رابطهٔ یادگیری و معرکهگیری در کنگره ۶۰
به عنوان یک نهاد و مردمنهاد در حوزهٔ درمان اعتیاد است و همیشه برای یادگیری بهعنوان اصلیترین ابزار حرکت انسان به سمت آرامش، دانایی و تعادل تأکید کرده است. در همین مسیر، یکی از موانعی که بهشدت روند آموزش و درمان را مختل میکند، معرکهگیری است؛ رفتاری که در ظاهر ممکن است کوچک و بیاهمیت به نظر برسد، اما در باطن، نیروی ویرانگری است که یادگیری را خاموش و فرد را از مسیر رهایی دور میکند. در این مقاله تلاش شده است رابطهٔ عمیق میان یادگیری و معرکهگیری از نگاه جهانبینی کنگره ۶۰ بررسی شود.
یادگیری؛ ستون اصلی رشد و درمان در کنگره ۶۰ است و یادگیری یک فرآیند سهبعدی دارد آموختن، تجربه کردن و تثبیت است و مسیری است که فرد مصرفکننده را به جایگاه یک انسان متعادل و قابلاعتماد میرساند. یادگیری در کنگره تنها حفظ کردن مطالب نیست، بلکه تغییر نگرش و عملکرد است. این تغییرات نیازمند به آرامش، تمرکز، پذیرش و تواضع میباشد. یادگیری زمانی اتفاق میافتد که فرد متمرکز باشد، گوش کند و سپس عمل نماید و ذهن او از حاشیهها خالی باشد و مسئولیت رفتار خود را بپذیرد اما درست در مقابل این فرآیند مفید، نیرویی قرار دارد که میتواند آن را نابود کند معرکهگیری است.
معرکهگیری چیست؟ در فرهنگ کنگره ۶۰، معرکهگیری یعنی ایجاد حاشیه، جلب توجه، شلوغکاری ذهنی یا رفتاری، بحثهای بیهوده، نقزدن یا بهانهتراشی و هرگونه رفتار یا گفتاری که انرژی جمعی و فردی را هدر میدهد. معرکهگیری معمولاً به این روشها بروز میکند حرف زدن زیاد بدون عمل، توجیه کردن شکستها، مظلومنمایی یا طلبکاری، تخریب دیگران، ایجاد شایعه یا بزرگ کردن مسائل کوچک، فرار از مسئولیت، اعتراضهای نابجا یا بیمورد، توجهطلبی و نمایش دادن خود این رفتارها معمولاً ناخودآگاه از فرد بروز میکند اما پیامد آن بسیار آگاهانه و مشخص است و قطع ارتباط فرد با یادگیری و آموزش است.
رابطهٔ یادگیری و معرکهگیری چگونه است؟ کنگره ۶۰ بارها تأکید کرده است یادگیری و معرکهگیری همزمان در یک فرد جمع نمیشود و یکی رشد میکند و دیگری نابود میشود. این رابطه مانند دو مکانیسم متضاد است. معرکهگیری انرژی یادگیری را میبلعد. معرکهگیری ذهن را درگیر حاشیهها میکند و اجازه نمیدهد فرد به اصل مسئله بپردازد. وقتی ذهن پر از نق زدن، گله، مقایسه و اعتراض است، دیگر جایی برای پذیرش آموزش باقی نمیماند. معرکهگیری مانع پذیرش و فروتنی میشود.یادگیری با پذیرش آغاز میشود. اما معرکهگیری یعنی نپذیرفتن، یعنی مقاومت. فردی که همیشه دنبال مقصر میگردد، نمیتواند خود را ببیند و در نتیجه چیزی نمیآموزد. معرکهگیری فرد را از تمرین و تکرار بازمیدارد و برای تثبیت آموزش، باید آن را انجام داد. اما فردی که دائم در حاشیه، بحث و نمایش است، انرژی و وقت خود را از دست میدهد. معرکهگیری باعث قطع ارتباط فرد با ساختارهای حمایتی میشود. لژیون، گروه، راهنما و حتی خانواده، ابزارهای یادگیری هستند. اما معرکهگیری باعث تخریب این ارتباطات و فاصله گرفتن فرد از سیستم میشود.
چرا انسان به سمت معرکهگیری میرود؟ از نگاه جهانبینی کنگره این ریشهها مطرح است. خودمحوری و عدم تعادل عقل، عشق و ایمان، ترس از مواجهه با حقیقت، نیاز به دیده شدن، کمبود انرژی حیاتی ضعف در آموزش و کمبود دانایی، عادتهای رفتاری از دوران مصرف درواقع معرکهگیری یک مکانیسم دفاعی است؛ فرد به جای حل مسئله، به نمایش و حاشیه پناه میبرد. چگونه میتوان از معرکهگیری دور شد و وارد یادگیری شد؟ تمرکز روی آموزشها وادیها، سیدیها و مشارکتها ابزارهای مقابله با حاشیهاند. فرد باید اولویت ذهنی خود را به آموزش بدهد.
عمل به گفتهها، وقتی فرد گفتار خود را در عمل به جریان میاندازد، حاشیه از بین میرود. پذیرش مسئولیت رفتارها را قبول کنیم که مشکل از بیرون نیست و از درون ما است.نظم، سکوت و احترام سه مؤلفهای که هم یادگیری را تقویت و هم معرکهگیری را خاموش میکنند. دوری از بحثها و فضای شلوغ ذهنی، هرجا حس کردیم گفتگو بینتیجه است، باید از آن فاصله بگیریم. رابطهٔ یادگیری و معرکهگیری در کنگره ۶۰ رابطهای کاملاً معکوس است. انسان تا زمانی که درگیر معرکهگیری است، امکان یادگیری واقعی ندارد؛ زیرا ذهن او اسیر حاشیهها است. اما به محض رها کردن حاشیهها و ختم معرکهگیری، مسیر یادگیری، دانایی و درمان باز میشود. رهایی تنها با یادگیری ممکن است و یادگیری تنها با ترک معرکهگیری. این دستور جلسه در حقیقت نقشهٔ راهی است تا یاد بگیریم چگونه از حاشیه خارج شویم، مسئولیتپذیر شویم و در مسیر تعالی و درمان حرکت کنیم.
رابطهٔ یادگیری و معرکهگیری در کنگره ۶۰ مجموعهای است که اصول درمان، اخلاق، آموزش و جهانبینی را در کنار هم قرار داده تا انسان مصرفکننده بتواند نهتنها از بند اعتیاد رها شود، بلکه در مسیر تکامل و شناخت خویشتن قدم بردارد. یکی از موضوعاتی که در این سیستم بسیار اهمیت دارد، تفکیک دو مفهوم یادگیری و معرکهگیری است؛ مفاهیمی که هر یک مسیر متفاوتی را در زندگی انسان ایجاد میکنند. یادگیری مسیر رشد است و معرکهگیری مسیر سقوط؛ یکی تولید انرژی میکند و دیگری انرژی را میبلعد. یادگیری؛ یک سفر درونی که در کنگره ۶۰ یادگیری تنها خواندن یا شنیدن نیست.
یادگیری یعنی چه؟ تغییر نگرش درک واقعی مطالب، رفتار تجربه کردن،متثبیت در عمل، در این سیستم یادگیری با تجربه همراه است. همانطور که در وادی دوم آمده است که هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمیکند. این تفکر، پایه اصلی یادگیری است، مؤلفههای یادگیری در کنگره ۶۰ پذیرش است. چرا وقتی چیزی را نپذیریم، یاد نمیگیریم.تمرکز ذهنی که هر لحظه درگیر حاشیه باشد، قدرت دریافت آموزش ندارد.تواضع فرد مغرور نمیتواند آموزش بگیرد زیرا احساس میکند نیازی ندارد. تکرار و استمرار، آنچه بارها تکرار نشود درونی نمیشود. معرکهگیری دشمن خاموش یادگیری که معرکهگیری یک رفتار کوچک نیست، یک ساختار ویرانگر است. در کنگره ۶۰ بارها گفته شده: معرکهگیری یعنی ایجاد صحنهای برای فرار از حقیقت. معرکهگیری معمولاً در اثر ناتوانی فرد در مواجهه با واقعیتها بروز میکند. یعنی فرد میداند مقصر است، میداند کوتاهی کرده، اما بهجای پذیرش، معرکه برپا میکند تا نگاهها به سمت دیگری برود.
