مشارکت رهجویان راهنمای لژیون تغذیه سالم همسفر سمیه در مورد دستور جلسه«یادگیری و معرکهگیری»
سلام دوستان اسما هستم مسافر لژیون تغذیه سالم:
من قبل از اینکه وارد کنگره شوم به جهت نادانی یا ناآگاهی؛ زمانیکه به مشکلی برمیخوردم یا کمبودی را احساس میکردم معرکهای به پا میکردم، میدانستم که این کار جالبی نیست و از آن نتیجه نمیگرفتم؛ اما زندگی به نحوی من رامجبور میکرد تا به خواستهها یا کمبودهایم برسم. وقتی به کمک مسافر خود وارد کنگره شدم فهمیدم من واقعاً در ناآگاهی و منیت کامل به سر میبرم و همیشه برای اینکه خود را راضی و خوشحال نگه دارم دیگران را با کارهایم و یا بهتر بگویم با معرکهگیریهایم اذیت میکردم.
در کنگره و در لژیون فهمیدم که ابتدا باید از منیت جدا شوم و هنگامیکه آن را اجرایی کردم، متوجه شدم با دیگران در ارتباط بودن و از آنها راه حل خواستن به چه اندازه خوب است. من مشکل معرکهگیریم را با راهنمایم در جریان گذاشتم، ایشان به من کمک فراوانی نمودند و گفتند: تو کنگرهای هستی و نباید خانواده و خود را اذیت کنی. من همیشه فکر میکردم آنها مسئول زندگی نامعلوم من هستند و احساس میکردم که من را در این زندگی پر از حاشیه رها نمودهاند.
برای همین همیشه و هرجا؛ هنگامیکه از نظر مادی یا عاطفی دچار کمبود میشدم یک معرکه بزرگ به پا میکردم و به خواسته خود میرسیدم و میگفتم: این وظیفه شما است که نیازهای من را تأمین کنید؛ اما بعد از چهار ماه سفر در کنگره و حاضر بودن در لژیون فهمیدم من به کسی نیاز نداشتم و تا چه اندازه در اشتباه زندگی میکردم و اطرافیانم به خصوص برادرانم را اذیت میکردم. چند ماه که گذشت دیگر من به دور از معرکهگیری بودم و هیچ خواستهای از دیگران نداشتم.
برادرانم در تعجب بودند و میگفتند: اسما چیزی لازم نداری، نمیخواهی بیرون بروی؟ از خود خجالت میکشیدم که چندین سال اذیتشان کردم و حداقل ماهی یکبار معرکه به پا میکردم. وقتی وارد لژیون تغذیه شدم، بسیار آهسته و با صبوری وزن خود را نیز کم کردم. متوجه شدم که باید برای کم کردن وزن صبور باشیم و تلاش کنیم تا همیشه پیشرفت کنیم .
پی بردم هر چیزی به زمان نیاز دارد تا پیشرفت کنم.
از دو راهنمای بزرگوارم سپاسگزارم، من در کنار این دو عزیز، خانم صفیه و خانم سمیه به آن پیشرفتی که در ذهن داشتم، رسیدم و فهمیدم که باید در تلاش باشم تا به نتیجهای مطلوب و خوب برسم. با تکرار و تمرین، ذرهذره در حال دیدن نتیجه اعمال خود هستم. در آخر اینکه انسانهای ناآگاه و دارای منیت میتوانند به اشتباه خود پی ببرند، خوشحال هستم که در کنگره ۶۰ و لژیون جونز سفر کردهام و درسهای بزرگی را دریافت کردهام.
