English Version
This Site Is Available In English

انسان و اختیار؛ ریشه‌ای که صفات را تغییر می‌دهد

انسان و اختیار؛ ریشه‌ای که صفات را تغییر می‌دهد

وادی دهم؛ صفت گذشته در انسان صادق نیست؛ چون جاری است. فارغ از معنای عظیم و عمیقی که پیام وادی دهم دارد، هرگاه به این بخش از وادی می‌رسم، ناخودآگاه به گذشته‌ای فکر می‌کنم که سال‌ها با آن درگیر بودم؛ گذشته‌ای که اگر رحمت و نور الهی شامل حال من نمی‌شد، معلوم نبود امروز چه سرنوشتی برای خودم و مسافرم رقم زده بودیم. ما در مسیری قدم گذاشته‌ایم که سرشار از رحمت و نسیم آرام الله است. به‌راستی اگر کنگره نبود، امروز کجا بودیم؟ باران رحمت خداوند بر ما بارید، وارد کنگره شدیم و با قدرت خدادادی اختیار حرکت به سوی نور را انتخاب کردیم و روزبه‌روز حالمان بهتر شد. در این حرکت، بهترین راه را انتخاب کردیم؛ نه لزوماً کوتاه‌ترین راه.

با تمنای دل که همانا رهایی از تاریکی‌ها، ضد ارزش‌ها، افکار منفی و رسیدن به خود واقعی و قدرت مطلق الله بود، آموزش‌های کنگره را چراغ راه خویش قرار دادیم تا صفت گذشته خود را تغییر دهیم. من و بسیاری از امثال من، با درک پیام وادی دهم، خطوط اختیار خود را به زیباترین شکل ترسیم کردیم؛ زیرا تمایل واقعی ما رسیدن به حال خوش و آرامش بود. وادی دهم به ما می‌آموزد که انسان قادر است هر صفتی را تغییر دهد؛ چرا که انسان جاری است؛ مشروط به اینکه خودش بخواهد. سرنوشت هر انسان را خودش رقم می‌زند. همه‌ هستی و انسان در حال حرکت‌اند؛ یعنی در حال تغییر؛ حتی انسان‌هایی که خود را با مواد مخدر صامت و ثابت می‌کنند؛ گوشه‌نشین، افسرده و ترسو می‌شوند؛ اما همچنان در هستی حرکت دارند؛ حرکتی به سمت ضد ارزش‌ها.

بسیاری از پدر و مادرها با ناامیدی به فرزندانشان می‌گویند: تو دیگر آدم نمی‌شوی؛ همیشه همین هستی! اما چنین نیست. انسان با امید زنده است و ناامیدی برابر با مرگ است. علم نیز ثابت کرده که انسان موجودی بسیار پیچیده و قابل تغییر است. بعضی افراد ظاهر متعادلی دارند؛ اما با کوچک‌ترین مشکل، شخصیتشان دچار آشفتگی می‌شود. برخی نیز با رسیدن به پول یا مقام تغییر می‌کنند. این خود هشداری است؛ زیرا هم صفت خوب قابل تغییر است و هم صفت بد. این چرخه همواره جاری است؛ حتی در بهشت و جهنم. ممکن است امروز انسان خوبی باشم؛ اما فردا تغییر کنم. اگر امروز درگیر اعتیاد هستم، دلیل ندارد تا آخر عمر معتاد باقی بمانم. همه ‌چیز به تلاش ما برای تغییر بستگی دارد.

برای این تغییرات، باید آموزش بگیریم تا به دانایی برسیم. جهان‌بینی و نوع نگاه ما نیز در این مسیر نقش اساسی دارد؛ زیرا انسانی که در جهان‌بینی به پوچی برسد، قطعاً از مسیر ارزش‌ها فاصله می‌گیرد. اعتیاد منشأ تمام ضد ارزش‌هاست؛ باعث می‌شود انسان به عمق تاریکی‌ها سقوط کند، از خانواده و جامعه طرد شود، شخصیت انسانی او را خدشه‌دار می‌سازد و از همه مهم‌تر، قدرت اختیار را از او می‌گیرد. انسان به درجه‌ای از ذلالت می‌رسد که حتی اختیار زندگی خود را ندارد. اما همین انسان می‌تواند به بالاترین درجات برسد؛ زیرا صفت گذشته در انسان صادق نیست؛ چون انسان جاری است. اگر انسان با اندیشه درست، راه صحیح را انتخاب کند، به همه‌چیز می‌رسد.

