شما سپاسگزارم و برای همهتان آرزو میکنم به حال خوش برسید؛ سفر اولیها به سفر دوم بیایند و سفر دومیها جبران خسارت واقعی را تجربه کنند. ممنونم از محبتتان.
مرزبان خبری: مسافر علی اصغر
تایپ: مسافران، علی ل۱۸، ابوالفضل ل۱۷ ، مالک ل20، مهرداد ل18
صوت: مسافران، رضا ل۳ ، مهراد ل۱۸
عکاس : مسافر مجتبی ل16
ارسال خبر : مهدی ل14
- تعداد بازدید از این مطلب :
80