نهمین جلسه از دور سی و هشتم سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی شمس روزهای شنبه، به استادی راهنما محترم مسافر جواد، نگهبانی مسافر رضا و دبیری مسافر امیر با دستورجلسه: وادی دهم (صفت گذشته در انسان صادق نیست، چون جاری است) در ادامه تولد یک سال رهایی مسافر احمد، در تاریخ 8 آذر 1404 ساعت ۱۶:۳۰ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
کنگره واقعاً مکان عجیبی است؛ بیرون از کنگره انسانها حاضر نیستند حتی یک دقیقه از وقت خود را برای دیگران بگذارند. حتی در رانندگی، خیلیها حاضر نیستند ده ثانیه برای شخصی دیگر صبر کنند. اما در کنگره، انسانها یک سال از وقت و عمرشان را میگذارند تا دیگران رها شوند، با هم رقابت می کنند تا راهنما شوند و 4 سال از عمرشان را وقف دیگران کنند و اینجاست که انسانها از زمان و انرژی خود میگذرند و این قابل ستایش است.

بیرون از کنگره میگویند اگر کار بدی کردی، به جهنم میروی یا اگر معتاد شدی تا ابد معتادی؛ اما در کنگره این نگاه وجود ندارد. اینجا میگویند: در هر مقطعی از جهنم که هستی، کافیست رو برگردانی و به سمت ارزشها حرکت کنی. همانجا خدا را میبینی و خداوند با تمام نیروهایش کمکت میکند تا از آن نقطه خارج شوی.
شاید من الان در مقطعی از زندگیام هستم که سخت میگذرد و مشکلاتی دارم. مهندس می گویند: اگر در زندگی مشکل دارید، دو حالت دارد؛ یا در حال آموزش دیدن هستید، یا در حال پرداخت تاوان. در نهایت هر دو خیر است؛ اگر آموزش میبینید یعنی در مسیر تکامل هستید، و اگر تاوان میدهید یعنی در حال تسویه حسابید. بنابراین هیچ نقطهای در زندگی واقعاً بد نیست.
من فکر می کنم که عشق در رنج و سختی متولد میشود. انسانی که سیر است حتی اگر بهترین غذا را جلویش بگذاری لذتی نمیبرد؛ اما انسانی که گرسنه باشد از غذا لذت میبرد و عشق شکل میگیرد. عقل هم در سختی تکامل پیدا میکند؛ ابتدا نیاز ایجاد میشود، سپس عقل با تمام نیروهایش بهترین راه را پیدا کرده و حرکت میکند و در نهایت تکامل مییابد. ایمان نیز در سختی بهوجود میآید؛ یعنی من در سختی هستم، خداوند کمکم میکند و پس از عبور از آن، ایمانم به خدا بیشتر میشود.
من فکر میکنم که رسیدن به تکامل بدون رنج و سختی ممکن نیست. شاید الان زندگی من پر از سختی باشد و از خودم بپرسم چرا باید این رنج را تحمل کنم؛ اما اینها چیزی جز عشق خداوند نیست.

صفات انسان در کنگره تغییر میکند. برای تغییر صفات، مهندس یک کلیدواژه دارند: باید حس انسان تغییر کند. چون اگر حس تغییر نکند، صفات تغییر نمیکند. و حس با تجربه ایجاد میشود. اگر بخواهم صفت بخشش در من شکل بگیرد، باید ببخشم تا حس بخشش درونم بهوجود بیاید. اما با یکبار بخشیدن، انسان بخشنده نمیشود؛ با استمرار و حرکت، صفت بخشندگی تثبیت میشود. هر صفتی برای تغییر، نیازمند زمان است. در وادی دهم گفته شده که هر چیزی زمان خاص خودش را دارد؛ شاید من مدتهاست به کنگره میآیم اما مسافرم درست سفر نمیکند و درست کنگره نمیآید؛ شاید ناامید شده باشم. اما باید بدانم هر چیزی در زمان خودش اتفاق میافتد. در نهایت سکوت برقرار میشود و هرکس در مسیر الهی حرکت میکند. گفته شده بازگشت همه به سوی اوست یعنی استثنایی وجود ندارد؛ یکی دیرتر، یکی زودتر، یکی با رنج بیشتر، اما در نهایت همه در مسیر الهی قرار میگیرند. صفات تغییر میکند و وقتی صفات تغییر کند، حال انسان بهتر میشود. صفات بد به انسان آسیب میزند، اما صفات خوب حال انسان را بهتر کرده و باعث رشد و ارتقا میشود؛ و ما میتوانیم این صفات را کسب کنیم و در مسیر الهی از آنها استفاده کنیم.
من زمانی میگفتم خدا کجاست؟ چرا صدای من را نمیشنود؟ من که میخواهم درمان شوم، من که میخواهم زندگیام خوب شود، اما در کنگره فهمیدم جایگاه خدا مشخص است و این من بودم که از خدا دور بودم. اگر کسی دور میدان شهران ایستاده باشد، هرچقدر داد بزنم صدایم را نمیشنود، چون من از او دورم. وقتی صفات من شبیه صفات خداوند نباشد، صدایم شنیده نمیشود. اما وقتی در کنگره صفات خداوند را یاد میگیرم، میتوانم شبیه او شوم؛ میتوانم ببخشم، گذشت کنم، بدون منت به دیگران کمک کنم، آنوقت دیگر لازم نیست داد بزنم؛ خداوند با کوچکترین صدای من، مرا میشنود و پاسخ میدهد.
امیدوارم در کنگره بتوانیم ارتقا پیدا کنیم و صفات خوب را در وجود خود تثبیت کنیم.

در بخش دوم دستورجلسه تولد آقا احمد را داریم، احمد اولین رهایی لژیون من بود. به او تبریک میگویم؛ به همه اعضای نمایندگی شمس و به مهندس نیز تبریک میگویم.
احمد آقا واقعاً انسان شریف، زحمتکش و با معرفتیست؛ هرکس او را بشناسد به این موضوع واقف است. او در کنگره خدمتگزار شده و بهترین هدیه برای یک راهنما این است که ببیند رهجویش در حال خدمت است، چون کسی که خدمت میکند یعنی در مسیر درست حرکت میکند و در نهایت رستگار میشود.
امیدوارم به هر جایگاهی که آرزو دارد برسد.
خواست مسافر احمد:
آرزو میکنم که هیچ مصرف کننده وجود نداشته باشه و همه انسان ها آزاد و رها باشند.
خلاصه سخنان مسافر احمد:
از تمام اعضا شعبه و راهنمای عزیزم و تمامی افراد که در این مسیر من را یاری کردند تشکر می کنم، من از طریق پسرم با کنگره آشنا شدم و پسرم یک شعبه نزدیک خانه برایم پیدا کرد و من وارد کنگره شدم و راهنما تازه واردین بهم گفت سه جلسه بیا اگر خوشت اومد بیا اگر خوب نبود میتونی بری و من اون سه جلسه رو اومدم و راهنما آقا جواد را انتخاب کردم و خوشحالم که در این مسیر حرکت کردم و به تمام حرف های راهنمایم گوش دادم که بتوانم موفق بشم، من به همه سفر اولی ها توصیه می کنم حتما به حرف راهنمایشان کامل گوش کنند، اگر به حرف راهنما گوش کنید قطعا موفق می شوید.

متن، ویرایش و ارسال به سایت: مسافر امیرحسین، لژیون سوم
عکاس: مسافر محمد، مسافر سعید
- تعداد بازدید از این مطلب :
94