سلام دوستان زهرا هستم مسافر لژیون تغذیه سالم:
شاید در وهله اول این سؤال برایم پیش بیاید که بین یادگیری و معرکهگیری چه رابطهای میتواند باشد؟ معنای معرکهگیری را نمیدانستم و اصلاً فکرش را نمیکردم که من نیز یک معرکهگیر قهاری باشم و متوجه آن نبودم؛ اما در حقیقت معرکه همنشین همیشگی من بود. وقتی صحبتهای ناب آقای مهندس را شنیدم؛ متوجه شدم که دیگر از این همنشینی خسته شدهام، تصمیم گرفتم خود و اطرافیانم را از شر این مهمان ناخوانده نجات دهم؛ زیرا موقع انجام کارهای خود زمانی نبود که به معرکه ختم نشود. همیشه حق به جانب بودم و خود را تبرئه میکردم؛ اما زمانی رسید که از خود سؤال کردم چه میکنی؟ چشمانت را باز کن، نگاهی به اطرافت بینداز، اطرافیان تمایلی به داشتن تعامل با تو ندارند و از تو دوری میکنند؛ زیرا میدانند با کوچکترین بحثی، معرکهای به راه میاندازی که در تصور کسی نمیگنجد.
از تنهایی خود رنج میبردم؛ زمانیکه به انتهای خط رسیدم، متوجه شدم دیگر راهی نیست و دره پیش روی من خودنمایی میکند. به خود گفتم: از راهی که آمدهای بازگرد و ریسمان پاره شده بین خود و اطرافیانت را گره بزن؛ چراکه خداوند فرصتی دیگر در اختیار تو قرار داده است. بعد از آن تصمیم، قبل از اینکه معرکهگیری کنم، صدایم را بالا ببرم و افکارم را به دست جن درون بدهم، صدایی از جنس نور به گوشم میرسید و
نگاهم را مهمان ویژهای به خود متمرکز کرد، آری نام او تفکر بود که به من میگفت: قبل از ورود به دروازه خرابات معرکه، بیا و از دروازه سبز ما گذر کن.
گوش به ندایش سپردم؛ مانند بهشتی بود من محو زیبایی، سکوت و نداهای آشنایی از جنس نور شده بودم، به خود که آمدم دیگر دروازه معرکه خراب شده بود و نمیتوانستم از آنجا عبور کنم و تفکر، اشعه پر نوری از خورشید عقل بود. خداوند را سپاس میگویم که توانستم این صفت ناپسند را از خود دور کنم و در زندگی انتقادپذیر شوم، قبل از اینکه عیبهارا در دیگران بجویم به خود بنگرم که به راستی همه چیز از درون ما نشأت میگیرد. و اما معرکه دیگری به نام تاریکی اضافه وزن در وجود خود داشتم با خود میگفتم: من هیچ وقت به وزن ایده آل نمیرسم و اعتماد به نفسم فروکش کرده بود؛ اما اذن ورود به مکان مقدسی برای من صادر شد که از تمامی جهات، زندگی سالم را در برمیگرفت.
با ورود به کنگره به عنوان همسفر و سپس حضور در لژیون جونز تاکنون ۱۷ کیلو کاهش وزن داشتهام. قبل از شناخت جسم و فیزیولوژی بدن، این جسم من بود که معرکه میگرفت، میدانستم که شیرینی زیاد و نوشابه فراوان برای من سم است و چاقی زیادی را به دنبال دارد؛ اما نفس پلید من میگفت: دنیا دو روز است، بخور و لذت ببر در آخر همه میمیرند. اما نمیدانستم که این چاقی و اضافه وزن هم در بعدهای دیگر زندگی همراه من خواهد بود. این شد که با شناخت جسم و مواد غذایی سالم، توانستم دریچه زیبایی از زندگی را که مدتی بود آن را مهر و موم کرده بودم برای خود بگشایم و نمیدانستم که چه منظره زیبایی منتظر من بود. در پایان از جناب مهندس دژاکام و خانواده محترمشان سپاسگزارم.
سلام دوستان فاطمه هستم مسافر لژیون تغذیه سالم:
هنگامیکه در لیوان بیش از حد آب بریزی سر ریز میشود، شخصی که مقصر است لیوان نیست؛ بلکه آن فردی که بیش از ظرفیت لیوان، درونش آب ریخته است، پس مراقب ظرفیت طرف مقابل خود باش تا لبریز نشود. یادگیری و معرکهگیری یکی از دستور جلسات بسیار مهم میباشد، حال میخواهیم رابطه این دو کلمه که با هم در تضاد هستند را پیدا کنیم. اصولاً یادگیری از آموزش گرفتن به دست میآید و همانطور که میدانید از زمانیکه پا به هستی گذاشتیم در حال آموزش هستیم و تا پایان خلقت نیز آموزش ادامه دارد، این گونه نیست که بگویم من همه چیز را میدانم و خود را علامه دهر بدانم و دیگر نیازی به آموزش نداشته باشم؛ باید دریافتهای خود را به دیگران انتقال دهم.
اگر من از آموزش عقب بمانم؛ قطعاً در تاریکی درون خود غوطهور شده و دچار منیت، حسادت، حقارت و... میشوم، همین امر باعث میشود که ابتدا این صفات در ذهن من شکل بگیرد و کمکم به بیرون تراوش پیدا کند. در زندگی تکتک ما موضوع معرکهگیری بسیار اتفاق افتاده است و اصولاً به خاطر مسائل سادهای بوده که به راحتی میتوانستیم آن را حل کنیم؛ اما کار به جاهای باریک کشیده و تا اندازهای پیش رفته است که یک زندگی را به هم بریزد؛ برای مثال اگر من همسفر به موقع غذا درست نکنم و زمانیکه مسافر به خانه میآید، غذایی نداشته باشم و در پاسخ به چرایی آماده نبودن غذا بهانهجویی کنم، کمکم معرکهگیری به راه انداختهام تا بیمسئولیتی خود را بپوشانم.
همیشه این سؤال را از خودم میپرسم که چرا ما برای حل مشکلات خود به دنبال فرد دیگری هستیم تا از خود سلب مسئولیت کنیم؟ باید برای حل مشکلات به درون خود برویم، به دنبال ریشه مشکلات باشیم و بدانیم بزرگترین مشکلات؛ زمانی آغاز میشود که از آموزشها فاصله بگیریم، در این صورت خواسته یا ناخواسته به حاشیه کشیده میشویم و همین امر؛ باعث میشود که از مسیر درست خارج شده و شروع به بهانهگیری و معرکهگیری کنیم.
این اتفاق نه تنها در خانواده و جامعه میتواند رخ دهد؛ بلکه در سیستم کنگره نیز رخ میدهد؛ برای مثال من و یکی از اعضا با هم وارد لژیون شدهایم، یکی فرمانبردار است و خوب سفر میکند؛ اما دیگری که سفر خوبی ندارد به حاشیه کشیده میشود و غر زدن را آغاز میکند، او میگوید: راهنما فقط به آن رهجو توجه میکند؛ اما فراموش کرده که وظیفه خود را به درستی انجام نمیدهد و از مسیر اصلی خارج شده است؛ سپس معرکهگیری را آغاز میکند. افرادی که مدام در حاشیه هستند به صورت ناخودآگاه از گردونه کنگره خارج میشوند و افرادی هم که به وظایف خود واقف هستند؛ قطعاً در مسیر مستقیم به راه خود ادامه داده و موفق میشوند.
سلام دوستان وجیهه هستم مسافر لژیون تغذیه سالم:
هر انسانی بایستی همیشه در حال یادگیری باشد؛ زیرا سکون و آموزش نگرفتن انسان را به سمت و سوی تاریکی و جهالت میکشاند؛ زمانیکه من در زندگی و دریافت آموزشها برنامهریزی نداشته باشم به خود اجازه میدهم که وقت زیادی را صرف حاشیه رفتن و معرکهگیری کنم. زمانیکه کار ناشایستی انجام میدهم، شخص را گمراه کنم تا متوجه اشتباه من نشود، در اینجا شروع به معرکهگیری و داد و ستد میکنم؛ یعنی چیزی را که بر خود میپسندم و انجام میدهم، وارونه جلوه بدهم تا همه چیز به نفع من تمام شود؛ برای مثال کاری را انجام دادهام که به شخصیت من نمیخورده و مقصر بودهام؛ اما آن را تقصیر فرد دیگری میاندازم، پس نتیجه میگیریم که تلاش کردن من برای یادگیری بیهوده و بیفایده بوده است یا در حال حاضر که عضو لژیون تغذیه سالم هستم به نکات، سیدی ها و صحبتهای راهنما گوش نداده و انجام ندهم، بهانه و دستآویزی داشته باشم که چرا من لاغر یا چاق نمیشوم، این را بدانم که یادگیری من اشتباه بوده است. در آخر خدا را شکر میکنم که عضوی از کنگره ۶۰ و لژیون جونز هستم.
سلام دوستان زهره هستم مسافر لژیون تغذیه سالم:
من همیشه فکر میکردم یادگیری؛ یعنی فقط شنیدن یا حفظ کردن صحبتها؛ اما از وقتی وارد کنگره شدم، فهمیدم که موضوع خیلی عمیقتری در جریان است. یاد گرفتم که آموزش؛ زمانی اتفاق میافتد که من به واقع قصد تغییر داشته باشم نه اینکه صرفً ادای آن در بیاورم. در گذشته بیشتر مواقع معرکهگیری میکردم و به جای اینکه مسئولیت رفتارم را بپذیرم، دنبال بهانه و حق به جانب بودم؛ اما حالا متوجه میشوم که معرکهگیری و وقت تلف کردن بوده است و با اعمال خود خانواده را ناراحت میکردم؛ اما اکنون در کنگره در حال آموزش هستم.
سلام دوستان زهرا هستم مسافر لژیون تغذیه سالم:
عواملی که باعث میشود معرکهگیری شروع شود، فرایندی دارد. ابتدا پچپچ و سپس تبدیل به صحبت کردن و ارتباط تلفنی میشود و در ادامه فرد، صورت حق به جانب به خود گرفته و خود را مظلوم و قربانی و دیگران را زورگو و ظالم میداند. کسانی هستند که تلاش و حرکت میکنند و بعد از آن اطلاعات و آگاهی را انتشار داده و سپس از دیگران سبقت میگیرند؛ سپس مدیر و مدبر میشوند. این مسائل هم جنبه مثبت و هم منفی دارد به اینصورت که شخص از لژیون به عنوان عنصر منفی جدا شده و ارتباط برقرار میکند و خود را مظلوم و دیگران را متجاوز و زورگو قلمداد میکند.
راهنما تخلف میکند به او تذکر میدهند و دوباره همان حرکت را انجام میدهد و سپس به صورت حق به جانب به خود میگیرد. اینها مثالهایی در مورد معرکهگیری است که انسانها را به سمت نابودی میبرد، شخصیت و آبروی دیگران را برده و آنها را مقصر میکند.
سلام دوستان صغرا هستم مسافر لژیون تغذیه سالم:
خداوند را شاکر هستم که من را با کنگره آشنا کرد. نکته حائز اهمیت این است که یادگیری صرفاً در کنگره و لژیون نیست؛ بلکه زندگی، خود یادگیری به دنبال دارد. اصول دنیا بر مبنای یادگیری فراهم شده است؛ برای مثال یادگیری هنرهای رزمی، یادگیری نظامی و یادگیری انواع و اقسام برخوردها. در کنگره مسافران برای درمان اعتیاد و همسفران برای روش درست زندگی کردن به یادگیری ادامه میدهند. معرکهگیری؛ به این مفهوم است که يک نفر عدهای را دور خود جمع کند؛ برای مثال پهلوانان و معرکهگیرها در قدیم زنجير به بازو میبستند و سپس آن را پاره میکردند یا وزنه خیلی سنگین بر میداشتند و معرکه میگرفتند و با همین معرکهگیری مردم را دور خود جمع میکردند.
