تعدادی از رهجویان لژیون بیستوسوم نمایندگی آکادمی درباره دستور جلسه «وادی دهم» اینگونه نوشتند:
سلام دوستان سارا هستم یک همسفر
«صفت گذشته در انسان صادق نيست؛ چون جاری است». در گذشته صفت من این بود که هیچ حرکتی نمیکردم و کمتحرکی از بدترین صفاتم بود؛ اما آمدن به کنگره باعث تفکر و حرکت درست من شد. من در حال حاضر ورزش شنا انجام میدهم و تحرک بیشتری دارم.
هر صفت بدی در انسان میتواند به صفت خوب تبدیل شود و هر صفت خوبی هم میتواند به صفت بد تغییر یابد. من از وادی دهم آموختم، هر صفت بدی که مرا اذیت و ناراحت میکند را رها کرده و از آموزشهای خوب و مفید آقای مهندس و راهنمای خودم کمک بگیرم و آنها را کاربردی کنم.
انسان باید به صفت بد خود، آگاه شود و واقعاً بخواهد تا بتواند آن را تغییر دهد. به همین جهت صفتهای بد گذشته نمیتوانند صادق باشند؛ چون انسان دائماً در حال تغییر است و مانند آب رودخانه، جاری است. این وادی هم صعود و هم سقوط دارد؛ زیرا «پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگری است».
سلام دوستان فاطمه هستم یک همسفر
وادی دهم از صفت انسان صحبت میکند. این وادی به من فهماند که هرقدر انسان در تاریکی فرو رفته باشد، باز هم راه برگشت به اصل پاک خود را دارد؛ زیرا این صفتهای او هستند که دچار آلودگی شدهاند. انسان اگر هزار بار هم زمین بخورد، باز میتواند به راه مستقیم بازگردد. شخص مصرفکننده مدتزمانی در تاریکی فرو میرود؛ اما این بدان معنی نیست که تا پایان حیاتش در این جهان، نتواند از آن تاریکی خارج شود. انسان با تغییر صفات میتواند، از تاریکی به روشنایی برسد؛ ولی این تغییر یکشبه اتفاق نمیافتد.
وادی دهم میگوید: «اگر انسان بدترین صفات را داشته باشد، بدین معنی نیست که آن شخص کاملاً از دست رفته و تا ابد در تاریکی میماند». بنابراین با این وصف، قضاوت کردن دیگران کار بسیار اشتباهی است و نباید انسانها را با صفتهای گذشتهشان مقایسه کرد. خود من اگر در تاریکی هستم، قرار نیست برای همیشه در آن باقی بمانم؛ بلکه میتوانم با تغییر صفتهایم انسان بهتری شوم؛ حتی اگر راه برایم سخت باشد.
.jpg)
سلام دوستان سیمین هستم یک همسفر
من اگر در صلح و آرامش نیستم، به دلیل جهل و ناآگاهیام است؛ زیرا نیروهای منفی در زیباترین شکل ممکن، وارد تفکر و اندیشه من شده و از دریچه مخصوص ناامیدی، گوهر وجودم را سلب کردهاند. وادی دهم، نور امیدی بود که بر دل تاریک من تابید. این قانون الهی به من فهماند که راه نجات، همیشه وجود دارد. نکته حائز اهمیت این وادی، متمایز بودن انسان از سایر موجودات است؛ زیرا تنها انسان دارای ویژگی اختیار است.
در واقع من اختیار کامل دارم که هر طور مایلم زندگی خود را ترسیم کنم. بهرغم بودن در هر نقطه و با داشتن هر گونه صفتی، باز هم راه برگشت وجود دارد. نخست باید آن صفات را بپذیرم، آنگاه میتوانم تغییر کرده و در مسیر بازگشت، حرکت کنم؛ زیرا همه چیز در هستی جاری و در حرکت است و هیچ چیز ثابت نیست. سیر تکامل در مسیر زندگی شامل: تغییر، تبدیل و ترخیص است.
به فرمایش آقای مهندس: «بزرگترین معجزه حیات، خود حیات است»؛ پس حزن، غم و اندوه هم ابزار حیاتاند و چیز غیراستانداردی نیستند. چهار عنصر مخالف آب، باد، خاک و آتش و سه مؤلفه دیگر نور، صوت و حس، تمام نظام هستی را به وجود آوردهاند. ما و تمام موجودات توسط حس، هستی را درک و با یکدیگر ارتباط برقرار میکنیم و پیامهای نور و صوت را دریافت و انتشار میدهیم.
نور و نورافشانی چقدر زیباست، وقتیکه طلوع خورشید فرمان میدهد: «بیدار شو ای از خود رمیده، به جسمت برگرد که زندگی دوباره آغاز گردیده. برگرد تا نار وجودیت را با دوری از ضدارزشها و تزکیه، تبدیل به نور کنی». همچنین مؤلفه دیگر که صوت است، میگوید: «ای انسان، تو چیزی نیستی؛ مگر آنچه خودت تلاش میکنی». جنس جان از نار بوده که آلوده به صفات ضدارزشی است؛ اما با تغییر صفات، قابلیت نور شدن را دارد.
رابط خبری: همسفر لینا رهجوی راهنما همسفر اسرین (لژیون بیستوسوم)
ویرایش و ارسال: همسفر نصیبه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون چهارم) دبیر اول سایت
همسفران نمایندگی آکادمی
- تعداد بازدید از این مطلب :
151