لژیون سردار با این پیام بسیار زیبا از استاد سردار عجین شده است:«اگر بنایی آباد باشد اما ساکنین آن خراب باشند، بنا هم کمکم رو به ویرانی و خرابی میرود؛ اما ساکنین آباد، بناهای خراب یا ویرانهها را هم میتوانند احیا کنند.»این پیام غیر از داشتن قلبی وسیع و دانشی فراوان میسر نخواهد شد.
برای رسیدن به توانایی وسعت قلب، تمرین بخشش لازم است؛ تمرینی که با قبول پرداخت از مال خود یاد میگیریم ایمان داشته باشیم و بعد از گذشت از مال، هرگز وسوسههای تاریکی نمیتوانند گمراهمان کنند. وقتی بخشیدی، تازه معنای واقعی رهایی را خواهی فهمید.
لژیون سردار اول خودمان را به خویش اصلیمان نشان میدهد و در مرحله بعد سبب استحکام پایههای مالی کنگره۶۰ خواهد شد؛ پس باز هم این ما هستیم که برندهایم. لژیون سردار ستونهای کنگره۶۰ را تقویت میکند و بنای آن را گسترده خواهد کرد. همانطور که میدانیم، در جامعه بخشش به اشکال مختلف وجود دارد؛ بهطور مثال شخصی با وقف بخشی یا همهٔ مالش قصد دارد تا ثوابی برای خود مهیا کند. در این بین ممکن است اعضای خانوادهٔ او از این کار رنجیدهخاطر شوند، ولی وقتی در لژیون سردار میبخشی، تمام اعضای خانواده با کمال میل از این عمل پسندیده استقبال میکنند و هرگز دچار شک و تردید نخواهند شد؛ چون میدانند در مقابل این بخشش، نفسی قرار است احیا شود و حیاتی رنگ خوشبختی به خود بگیرد. و مهمتر از همه میدانند اگر امروز مسافرشان رها شد، روزی شخصی در گذشته بخشید و بستر را فراهم کرد. به قول ضربالمثل معروف: «دیگران کاشتهاند و ما برداشتیم، و حالا ما بکاریم و دیگران برداشت کنند.»
جهان خاکی، جهان ماده است و هر چه که برای بقا نیاز داریم به ماده ختم میشود؛ بنابراین گذشتن از آن (پول) که از جنس ماده است، خیلی دشوار است. اما در همین جهان ماده انسانهای زیادی را دیدهایم یا میبینیم که خیلی راحت از داشتههای خود گذشتند تا آرامبخش زندگی انسانهای دیگر باشند، و حتی بعضی از این انسانها تا پای جان هم رفته و آن را بخشیدند!
وقتی به نظام هستی نگاه میکنیم، همهٔ آفریدهها و مخلوقات خداوند در حال بخشیدن هستند؛
خورشید تابناک، نور و گرمایش را!
پرندگان، صوت زیبای خود را!
آسمان، برف و باران حیاتبخشاش را!
دریا، موجهای زیبا و پرصلابتش را!
گلها، عطر خوششان را!
دشت و جنگل و سبزهزارها، سبزی و خرمی خود را!
حال، من انسان که ادعا دارم اشرف مخلوقات بر روی زمین هستم، چه چیزی برای بخشیدن دارم؟
چگونه میتوانم خودم را با تمام مخلوقاتی که چیزی برای بخشیدن و خدمت کردن دارند، همسو و همنوا کنم؟
زمانی که سفرم را شروع کردم، حتی در هزینههای روزمره عاجز شده بودم و به جایی رسیده بودم که از دیگران پول قرض میگرفتم؛ کاری که همیشه از آن انزجار داشتم.اما به پیشنهاد راهنمای بزرگوارم وارد لژیون سردار شدم. بهصورت معجزهوار توانستم تعهد خود را پیش از موعد پرداخت کنم و شاید باورتان نشود، از آن روز تا الان هرگز و هرگز حساب من — شاید اندک بوده — اما خالی نبوده. اگر این معجزه نیست، پس چه خواهد بود؟
بخشش باید با درد همراه شود.بخششی که از سر سیری باشد، لذتبخش نخواهد بود. باید برای فراهم شدنش رنجی شیرین را تحمل کنی تا در خاطرات بماند که روزی فقط خواستم و چون توکلم به قدرت مطلق دوچندان بود، میدانستم که میتوانم از پسش بر بیایم.
کنگره۶۰ یک سازمان مردمنهاد است و هیچ کمکی از هیچ ارگانی دریافت نمیکند؛ چراکه آقای مهندس معتقد هستند: «گاوی که نان گدایی بخورد شخم نمیزند.» افراد کنگره۶۰ ابتدا با حمایت از سبد قانون یازدهم و بعد با کمکهای داوطلبانهٔ خود به رشد و توسعهٔ این مکان مقدس کمک کردند.
و در انتها یاد آن سخن شریف جناب مهندس افتادم که در مصاحبهای در کتاب چهارده مقاله عنوان کردند:
«اشخاصِ خواستارِ رهایی برای درمان، حاضرند جان بدهند؛ چه برسد به مال.»
تایپ و ویرایش خبر: مسافر دانیال لژیون دهم
بارگزاری خبر: مسافر دانیال لژیون دهم
مرزبان خبری: مسافر احمد
مرزبان کشیک: مسافر سعید
آذر ماه ۱۴۰۴ شعبه صالحی تهرانپارس
- تعداد بازدید از این مطلب :
20