English Version
This Site Is Available In English

هر فردی اختیار دارد که در هر مقطع صفت خود را تغییر دهد

 هر فردی اختیار دارد که در هر مقطع صفت خود را تغییر دهد

انسان همیشه با هستی است؛ برای بودن، برای وجود داشتن، زندگی و حیات، و بزرگترین معجزه حیات خود حیات است. ما فقط به این دنیا نیامده‌ایم تا عمری را سپری کنیم که در آخر هم اگر گنهکار بودیم به جهنم رفته، و اگر راه درست و ثواب را در پیش گرفتیم به بهشت برویم؛ بلکه هدفی بسیار والاتر و برتر از این مسائل در پشت پرده هستی وجود دارد. حزن و اندوه، غم و شادی، از دست دادن‌ها و به دست آوردن‌ها همه جزء حیات و زندگی هستند و در نهایت زندگی جمع اضداد است.

زندگی یک بازی به نظر می‌آید؛ اما باید در این رفت و آمدها به اطلاعات و آگاهی دست پیدا کنیم و در واقع به قدرت تشخیص برسیم که کدام کار گناه یا ثواب است و کدام مسیر درست یا نادرست است و در نهایت نار وجودی و ناخالصی‌ها را به نور تبدیل کنیم و به جایی برسیم که از آنجا انشعاب پیدا کرده‌ایم و باز پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگری خواهد شد، هر صدمه‌ای به انسان برسد در واقع از تفکرات غلط، جهل و نادانی او است، عواملی که برای رسیدن به مراکز آگاهی در هستی بسیار حائز اهمیت است: تفکر، ایمان و خواسته‌های خود است.

  برای غربال کردن خواسته‌های معقول از نامعقول؛ باید از یک سری پله‌ها و گذرگاه‌ها عبور کنیم، که بهترین مسیر ۱۴ وادی کتاب عشق هستند، دستور جلسه این هفته کنگره۶۰ وادی یا راه دهم است، که پس از گذشتن از ۹ وادی و گذرگاه به وادی دهم می‌رسیم که می‌گوید: «صفت گذشته در انسان صادق نیست، چون انسان جاری است.» یعنی ای انسان، تو محکوم به تغییر و حرکت هستی و این قانون برای تو حکم نمی‌کند و صادق نیست، اگر تا امروز هر صفت یا ویژگی یا خصوصیتی داشته‌ای همچنان آن را با خود یدک بکشی، و با این سرنوشت سزاوار بهترین‌ رهایی‌ها و حقوق بشر هستی.

آقای مهندس می‌فرمایند: حقوق بشر آزادی انسان و آزادی بیان نیست؛ بلکه آزاد شدن از بند جهالت و صفات زشت خود است. اگر در هر سطحی از زندگی بخواهیم آزاد و رها شویم باید تفکرات و جهان‌بینی ما غنی باشد تا به تفکر درست و اندیشه راستین برسیم. صفت گذشته در انسان صادق نیست چون جاری است! انسان در هستی جاری است، یعنی همیشه در هستی در حال حرکت است. اگر خصلت بدی داریم نباید نا امید باشیم و خود را به ورطه نابودی بسپاریم و بگوییم از من گذشت؛ بنابراین تغییر نمی‌کنم.

هر کس اختیار دارد که در هر مقطع صفت خود را تغییر دهد، اگر تا امروز انسانِ پیمان‌شکن، دروغگو، متجاوز به مال دیگران بوده اینجا کلام وادی، بار معنایی سحرآمیزی را دارد که باید تفکرات خود را تغییر دهی؛ زمانی که تفکرات تو تغییر کرد حس تو به تمام هستی و مخلوقات تغییر می‌کند، و اینجا است که دیگر مانند نابینا در روز به دنبال شب نمی‌گردی و آن می‌کنی که حق فرمانت داده. فقط رسیدن به این ورطه تمنای دل می‌خواهد تا مجذوب رحمت قدرت مطلق شوی.

این قشنگ‌ترین قانون هستی است؛ اما بسان شمشیر دولبه است هم سقوط است و هم صعود، هم هشدار می‌دهد و هم امید به بازگشت، هم مرده را از زنده خارج می‌کند و هم زنده را از مرده، و به طور کلی هم رحمت و لطف و بخشندگی خداوند را نوید می‌دهد و هم خطوط اختیار انسان را به نمایش می‌گذارد، تا خود انسان هر گونه که مایل است خطوط زندگی‌ خود را ترسیم کند  یک انسان بی‌سواد، به راحتی و با اعتماد به این وادی می‌تواند حرکت کند و در طول زمان به انسان باسواد تبدیل شود.

یک فرد مصرف کننده به راحتی می‌تواند صفت اعتیاد، ترس و تحقیر را تبدیل به سلامتی، شجاعت و سربلندی نماید. یک مصرف کننده همیشه مصرف کننده نبوده و در واقع، صفت او از سلامتی به اعتیاد تغییر کرده؛ بنابراین می‌تواند باز خود را از تاریکی نجات دهد؛ اما خداوند مؤلفه‌های دیگری را در این میان برای کمک به انسان خلق کرده که نور، صوت و حس کمک بسیار شایانی دارند. نور در هستی فرمان می‌دهد که همه هستی بیدار و هوشیار شوید و فرمان خالق که، رشد در جهت نور است را اجرا کنید.

به انسان نیز در طلوع خورشید می‌گوید: ای از خود رمیده و از شهر وجودی(جسم) گریخته، به جسمت بازگرد که زندگی، دوباره آغاز گردیده، و با طلوع صبحی دیگر باید با قدرت نور، نار وجودی یا همان صفت‌های بد گذشته را تبدیل به نور کنی.صوت وظیفه جمع‌آوری اطلاعات، آگاهی و پیام‌ها را دارد، که اگر صوت نبود، کلام، نوشتن و اتصال نبود، سکوت محض بود. حس که اساسی‌ترین و حساس‌ترین مؤلفه هستیِ انسان است، و مانند خداوند در همه جا هست؛ اما قابل رویت نیست، و به مفهوم دیگر هم فرستنده و هم گیرنده است؛ هم توان فرستادن امواج منفی و مثبت را برای انسان محیا می‌کند.

زمانی‌که حس خوب کار کند، انسان شادی و شعف غیر قابل وصفی خواهد داشت، حس دوست داشتن و مهر ورزیدن و حس یاری به انسان‌ها و عشق به کل هستی، عبد بودن انسان با اختیار کامل را در با شکوه‌ترین حالت، به تصویر می‌کشد؛ اما افسوس که صفت بعضی از ما تغییر کرده و به جای عبد قدرت مطلق بودن، عبد مُشتی سنگ و زمین و ثروت شده‌ایم که هیچ بقایی ندارند، اما همانگونه که اختیار داریم به تاریکی‌ها برویم، اختیار خروج از آن‌ها را داریم و برای این کار باید حس‌ها تزکیه شوند، و اولین قدم برای تزکیه‌ حس،" تغییر تفکرات و در واقع تفکر سالم و راستین است"، تفکر سالم، ایمان سالم را همراه دارد. به این مفهوم که من با تفکر سالمِ خودم، در امنیت هستم و این امنیت توسط نیروهای الهی تأمین می‌شود.

ایمان سالم، عمل سالم را پشتیبانی می‌کند و عمل سالم، حس را سالم و سلامت می‌کند؛ زیرا حس، اولین نیرویی است که قوه عقل را به کار می‌اندازد، و با اطلاعاتی که حس جمع آوری می‌کند، عقل تصمیمات خود را اتخاذ می‌کند، و عقل سالم در نهایت عشق سالم است و عشق سالم ذره‌ذره به وجود می‌آید و هیچ‌گاه چنین عشقی به نفرت تبدیل نخواهد شد، و حیات در عشق به گونه‌ای دیگر خواهد بود و در ادامه این چرخه عشق سالم، تفکر سالمی دارد که همان وادی اول یعنی با تفکر درست، همه ساختارهای انسان به درستی شکل خواهند گرفت و ساختارهای منفی، زشتی‌ها و پلیدی‌ها جای خود را به خوبی‌ها و زیبایی‌ها و در نهایت رحمت خداوند خواهند داد.

منبع؛ منابع آموزشی کنگره۶۰

نویسنده: راهنما همسفر ملیحه (لژیون بیست‌‌‌و‌چهارم)
رابط‌خبری: همسفر ندا رهجوی راهنما همسفر ملیحه  (لژیون بیست‌وچهارم)
ویرایش: همسفر آرزو رهجوی راهنما همسفر زهرا ( لژیون يازدهم)
ارسال: همسفر فریده رهجوی راهنما همسفر مینا (لژیون بیست‌‌و‌سوم)
نمایندگی همسفران کنگره۶۰ شعبه سلمان فارسی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .