English Version
This Site Is Available In English

انسان صاحب تفکر است و تفکر انسان هم جهت دارد

انسان صاحب تفکر است و تفکر انسان هم جهت دارد

دومین جلسه از دوره بیستم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی دکتراحمدرضا اراک با استادی مسافرراهنما حمید، نگهبانی مسافر عباس و دبیری مسافر محمدرضا با دستور جلسه(رابطه ی یادگیری ومعرکه گیری) روز پنجشنبه ۱۴۰۴/۹/۶ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کارکرد.

خلاصه سخنان استاد:

من داشتم فکر می‌کردم الان رفتیم یک جایی سر خاک بودیم دیدم نشستن مداح و این‌ها معرکه‌ای به پا کردند که اصلاً انگارداشتند صورت مسئله را پاک می‌کردند و داشت چنگ می‌زد به دل آنهایی که آنجا بودند و من فکر می‌کردم که چرا احساس آنها تحت تاثیرو تحت امر این‌ها قرار دارد و برایم جالب بود و واقعاً هم معرکه به پا کرده بودند مگر نه اینکه مرگ پایان مسیر نیست و زندگی ادامه دارد من خوشبختانه الان حال و احساسم خوب است و در طی روز بالا پایین هم می‌شود بالاو پایین شدن احساس طبیعی است و نشان از زندگی دارد و از این طریق است که حیات جاریست ولی اینکه من بخواهم در این احساس بمانم و اسیر آن بشوم و نتوانم خودم را کنترل کنم این خوب نیست اینجاهمه ماجمع شدیم دور هم که اعتیاد رادرمان کنیم وبه یک تعادل نسبی برسیم و هر کس که اعتیاد را بهتربشناسد بیماری خودش را نه بیماری بغل دستی ،هر کس مسئول خودش است بخواهی زوم کنی روی بغل دستی درگیرمعرکه‌گیری می‌شوی و از خودت هم غافل می‌شوی .هر کس که بیماری خودش را بهتر بشناسد بهتر درمان می‌شود بهتر به آن تعادل که مد نظر کنگره و سیستم است می‌رسد و در چرخه‌های زندگی از بین نمی‌رود ،قربانی نمی‌شود و می‌تواند خودش را حفظ کند. همانطور که درمان بیماری علم می‌خواهد بیماری هم علم می‌خواهد اینکه یک شخصی سالم است و بتوانی بیمارش کنی باید علم داشته باشی و قطع به یقین این علم دست شیطان است یا ابلیس یا نیرو هایی که تحت امر او هستند از جنس جن و شیاطین هستند و به مراتب خطرناک‌تراست چرا ؟چون انسان صاحب تفکر است و تفکر انسان هم جهت داردانسانی که وارد معرکه‌گیری می‌شود به شیطان اجازه می‌دهد در ذهنش رسوخ کند. 

روی چه حسابی وارد معرکه‌گیری می‌شود ؟روی حساب ترس، ترس از دست دادن غرور منیت ،کسی را غیر از خودش قبول ندارد و هرجا فکر می‌کند که منافعش در خطر است معرکه به پا می‌کند همه حیوانات وقتی تجمعی تشکیل می‌دهند مثل انسان‌ها وارد معرکه‌گیری می‌شوند چرا؟چرنده و پرنده ورمنده همه وارد معرکه گیری می‌شوند برای دو چیز حفظ بقا و تولید مثل و خارج از این دوتا نیست ، می‌خواهند قلمرو تعیین کنند معرکه به پا می‌کنند و گرد و خاک می‌کنند انسان هم همین طور است وقتی که جماعتی تشکیل می‌دهند حتی صف نان و خرید میوه در مکان ورزشی حتی همین کنگره،دانشگاه هرجا دور هم جمع شوند عده‌ای وارد معرکه گیری می‌شوند نق می‌زنند می‌روند توی حاشیه چرا ؟چون به حق خودشان قانع نیستندحق را نمی‌شناسند و مشکل همین جاست، فکر می‌کنند آن چیزی که خوب است بایدبه نفع خودشان باشد،می‌رود پارک ورزش کند اگر نتواند با کسی ارتباط برقرار کند وارد معرکه‌گیری می‌شود درمان اعتیاد فقط به صرف مصرف نکردن نیست قسمت عمده چیز دیگری است و آن خود بیماری است ،به نظر من از سفر دوم شروع می‌شود سفر اول هم خیلی حائز اهمیت است ولی در سفر دوم بیماری به وضوح خودش را به صورت مختلف نشان می‌دهد مثلاً در مشارکت کردن یک نفر مشارکت کرده یک نفر توی مشارکت او مشارکت می‌کند،یک نفر با آگاهی روی صندلی می‌نشیند و هر دفعه مشارکت می‌کند و اگر یک روز استاد به او مشارکت ندهدخودم را می‌گویم فربد استاد جلسه بود این اتفاق برای من افتاد و من فهمیدم که این بیماری است که دارد مرا اذیت می‌کند، مثلاً یکی مشارکت می‌کند دیگری جلسه را ترک می‌کنداین خود بیماری است، خود معرکه‌گیری است واز درون وارد معرکه شده‌ای و همه ما آمده ایم این را درمان کنیم اصل داستان این است هر کسی این دستور جلسه را بتواند برای خودش حلاجی کند طی سه جلسه ،همین جاست می‌تواند بیشتر خودش و بیماری‌اش را بهتر بشناسد و درمان کند به قول یکی از اساتید در کتاب ۶۰ درجه انسان‌هایی می‌توانند با این بیماری بهتر مبارزه کنند که دارای خصوصیات بهتری هستند و این خصوصیات بهتر من می‌گویم آن آگاهی برتر ،عقل، ایمان، باور، تولید نیرو وانرژی می‌کند ایمان و باور کردن به هم نوع، اینکه بخواهی به هم نوع کمک کنی اینکه حس کمک کردن داشته باشی، اصولاً آدم‌هایی که عاشق هستند با فکر کار انجام می‌دهند و آن کاررا به بهترین شکل ممکن انجام می‌دهند و این‌ها همه در گرو این است که من روز به روز دانایی‌ام را بیشتر کنم اگر من روی دانایی‌ام متمرکز نشوم بیماری توقف نمی‌شود بیماری مسیر خودش را می‌رود بیماری قسم خورده که هر کجا که متوقف بشوم این اتفاق می‌افتد وقتی که فکر کنم همه چیز در تعادل است در لول خیلی خوبی قرار دارم. یک تفکر ،که همه چیز تمام شد، این هم خودش بیماری است ،بیماری اعتیاد واقعاً یک بیماری وحشتناک است مثل سرماخوردگی و بیماری دیگر نیست جسم،روان و جهان بینی رادرگیر می‌کند باید به خودت خوراک و آگاهی بدهی و هر روز باید سعی کنی سطح آگاهی‌ات را بالا ببری،روزها تکراری نیست هر روز یک روز تازه است من فکر می‌کنم بهترین راهکار برای خودم ‌بتوانم بدهم که جلوی معرکه‌گیری را بگیرم، بپذیرم وقتی پذیرفتم،راه می‌افتم ،اول مسیر و راه را طی می‌کنم و برای رسیدن به عقل، عشق و ایمان، اگر نپذیرم توی انکار هستم و دارم مدام سفسطه می‌کنم.

 

تایپ:مسافر محمد رضا (لژیون ششم)

تنظیم و ارسال:مسافر روح الله 

نمایندگی مسافران و همسفران دکتر احمد اراک 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .