.jpg)
سلام دوستان، امیرحسین هستم، مسافر.
صفتِ گذشته در انسان صادق نیست؛ هم بیم است و هم امید.
قصد دارم از بیم برایتان بگویم، چراکه در این چند سال زندگیِ کنگرهای، معجزاتی شگرف و عجیب از این وادی دیدهام؛ چه بهخاکنشستگانی که برخاستند و از خاک گذشتند و اهل افلاک شدند، و چه بزرگانی که برخاک نشستند...
به قول شعر زیبایی:
به نسیمی همهٔ راه به هم میریزد
آنچه را عقل به یک عمر به دست آورده
دل به یک لحظهٔ کوتاه به هم میریزد...
امسال در این دستورجلسه، خطاب به امیرحسین میگویم:
همسفر، از بندی که آزاد گشتهای تو را سرمست نگرداند...
همسفر، از بندی که آزاد گشتهای تو را سرمست نگرداند...
از بندی که آزاد گشتهای، تو را سرمست نگرداند...
ممنونم از اینکه پیام مرا مطالعه نمودید.

بنام قدرت مطلق الله
سلام دوستان رضا هستم یک مسافر از لژیون پنجم
صفت گذشته در انسان صادق نیست چون جاری است.آقای مهندس در وادی دهم میفرمایند انسان جاری است، هستی جاری است،یعنی همه چیز در حال تعییر است.وادی دهم به من یادآوری میکندکه ایمان تجلی نور خدا در انسان است.وقتی من به کارهای دنیوی مشغول باشم از یا خدا غافل میشوم ،به من هشدار میدهد و مرا امیدوار میکند
من یاد گرفتم مجبور نیستم صفتهای خود را تا آخر عمر حفظ کنم ،میتوانم آنها را تغییر دهم باید خودم تلاش کنم زیرا خداوند به من قدرت اختیار داده که به هیچ موجود زنده دیگری نداده.اگر حرکتها و اخلاق ناپسند خودم را تغییر دهم به آرامش میرسم.چه بسا که در این یکسالی که رها شده ام گویی تازه متولد شده ام .
در سی سال زندگی مشترکم این چنین آرامشی نداشته ام ،وقتی به گذشته و زمان مصرفم نگاه میکنم جز خوی وحشیگری و طغیان چیزی نمیبینم .هم به خود و هم به خانواده ام ظلم کرده ام گویی اصلا زندگی نکرده ام.آن حس عصبانیت و خشم ،تنفر از دیگران .اما حالا خودم را دوست دارم ،فرزندانم را دوست دارم .میدانم که هنوز در اول راه هستم و نیروهای منفی نابود شدنی نیستند اما من سعی میکنم و با اراده قوی صفت ناخوب خودم را تغییر دهم و با تزکیه و پالایش به درجات قابل قبولی برسم ..به امید آن روز

سلام دوستان ناصر هستم یک مسافر
صفت گذشته در انسان صادق نیست چون جاریست ....
همه ما میدانیم که وقتی خداوند انسان را خلق کرد بواسطه اختیاری که به وی عطا نمود انسان از سایر موجودات متمایز گردید اما این اختیار به تنهایی و به خودی خود معنا و مفهومی پیدا نمیکند یعنی نیازمند یکسری ملزومات است و آن ملزومات صفات هستند ، یعنی خوبی و بدی باید باشند تا من به اختیار خود خوب بودن یا بدی کردن را اتخاب کنم .
صفات مانند قوانین جاری در هستی ابدی ازلی هستند اما نکته قابل توجه اینست که قابل تغییرند ، در قسمتی از کتاب ۶۰ درجه نگهبان از سردار سوال میکند ایا کسی که مدت زیادی را در تاریکی گذرانده میتواند به روشنایی برگردد و سردار میگوید اگر بطور کلی بگوییم ، بله ! ...
همین موضوع که سردار بصورت کلی پاسخ میدهد و به قطع یقین نمیگوید ، بیانگر این موضوع است که تغییر صفات چقدر کار دشواری هستند و یک شبه اتفاق نمی افتد ، مهندس در جایی میگوید ، شخصی بمن گفت که میخواهم از فردا راستگو شوم و من به او گفتم تضمین میکنم اگر این کار را بکنی شغلت از دست میرود ، همسرت طلاق میگیرد و تباه میشوی ...
از اینرو پیداست که تغییر صفات چه کار دشواریست و یکباره اتفاق نمی افتد از اینرو ما قبل از این وادی یاد میگیریم که اول نقطه تحمل را باید بالا برد و سپس در ادامه راه نمایان میشود ...
برای اصلاح میوه های یک درخت نمیتوان شاخه ها را اصلاح کرد باید این موضوع ریشه ای حل شود ...
مسافر ناصر از لژیون پنجم

سلام دوستان محمد هستم یک مسافر از لژیون پنجم
صفت گذشته در انسان صادق نيست
وقتي اين جمله را ميخوانم گویی دستي مهربان روي شانم گذاشته ميشود و ميگويد
خودت را به گذشته ات مقایسه نکن تو قابل تعییر هستي
سالها با تحمتهای زندگي کردم که يا ديگران به من زده بودند يا خودم از روي نااميدي به خودم چسبانده بودم فكر ميکردم من همان كسي هستم كه ديروز اشتباه كرده و شكست خورده ولي وادي دهم آمد و آرام بهمن فهماند
تو این نيستي تو ميتواني تغيير كني تو زنده هستی و میتوانی گذشته ات را عوض کنی
اين وادي برايم مثل باراني بود و فهميدم انسان وقتي حركت ميكند ذهنش حالش نگاهش و حتي زندگي اش تغيير ميكند
فهميدم هيچ گذشته اي آنقدر سنگين نيست كه جلوي جاري شدن را بتوانی بگیری
فهميدم اگر امروز تصميم بگيرم فردا ميتواند زيباتر از تمام ديروزهايم باشد
امروز وقتي مسيرم را نگاه ميكنم ميبينم كه تغيير ممكن است ميبينم كه با حركت با آموزش و با عشق آدم ميتواند به انسانی تبديل شود كه هميشه آرزويش را داشته
وادي دهم به من ياد داد كه هيچكس گمشده نيست هيچكس تمام شده نيست
ما همه در جريانيم
و چه زيباست جرياني كه به سمت نور ميرود

سلام دوستان، من افشین هستم؛ یک مسافر از لژیون پنجم.
برداشت من از وادی دهم:
تفاوت انسان با سایر موجودات در اختیار و قدرت تغییر اوست. حیوانات صفاتی ثابت و غیرقابلتغییر دارند، اما انسان میتواند با ایجاد شرایط مناسب، صفات نادرست خود را اصلاح کند.
من قبل از آشنایی با کنگره بارها ترک کرده بودم، اما چون مسیرم درست نبود، فقط صفت اعتیاد در من پنهان میشد و دوباره برمیگشت. همانطور که استاد امین میگوید: «صفت درمان نمیشود، بلکه غایب میشود.» من هم مدام با خودم تکرار میکردم که «من معتادم و نمیتوانم تغییر کنم.»
اما وقتی مسیر درست را پیدا میکنیم، تغییرات کمکم اتفاق میافتد تا جایی که انسان بهطور کامل دگرگون میشود. زمانی من ساعت ۴ صبح بیدار میشدم و برای انجام کارم چند بار در روز مصرف میکردم، اما امروز ساعت ۱۱ میخوابم و ۶ صبح بیدار میشوم و بازدهیام چند برابر شده است.
وقتی فردی بههمریخته وارد کنگره میشود و ده ماه بعد اعلام رهایی میکند، تفاوتش با آدمهای بیرون در این است که مسیر درست را پذیرفته و میداند با روش قبلی نمیتواند ادامه دهد. درمان اعتیاد فقط بخش اول کار است؛ در اصل این صفات نادرست هستند که انسان را به سمت اعتیاد میبرند. وقتی این صفات اصلاح شوند، اعتیاد هم از بین میرود.

سلام دوستان، بهرام هستم؛ یک مسافر.
اگر به جیب تفکر فرو بری سرِ خویش
گذشتههای قضا را ادا توانی کرد
صفت گذشته در انسان صادق نیست، چون جاری است.
من بارها در طول سفر اول با این وادی برخورد کردم اما هیچگاه نتوانستم آن را درک کنم؛ تا اینکه طعم خوش رهایی را چشیدم. به واسطه سالها مصرف مواد مخدر و همچنین سیگار، برچسب«معتاد» به من زده شده بود و نگاهها به من طور دیگری بود. هر بار که برای ترک مواد مخدر اقدام میکردم، بیشتر در باتلاق اعتیاد فرو میرفتم.
تا اینکه با پیشنهاد یکی از دوستان به پزشکی مراجعه کردیم و با روش DST آشنا شده و از این طریق وارد کنگره ۶۰ شدم. در کنار اجرای پروتکل درمان مواد مخدر، با صحبتهای راهنمای عزیزم به سمت درمان مصرف سیگار ترغیب شدم .اکنون با گذشت بیش از سه ماه از رهایی، هیچگونه میل یا وسوسهای به مواد مخدر ندارم و گاهی حتی فراموش میکنم که روزی مصرفکننده مواد مخدر یا سیگار بودهام.
با آموزشهای اصولی کنگره ۶۰ ، به سمت ادامه تحصیل رفتم و توانستم دو ترم را با نمرات بالا بگذرانم. الحق که کمترین کاری که کنگره ۶۰ انجام میدهد، درمان اعتیاد است؛ کنگره یک کارخانه بزرگ انسانسازی است که راه و روش درست زندگی کردن را می آموزد.
الان که نزدیک به ۱۴ ماه است در کنگره ۶۰ حضور دارم، بسیاری از صفات بد گذشتهام تغییر کرده است. من دیگر مصرفکننده مواد مخدر نیستم، من دیگر سیگار نمیکشم و با خدمت کردن در کنگره هر چند کوچک به همدردهای خودم کمک میکنم تا مثل من طعم شیرین رهایی و رسیدن به حال خوب را تجربه کنند.
و در آخر، آرزو میکنم تمام مصرفکنندگان مواد مخدر با کنگره آشنا شوند و به درمان برسند.
با تشکر
تنظیم خدمتگزاران سایت نمایندگی کوروش آذرپور
- تعداد بازدید از این مطلب :
56