انواع معرکهگیری زبانی: بحثهای بیهوده، اعتراضهای بیدلیل، بدگویی، اغراق، بهانهتراشی، رفتاری: قهر کردن، کنار کشیدن، تحقیر دیگران، شلوغکاری، نمایش دادن خود ذهنی غرق شدن در فکرهای بیحاصل، بزرگنمایی مسائل، قضاوتسازی در لژیون، قطع مشارکت منطقی، ایجاد اختلاف، دیر آمدن و توجیه کردن، پیامدهای معرکهگیری از بین بردن تمرکز به بسته شدن حسها، دور شدن از انرژی جمع، فرار از مسئولیت تخریب ارتباط با راهنما و لژیون کاهش دانایی موثررابطهٔ یادگیری و معرکهگیری این رابطه، رابطهای کاملاً عکس یکدیگر است: هر چه یادگیری زیاد شود، معرکهگیری کاهش مییابد و هر چه معرکهگیری افزایش یابد، یادگیری نابود میشود. چرا؟ یادگیری نیاز به سکوت دارد؛ معرکهگیری سر و صدا ایجاد میکند ذهن آرام آموزش را دریافت میکند. اما ذهنی که درگیر مقایسه، اعتراض و حرف زیاد است، نمیتواند چیزی بیاموزد. یادگیری از مسئولیت شروع میشود معرکهگیری یعنی فرار از مسئولیت انسانی که اشتباه خود را میپذیرد، پیشرفت میکند. اما کسی که همیشه مقصر بیرون را میبیند، ثابت میماند.
یادگیری باعث قدرت گرفتن عقل میشود؛ معرکهگیری تحت فرمان احساسات است. در یادگیری، عقل فرمانده است در معرکهگیری، احساسات منفی و هیجانات مخرب است. معرکهگیری انرژی جمعی را مصرف میکند در کنگره ۶۰ انرژی جمع مهم است. هرگاه فردی معرکهگیری میکند، انرژی جمع را پایین میآورد و این باعث افت کیفیت آموزش میشود. چرا انسان به سمت معرکهگیری کشیده میشود؟ ترس از روبهرو شدن با خود، چون دیدن اشتباهات سخت است، فرد فرار میکند و نمایش راه میاندازد. کمبود دانایی، دانایی یعنی تشخیص سره از ناسره و انجام عمل درست. فردی که دانایی او پایین است، بهجای حل مشکل، حاشیه ایجاد میکند. نیاز به دیده شدن معمولا ریشه این رفتار در عدم امنیت روانی است.
باقیماندن خصلتهای دوران مصرف، افراد مصرفکننده، برای فرار از مسئولیت، سالها نمایش و توجیه میکردند. اکنون نیز این عادت باقی مانده است. عدم آموزش صحیح در گذشته. وقتی انسان سالها با روش غلط رشد کرده باشد، برپا کردن معرکه برای او راحتتر از پذیرش است . راهکارهای خروج از معرکهگیری و ورود به یادگیری، بازگشت به اصول و وادیها، وادیها چراغ راه هستند. تکرار و مرور آنها معرکهگیری را کم میکند. مشارکتهای سازنده که چون مشارکت کردن باعث میشود فرد از حالت انفعال و نمایش خارج شود و صدای درون خود را بشنود. احترام به لژیون و راهنما، احترام، آرامش میآورد و آرامش مسیر یادگیری را باز میکند. انجام دقیق دستور راهنما، عملگرایی، بهترین درمان برای معرکهگیری است. قوت نقطهضعفهایی که هرجا معرکهگیری وجود دارد، یک ضعف وجود دارد و باید آن را شناسایی و اصلاح کرد.سکوت و تفکر است و گاهی بهترین واکنش سکوت است. سکوت حاشیه را خاموش میکند.
نویسنده: همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر الهه(لژیون اول)
ویرایش: همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر الهه (لژیون اول)
تنظیم و ارسال: راهنما تازهواردین همسفر الهام(نگهبان سایت)
همسفران نمایندگی سالار
- تعداد بازدید از این مطلب :
20