معرکهگیری در زندگی به صورت بهانه جویی از اشخاص یا خانواده است؛ مثلاً چرا خانه را نظافت نکردی و یا نهار درست نکردی و به همین بهانه به دنبال ایجاد درگیری هستند. در کنگره به بهانه خواب ماندن سیدی نمینویسند و یا میگویند حال ما خوب نبوده، حس نداشتیم یا در جلسه عمومی شخصی مشارکت میکند و دیگری بین حرف او صحبت میکند و اجازه ادامه مشارکت به شخص را نمیدهد. یادگیری به واسطه آموزش گرفتن به وجود میآید و معرکهگیری از نادانی سرچشمه میگیرد؛ چراکه انسان نادان، آموزش پذیر نیست و همیشه در حال درگیری با دیگران است، در این صورت نیز وقت خود و دیگران را هدر میدهد.
سلام دوستان زهرا هستم مسافر لژیون تغذیه سالم:
دستور جلسه رابطه یادگیری و معرکهگیری است. این دو کلمه معنای متفاوتی دارند معرکهگیری؛ نشئت گرفته از جهالت است و یادگیری؛ یعنی آموزش گرفتن؛ اما رابطه تنگاتنگی با هم دارند. امروز که به لطف پروردگار در مسیر تغذیه سالم قرار گرفتهام تا به تعادل برسم، این را آموختهام که برای رسیدن به سلامتی باید توجیهات بیهوده را کنار بگذارم، مسئولیت خود را قبول کنم و برنامهای که به من داده شده است را به درستی انجام دهم تا به نتیجه درست و دلخواه خود برسم. اگر در این مسیر، کوتاهی کنم و برای این عمل، نزد راهنمایم انواع و اقسام بهانهها را بیاورم و در واقع معرکه بگیرم تا حواس او را پرت کنم که به من سخت نگیرد؛ در اصل در حق خود اجهاف کردهام؛ زیرا خود را با مسائل پوچ و بیارزش سرگرم کرده و از مسئله اصلی دور شدهام. از امروز اگر به هر دلیلی کوتاهی از من سر بزند، بایستی کمکاری خود را قبول کنم و در صدد جبران آن برآیم. خداوند را شاکر هستم که من را در مسیر سلامتی قرار داد. انشالله که از این فرصت، نهایت استفاده را ببرم.
سلام دوستان آرزو هستم مسافر لژیون تغذیه سالم:
خداوند را هزاران بار شکر میکنم که من را در این مسیر قرار داد تا بتوانم آموزش بگیرم و با آرامش به زندگی ادامه دهم. به نظر من انسانی موفق است که همیشه در حال آموزش و یادگیری باشد. من در زندگی بسیار معرکهگیری میکردم؛ مسافرم هر خواستهای از من داشت به جای اینکه بخواهم به خواستهاش عمل کنم، سریع و بدونه اجازه دادن به مسافرم شروع به معرکهگیری میکردم. آموزشهای کنگره، سیدی گوش دادن و نوشتارها به من آموخت که باید به جای غرغر کردن به گوش به فرمان باشم و خواستههای مسافر و فرزندان را اجرا کنم.
شنیده بودم که مرد، نگهبان خانواده است؛ اما در کنگره آموختم که زن نیز نگهبان مرد است پس باید این را بدانم آموزشهایی که در کنگره گرفتهام، زمانی درست است که به عمل تبدیل شود، به جای معرکهگیری باید یاد گرفت، اجرا کرد و نباید طلبکارانه جوابگوی کسی باشم. اگر مسافرم به هر دلیل حال خوبی ندارد، من به جای معرکهگیری به خواسته او عمل کنم و وظیفه خود را انجام دهم، کمی صبر کنم تا آرام شود و با آرامش با او صحبت کنم. در کنگره یاد گرفتم برای انجام هر کاری باید صبر کنم، به موقع و آرام صحبت کنم تا به درستی کارم را انجام دهم.
ویرایش و ارسال: همسفر فرشته لژیون (چهاردهم) از نمایندگی خواجو
صفحه کاهش و افزایش وزن
- تعداد بازدید از این مطلب :
261