برای رسیدن به ارزش‌ها باید زمان را در نظر گرفت و صبور بود تا آنچه را از دست داده‌ایم دوباره بازپس بگیریم. امروز کنگره ۶۰ این مسیر را برای ما روشن کرده و وظیفه ما است که بیشترین بهره را ببریم و به رهایی برسیم. آقای مهندس ویژگی‌های انسانی را همانند یک شجره می‌دانند. برای اصلاح درخت، نمی‌توان تنها شاخه‌ها را اصلاح کرد؛ باید از ریشه اصلاح شود. صفات نیز همین‌گونه‌اند. زمانی که خداوند تصمیم به خلق انسان گرفت، نعمتی به او عطا کرد که دیگر مخلوقات نداشتند و آن اختیاربود؛ اما اختیار بدون ابزار و ویژگی‌های لازم معنایی ندارد؛ انسان باید صاحب صفاتی باشد تا اختیار در او معنا پیدا کند. اگرانسانی فقط خوب باشد و جز خوبی برایش تعریف نشده باشد، اختیار بی‌معنا می‌شود.

هنگامی که خداوند انسان را خلق کرد و به مخلوقات فرمان داد که بر او سجده کنند، برایشان سؤال شد که این موجود بر روی زمین عصیان می‌کند. خدا برای نشان ‌دادن تفاوت انسان با فرشتگان، از آنها پرسید: آیا نام‌ها را می‌دانید؟ گفتند: ما چیزی نمی‌دانیم مگر آنچه تو به ما آموختی. سپس خدا از آدم خواست اسامی را بازگو کند و آدم، نام‌ها را برشمرد. ما امروز می‌دانیم که این اسامی و نام‌ها، در اصل صفات هستند؛ ویژگی‌های انسانی‌ که از لحظه‌ای که انسان قالب زمینی را برمی‌گزیند و نفس، صاحب شهر وجودی یا کالبد فیزیکی می‌شود، معنا پیدا می‌کنند.

صفات حقیقت‌هایی ازلی و ابدی‌اند؛ خوبی و بدی هر کدام فلسفه و مفهومی مستقل در درون خود دارند. از این جهت که صفات ازلی و ابدی، حامل همان مفاهیم ثابت‌اند، بله؛ اما آنچه در درون ما سبب تجلی آن صفت می‌شود، همان جاری بودن صفات را بیان می‌کند. مانند نیروی جاذبه، قانون عمل و عکس‌العمل و همین چهارده وادی کنگره که جزو قوانین هستند. وقتی می‌گوییم این‌ها جاری‌اند؛ یعنی پیوسته در حال حرکت‌اند؛ اما معنای درونی‌شان ثابت است.

آقای مهندس می‌فرمایند: این ما نیستیم که صفات را انتخاب می‌کنیم؛ بلکه صفات‌اند که ما را انتخاب می‌کنند. ایشان مثال زیبایی می‌زنند: فرض کنید با یک کیسه زباله از خانه بیرون می‌آیید. یک سمت شما فضای سبز با گل و درخت است و سمت دیگر، زباله‌دانی. خودِ زباله‌دانی می‌گوید: جای زباله اینجاست. اما اگر بپذیریم که صفات ما را انتخاب می‌کنند، سؤالات دیگری نیز ایجاد می‌شود. جناب مهندس در یکی از جلسات بیان کردند که شخصی به ایشان گفت: تصمیم گرفته‌ام از فردا راستگو شوم. مهندس پاسخ دادند: تضمین می‌کنم اگر چنین کنی، در یک روز شغلت را از دست می‌دهی، همسرت از تو جدا می‌شود و زندگی‌ات به‌هم می‌ریزد. پس تغییر صفات به‌ صورت ناگهانی ممکن نیست و نیازمند زمان است.

در وادی چهاردهم، استاد سردار در خطابۀ اول بیان می‌کند که بحث ابتدایی این وادی، موضوع خلق جهان‌های خاکی است؛ جایی‌ که اضداد معنا می‌یابند. ابزار کار اضداد برای ادامه مسیر تکامل، همین صفات انسانی‌اند. پس بحث صفات، بحث ویژگی‌های انسانی است. انسان به دلیل دانشی که خداوند از روز اول در هستۀ نفس او قرار داده، صاحب تمام صفات است. در ادامه وادی آمده است: انسان موجودی است که نیمی از عالم بالا ملکوتی و نیمی از عالم پایین حیوانی است؛ یعنی انسانی که پیوسته در معرض تغییر، تبدیل و ترخیص قرار دارد و می‌تواند جایگاه خود را دگرگون کند.

اگر فردی تنها وادی اول را یاد بگیرد، چه تغییری در زندگی او ایجاد می‌شود؟ آیا ممکن است با یادگیری آن نیز اشتباه کند؟ به نظر من اشتباهاتش به حداقل می‌رسد؛ چون وقتی هر کاری را با تفکر آغاز کند، جایی برای اشتباه نمی‌ماند. همین‌طور اگر به تمامی وادی‌ها نگاه کنیم، می‌بینیم که نگرش انسان را به طور کامل تغییر می‌دهند؛ تا می‌رسیم به وادی دهم که می‌گوید: صفت انسان در گذشته صادق نیست؛ چون جاری است. انسان قابل تغییر است؛ می‌تواند از پایین‌ترین طبقه جهنم به بالاترین طبقه بهشت برسد و برعکس؛ این توانایی را خداوند در اختیار انسان قرار داده است.

به همین دلیل آقای مهندس می‌گویند: کسی که در جهنم است می‌تواند از جهنم خارج شود و انسانی که در بهشت است می‌تواند کاری کند که دوباره به جهنم باز گردد. انسان‌ها یکسان نیستند؛ همیشه در جنگ و جدال با خود هستند: جنگ افکار، جنگ اندیشه، جنگ نرم، جنگ تنفر، کینه و نفرت. گاهی در صلح‌ و آشتی‌اند و گاهی درگیر القائات. آنچه می‌اندیشیم، متفاوت است؛ اما در کنگره آموخته‌ایم از یکسانی خارج شویم و مانند گذشته فکر نکنیم. مهم‌تر از همه، چگونه بودن است: شناخت تعادل بین درون و بیرون، صور آشکار و پنهان. سالیان سال قالب خود را گم کرده بودیم و اکنون باید فراز و نشیب‌ها را کنار بزنیم و به ریسمان کنگره چنگ بزنیم تا به هدف و مقصود برسیم.

می‌گویند: هرکس هرچه دارد از پر قنداق دارد. بخشی از این حرف درست است؛ ما نمی‌توانیم منکر وراثت، ژن و غریزه شویم. بسیاری از ویژگی‌های فیزیکی ما از وراثت منتقل می‌شوند؛ اما صفات از این جنس نیستند. همان‌طور که دو کودک در یک خانواده و تحت تربیتی مشترک، ممکن است کاملاً متضاد شوند. پس ابتدا باید باور کنیم که صفات جاری‌اند؛ یعنی انسان قابلیت تغییر دارد؛ حتی اگر برخلاف تجربه‌های غالب ما باشد. دوم اینکه بدانیم چگونه می‌توانیم صفات را تغییر دهیم؟

در کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر، نگهبان از سردار می‌پرسد: آیا انسانی که در عمق تاریکی‌ها است، امیدی به بازگشت او هست؟ سردار می‌فرماید: اگر بخواهیم کلی بگوییم، بله. اما نمی‌گوید قطعاً؛ چون تغییر صفات کاری بسیار دشوار است. روش درمان تدریجی در کنگره بر بستری از چندین قانون شکل گرفته است. نقطۀ تحمل، حرکت، زمان و اینکه هیچ تغییر واقعی ناگهانی نیست. با دانستن این نکات، از چه راهی می‌توان صفات را تغییر داد؟

