سلام دوستان محمد هستم یک مسافر؛ آخرین آنتی ایکس مصرفی شیره، متادون و OT بوده است، مدت سفرم ۱۳ ماه و ۱۴ روز، راهنمای درمان آقای عباس مقیمیان از لژیون پنجم نمایندگی بنیان مشهد، ورزش شنا، مدت رهایی سه ماه و پانزده روز.
انسان زمانی که در باتلاق میافتد هرچه بیشتر دستوپا میزند زودتر و بیشتر در آن فرو میرود. این موضوع دقیقاً در زندگی من صدق میکرد. وقتی با مشکلی روبهرو میشدم، بهجای آرامش و تأمل عصبانی میشدم و شروع به جبههگیری و معرکهگیری میکردم. همیشه دیگران را مقصر و خودم را مبرا از هر اشتباه میدانستم. همین نگاه باعث میشد قیافهٔ حقبهجانبی بگیرم و با سرزنش، تحقیر یا هر رفتار ضد ارزشی، اوضاع خودم را بدتر کنم. نتیجهاش هم چیزی جز آشفتگی، پریشانی و حال بد نبود. خدا را شکر که با کنگره آشنا شدم. فهمیدم اگر با تفکر «من خودم میدانم» وارد شوم، هیچ آموزشی را دریافت نخواهم کرد و وقتی آموزش نگیری، حال خوبی هم نخواهی داشت. همین موضوع آدم را به سمت معرکهگیری، غرزدن و بههمریختگی میبرد. آموزشهای کنگره ناب است و حیف بود که از دستشان بدهم. به همین دلیل با دنیایی از تخریب، اما با عزمی راسخ بهسوی نور حرکت کردم. با گوشدادن به سیدیها، نوشتن دقیق آنها و رعایت حرمتها، روزبهروز حال و اوضاعم بهتر شد. انرژی مثبتی که در کنگره جریان دارد کمکم کرد تا کمکم آموزشها را در زندگی اجرا کنم و به آرامشی نسبی برسم. در طول سفرم با تمام وجودم پذیرفته بودم که دانایی و آگاهی لازم را ندارم؛ زیرا اگر داشتم جایگاهم اینجا نبود. به همین دلیل منیت، تکبر، خودبینی و ادعا را کنار گذاشتم و فهمیدم اگر مطیع نباشم، نهتنها بهتر نمیشوم؛ بلکه بدتر هم خواهم شد. آموختم هرگاه وارد معرکهگیری شوم از یادگیری عقب میافتم. هدف من از آمدن به کنگره رسیدن به حال خوش و آرامش بود و با این دستور جلسه فهمیدم که معرکهگیری مرا از هدفم دور میکند؛ پس باید آن را کاربردی میکردم. هدفم برایم بسیار مهم بود، بنابراین سر دوربینم را به سمت خودم برگرداندم و روی عملکرد خودم تمرکز کردم تا به نتیجه برسم که به لطف خدا تا حدی هم موفق شدهام. خدا را شاکرم که کنگره را سر راهم قرار داد تا راه و روش درست زندگیکردن را بیاموزم. از اینکه مشارکت مکتوب من را خواندید متشکرم.
مرزبان خبری: مسافر وحید
ویرایش و ارسال: مسافر نوید نگهبان سایت
- تعداد بازدید از این مطلب :
53