هفتمین جلسه از دوره نود و یکم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره۶۰ نمایندگی آکادمی به استادی راهنمای محترم مسافر مهدی، نگهبانی مسافر ویلیام و دبیری مسافر مجید با دستور جلسه "وادی دهم و تاثیر آن روی من" در ادامه تولد اولین سال رهایی مسافرحسین 8 آذر ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۳۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان مهدی هستم مسافر. خیلی خوشحالم که توانستم بازهم در این جایگاه قرار بگیرم و از نگهبان عزیز و دبیر عزیز تشکر میکنم، همچنین از مرزبانها و ایجنت عزیز خیلی سپاس گذارم و همچنین ازهمه عزیزانی که در این جلسه حضور دارند. دستور جلسه امروز دو بخش میباشد؛ بخش اول وادی دهم صفت گذشته در انسان صادق نیست، چون جاری است و بخش دوم تولد حسین عزیز میباشد.
ما بعد از پشت سر گذاشتن نه وادی به وادی دهم میرسیم و زمانی که به وادی دهم میرسیم طبیعتا نقطه تحملهایی در ما به وجود آمده است و این موضوع طبیعی میباشد که صفات گذشته را تغییر دهیم. صفات گذشته هر شخصی متفاوت میباشد شاید برای یک شخص در موضوع گفتگو و برای شخص دیگرمسائل شخصیتی و برای دیگری مسالهای جدا باشد.
برای شخص خودم تغییر صفات بعد از چندین سال حضور در کنگره از طریق مثلث دانایی انجام گرفت. آیا من هنوز ترس دارم؟ و زمانی که ترس سراغ من میآید، تفکر میکنم؟ قبل از حضورم در کنگره در یک اتاق تاریک ساعتها میماندم و هیچ کاری از دستم بر نمیآمد. آیا این وضعیت ناامیدی را توانستم با تفکر کردن و فکر کردن حل کنم یا اینکه آن وضعیت منیت که اصلا ربطی به جایگاه اجتماعی ندارد و با انسان به وجود میآید که همه انسانها دارای منیت میباشند را توانستم درک کنم.
تغییر یک سری از مشکلات زمان خاص خودش را دارد وآن هم زمانیست که من صفت گذشته را بتوانم تغییردهم. توانستم یآس و ناامیدی را به حرکتی مثبت تغییر دهم یا اینکه ترس را تبدیل به تفکر کنم. این تغییر صفات باعث میشود من با خودم بگویم امروز توانستم یک موضوع را خلق کنم و دیگر مصرف کننده نیستم چون خلق کردن را درون خودم به وجود آوردهام. انسانی که مصرف کننده نیست میتواند خلق کند چون ترس، منیت و ناامیدی را با کمی تفکر کردن حل کرده است.
من گاهی اوقات در حد دو الی سه دقیقه وارد فرایند تفکر میشوم انرژی فوق العادهای نصیبم میشود که قابل قیاس با هیچ چیزی نمیباشد. انسان آرام آرام صفت منیت، ترس، ناامیدی، غرور و هرچیز ضد ارزشی را با یک دقیقه تفکر سالم و فکر کردن به صفات ارزشی میتواند روز خود وحتی سال خود را بسازد. حسین عزیز زمانی که وارد لژیون ما شد، احساساتش در منفی 60 درجه بود و گاهی اوقات به نقطه جوش میرسید.

درمورد بخش دوم دستور جلسه که رهایی حسین عزیز میباشد باید عرض کنم، آنقدر حسین در زندگی تحت تاثیر اتفاقات عجیب قرار گرفته بود که هیچ چیزی را نمیتوانست مدیریت کند و من باید مدیریت میکردم که حسین قهر نکند و یک روزی هم همسر حسین با من تماس گرفت و زیباترین دعاها را در حق آقای مهندس و بنده کردند و گفتند ما یک سال میشود که معنی زندگی کردن را میفهمیم حسین هم به شدت مهربان و باشخصیت ولی آنقدر تحت تاثیر این نیروهای منفی قرار گرفته بود، که شغل خود را از دست داده بود و زندگی کاملا از بین رفته بود امروز حسین به جایگاهی رسیده که همسرحسین با تحقیق شماره من را پیدا میکند و کلی تشکر میکند. ممنون از اینکه به صحبتهای من توجه نمودید.
سخنان مسافر حسین و خواسته ایشان:

از خداوند میخواهم که تمامی سفر اولیها به درمان برسند و حال خوب امروز من را تجربه کنند. خداوند را شاکرم در کنگره هستم از آقای مهندس و خانواده محترمشان و تمامی کسانی که در این حال خوب امروز من سهیم هستند تشکر میکنم. من قبل از ورودم به کنگره در تاریکی شدیدی بودم و با راهنمایی راهنمای دلسوزم توانستم به این حال خوب برسم و همیشه قدردان راهنمای عزیزم خواهم بود. از اینکه به صحبتهای من توجه نمودید از همه شما تشکر میکنم.
تایپ و بارگزاری خبر: مسافر امیرعلی لژیون چهارم
عکس و تنظیم خبر: مسافر محمدحسین
- تعداد بازدید از این مطلب :
102