ما وارد مسیری شده‌ایم که با نورهایی که هر جلسه بر ما تابیده می‌شود، نار وجودی خودمان را تزکیه کنیم و وادی دهم را همچون چراغ راه قرار دهیم. نور وادی‌ها بر ما تابیدن گرفته و صوت و کلام ما را فرا می‌خواند که ای انسان! تو چیزی نیستی مگر آنچه خود تلاش می‌کنی. تو اختیار داری که چه بشنوی و چه چیزی را نشنوی، تو می‌توانی صفات ناپسند خود را تغییر دهی تا به صلح و آرامش برسی. حس؛ مانند خداوند در تمام هستی موجود اما نامرئی است و اگر نباشد جهان برای ما قابل‌ درک نخواهد بود.

این نکته مهم است که انسان جاری است؛ اگر مراقب نباشیم، ممکن است از نور فاصله بگیریم و اصوات را نشنویم؛ حس نیز ممکن است عقل را به کار نگیرد. مطابق وادی دهم، اگر حس ما زشتی را جذب کند، زشتی پخش می‌کند. پس باید مراقب دریافت‌های خود باشیم و همواره تزکیه را مدنظر قرار دهیم. در بخشی از وادی دهم آمده است؛ نخستین قدم برای تزکیه، تفکر سالم است؛ تفکر سالم، ایمان سالم می‌آورد؛ ایمان سالم، عمل سالم؛ عمل سالم، حس سالم؛ حس سالم، عقل سالم؛ و عقل سالم، عشق سالم را پدید می‌آورد. آنگاه صفت گذشته تغییر خواهد کرد. در ادامه اشاره می‌شود که دو پله اصلی برای بالا بردن این پارامترها وجود دارد و آن‌ها چیزی نیستند مگر آموزش سالم و تجربه مفید. پرچمدار تزکیه و پالایش، دوری از ضد ارزش‌ها است.

کسی که در صراط مستقیم به دنبال تغییر صفات است از یک مصرف‌کننده تا یک انسان سالم و درمان‌ شده، از کفر به ایمان، از حقارت به سرافرازی، پرچمدار این مسیر، درون انسان است؛ یعنی دوری از ضد ارزش‌ها و استفاده از ابزارهایی که کنگره به بهترین شکل در اختیار ما قرار داده است. اگر در صراط مستقیم حرکت کنیم، آرام‌آرام انسان کامل می‌شویم، از درون خود عبور می‌کنیم و به ایمان خداوند می‌رسیم؛ قطعا به نفس مطمئنه نزدیک می‌شویم و به سمت نور خداوند هدایت می‌شویم؛ آن نوری که در خانه‌هایی قرار دارد که خداوند اجازه داده نامش در آن بلند شود؛ جایی که اهل آن صبح و شب شکر او را به‌ جا می‌آورند و برایش تسبیح گویند و به مهمانی او دعوت می‌شوند که بهشت موعود است؛ خصوصا در رابطه با احساس، زمانی که حس در قالب خود به نور می‌رسد.

اینجا است که اهمیت آموزش‌های کنگره خود را نشان می‌دهد؛ اگر این آموزش‌ها نباشند، باز هم صفت تغییر می‌کند؛ اما این‌ بار به‌ سوی تاریکی، طولی نمی‌کشد که نور تبدیل به نار می‌شود.  این وادی سرشار از معنا است و راه را بر هر کسی که قدم در آن بگذارد هموار می‌کند. خوشا به حال کسانی که از تفکر سالم آغاز کردند و به‌ سوی عشق سالم گام برداشتند. امید است که من و ما نیز آموزش سالم را مدنظر قرار دهیم و با تجربه‌های مفید، قدم در مسیر عشق سالم بگذاریم.

منابع: سی دی نور، سی دی وادی دهم بخش۱،۲،۳، مقالات آقای علی خدامی و کارگاه‌های آموزشی کنگره۶۰
نویسنده: همسفر اعظم رهجوی راهنما همسفر فهیمه (لژیون اول)
رابط‌خبری: همسفر فاطمه.ش‌ رهجوی راهنما همسفر فهیمه (لژیون اول)
ارسال: همسفر فائزه رهجوی راهنما همسفر فهیمه (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی یحیی زارع میبد یزد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .