English Version
This Site Is Available In English

هر عزیزی که در کنگره حضور دارد، هم‌درد و هم‌رنج خودت است

هر عزیزی که در کنگره حضور دارد، هم‌درد و هم‌رنج خودت است

جلسه دهم از دوره هفدهم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگرۀ ۶۰؛ نمایندگی زال‌پارس؛ با استادی راهنمای محترم مسافر رحیم، نگهبانی مسافر حسین و دبیری مسافر علی با دستور جلسه وادی دهم «صفت گذشت درانسان صادق نیست چون جاری است» یکشنبه 09 آذر 1404 راس ساعت 17:00 آغاز به کار کرد.

 

 

خلاصه سخنان استاد:

وقتی گلی شکوفه نمی‌دهد، آن را عوض نمی‌کنند؛ بلکه شرایط رشدش را فراهم می‌سازند. اگر موفق نشدی، هدفت را تغییر نده؛ مسیر و حرکتت را عوض کن و تلاشت را بیشتر کن.
سلام دوستان، رحیم هستم یک مسافر.
خداوند را سپاسگزارم که بار دیگر توفیق حضور در این جایگاه و دریافت آموزش را پیدا کردم. از ایجنت محترم و گروه مرزبانی سپاسگزارم. همچنین از جناب مهندس و خانواده محترمشان قدردانی می‌کنم؛ به پاس پایداری و همتی که داشتند تا امروز زیر این سقف مقدس بتوانیم آموزش بگیریم و درست زندگی کردن را بیاموزیم.
از راهنمای عزیزم نیز تشکر می‌کنم که در این مسیر یار و یاورم بودند و آموزش‌های ارزشمندشان را با عشق انتقال دادند. حضور انسان‌های بزرگی که خداوند در مسیر زندگی من و کنگره قرار داد، باعث شد بتوانم در مسیر بمانم؛ همت، تلاش و یاری این عزیزان در کنار آموزش‌های معلم راستین، جناب مهندس، نعمتی است که به‌راحتی در زبان جاری نمی‌شود.

دستور جلسه امروز، وادی دهم است: «صفت گذشته در انسان صادق نیست، چون جاری است.»
یک تازه‌وارد وقتی وارد کنگره ۶۰ می‌شود، هیچ آشنایی با قوانین و مفاهیم ندارد. در مرحله اول، توسط مرزبانان محترم و راهنمایان تازه‌واردین هدایت می‌شود و پس از سه جلسه، طبق قوانین و ساختاری که جناب مهندس و دیده‌بانان طراحی کرده‌اند، وارد لژیون می‌شود.
من خودم وقتی برای اولین بار وارد کنگره شدم، ترس داشتم؛ از اینکه اینجا با چه چیزی روبه‌رو می‌شوم. بیست سال مصرف‌کننده بودم و در تمام آن مدت تلاش می‌کردم کسی متوجه مصرفم نشود؛ غافل از اینکه آخرین کسی که حقیقت را نمی‌بیند، خود مصرف‌کننده است. تمام عزیزانی که کنار ما زندگی می‌کردند، می‌دانستند که در تعادل نیستیم.
وقتی وارد کنگره می‌شوی، اولین ترس این است که «چه کسی من را می‌بیند؟» در حالی که هر عزیزی که در کنگره حضور دارد، هم‌درد و هم‌رنج خودت است. در اینجا هرکس برای آموزش و خدمت می‌آید، نه برای قضاوت. هیچ‌کس توقعی از دیگری ندارد؛ خدمتی که هر فرد انجام می‌دهد، برای خودش است.

در مسیری که آقای مهندس طراحی کرده‌اند، ابتدا ترک مواد مطرح نیست؛ همه برای ترک وارد می‌شوند، اما در ادامه می‌فهمیم که درمان اعتیاد آخرین موضوع است. آنچه آقای مهندس به ما می‌آموزند، «بهتر زندگی کردن» است. اولین اتفاقی که برای تازه‌وارد می‌افتد، این است که نام «مصرف‌کننده» و «معتاد» از او گرفته می‌شود و نام «مسافر» به او داده می‌شود. پرونده‌ای که جناب مهندس و خدمتگزاران در کنگره پذیرفته‌اند، کاری است که هیچ‌کس جرأت انجامش را نداشت.
آقای مهندس می‌فرمایند: «ما در کنگره ۶۰ به گنج رسیدیم و گنج در مخروبه‌هاست.»
صفت گذشته در انسان صادق نیست، زیرا انسان جاری است. مصرف‌کننده بودن از دوش من برداشته شد، نام مسافر گرفتم و مسیرم آغاز شد. پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگری است.
جواد عزیز نیز وقتی وارد کنگره شد، سفرش را با همین اصول شروع کرد. اگر از ابتدا سرسپرده قوانین باشی، در کنگره ۶۰ مثالی هست: «سرت را با سر راهنمایت عوض کن.» یعنی باور و ایمان داشته باش که درمان قطعی است. در بیرون حتی برای یک سرماخوردگی زمان دقیق درمان نمی‌دهند؛ اما در کنگره ۶۰ به یک تازه‌وارد می‌گویند: «۱۰ تا ۱۱ ماه درمان می‌شوی»؛ و این بر اساس قوانین و فرامین است.
امیدوارم هر عزیزی در مسیر کنگره ۶۰، چه سفر اولی و چه سفر دومی، به آنچه می‌خواهد برسد؛ بتواند صفاتی را که به جایگاه انسانی‌اش آسیب زده‌اند کنار بگذارد و به بهترین صفت انسانیت دست پیدا کند.
از اینکه سکوت کردید و به صحبت‌هایم گوش سپردید، از همه شما سپاسگزارم.

در ادامه جشن تولد مسافر جواد:

سخنان راهنمای محترم مسافر رحیم:

سلام دوستان رحیم هستم مسافر.
جواد عزیز، ده ماه و دوازده روز در لژیون دوم سفر کرد. او امانتی بود که کنگره ۶۰ به ما سپرده بود و پس از این مدت، سالم و سرافراز دوباره به خود کنگره بازگردانده شد. در طول سفر، ۱۰۶۴ سی‌سی دارو مصرف کرد و در این مسیر سختی‌ها و مشقّت‌های زیادی را پشت سر گذاشت.

اگر امروز در مشارکت‌ها می‌گویند جواد باانضباط است و بااحترام، دلیلش این است که او از همان روز اول ورود به لژیون، انسانی منظم و مسئول بود. مشکلاتی که در گذشته برایش پیش آمده بود، همگی نتیجه مصرف مواد بود؛ اما با خواست خودش و آموزش‌های کنگره توانست بر آن‌ها غلبه کند.
جناب مهندس همیشه می‌فرمایند: «اگر نمی‌توانی همسفرت را به کنگره بیاوری، کنگره را نزد همسفرت ببر.» و چه زیباست وقتی عزیزان فقط در کنار تو نیستند، بلکه همراهت هستند. جواد شاید همسفرش در کنگره حضور نداشت، اما همراهی و حمایت او همیشه با وی بود. حالا تصور کنید اگر همسفر در کنگره هم همراه باشد، چقدر مسیر شیرین‌تر و لذت‌بخش‌تر خواهد شد. همسفر بالِ پرواز توست و با او می‌توانی اوج بگیری.
در تمام برنامه‌هایی که مربوط به خدمت در شعبه بود، هر کاری به جواد سپرده می‌شد من خیالم راحت بود؛ زیرا او با دل، با عشق و با دقت انجام می‌داد. چه لذتی دارد وقتی عزیزانی در کنارت باشند که تو را در مسیر درست یاری می‌کنند.
در کنگره، رسالت راهنما تنها نشان دادن راه است؛ ادامه مسیر، تلاش و خواست خود رهجوست. امیدوارم جواد عزیز همچنان خدمتگزار بماند و به تمام آنچه در دل دارد، برسد.

آرزوی مسافر جواد:
از خدا می‌خوام اون عهد و پیمانی رو که در طوفان‌ها باهاش می‌بندیم در آرامش هم بهش پایبند و وفادار باشیم.

سلام دوستان جواد هستم مسافر.
خداوند را شکر می‌کنم که توفیق داد حال خوش این جایگاه را تجربه کنم و در کنگره ۶۰ یاد بگیرم برای بهبود زندگی‌ام تلاش کنم، درک بهتری از زندگی داشته باشم و شکرگزار داشته‌هایم باشم.
در ابتدا به تازه‌واردین عزیز خوش‌آمد می‌گویم. اگر در مسیر کنگره حرکت کنیم، زیباترین اتفاقات برای ما رقم می‌خورد. یکی از مهم‌ترین آموزش‌هایی که از راهنمای عزیزم گرفتم این بود که قدردان خدمتگزاران راه باشم.
به نمایندگی از لژیون دوم، از آقای مهندس و خانواده محترمشان و دیده‌بان محترم، آقای سنچولی، تشکر می‌کنم که این بستر را فراهم کردند. همچنین از همه خدمتگزارانی که تلاش می‌کنند حتی یک نفر به حال خوب برسد سپاسگزارم.
من همیشه آرزو داشتم روزی برسد که بدون مصرف مواد حال خوبی داشته باشم و این آرزو با ورود به کنگره ۶۰ محقق شد. قبل از کنگره حال روحی و جسمی خوبی نداشتم و به دنبال آرامش بودم تا اینکه پیام کنگره به من رسید و احساس کردم وارد امن‌ترین جای دنیا شده‌ام.
در کنگره یاد گرفتم از ناباوری به باور و از باور به ایمان برسم؛ یاد گرفتم زندگی‌ساز باشم نه زندگی‌سوز و قبل از اینکه درک شوم، درک کنم. امیدوارم بتوانم خدمتگزار خوبی باشم.
به نظر من خوشبختی در ثروت نیست؛ داشتن آدم‌های خوب در مسیر زندگی بزرگ‌ترین نعمت است. از راهنما و دوستانی که همراه من بودند صمیمانه تشکر می‌کنم.
از اینکه به صحبت‌هایم گوش دادید سپاسگزارم.


 

لژیون خدمتگزار:لژیون دوم

مرزبان کشیک:مسافر علیرضا

گروه سایت نمایندگی زالپارس
مرزبان خبری: مسافر حامد
تایپ و ویراستار:  مسافر جعفر لژیون سوم
تنظیم برای سایت: مسافر رحمان لژیون سوم
عکاس: مسافر جلال لژیون ششم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .