صفت گذشته در انسان صادق نیست، چون انسان جاری است. جاری بودن خاصیت و ویژگی جهان هستی است. با همین قانون، زمان و اختیار به انسان داده شد تا تغییر دهیم آنچه را که نمیخواهیم، یعنی صفات منفی و حافظ آن چیزی باشیم که بدست آوردیم، یعنی صفات نیک. اگر میخواهیم به این توانایی برسیم، بهجای اظهار فضل کردن، باید به خودشناسی بپردازیم، باید جوهره وجودی خود را بشناسیم و بدانیم چه ساختارهای منفی درونم قوت گرفته و چه ساختارهایی از جنس نور درونم وجود دارد، که اگر چنین باشیم، جزو دانایان به حساب میآییم و میتوانیم در دسته ابدال قرار بگیریم و شهری که به طغیان دچار شده است، را به عظمت و سلامتی برسانیم. دستهای دیگر از انسانها هستند که از زمان و اختیارشان برای لذت بردن استفاده میکنند و بر این باورند که زندگی در همین جهان فیزیکی، خلاصه میشود و بر همین مبنا فقط به سورچرانی مشغولند، چون تمنای دل ندارند، نصیبی از رحمت قدرت مطلق نخواهند داشت و به ارتقاء نخواهند رسید. این یعنی سپردن خطوط اختیار به دست انسان. تیتر وادی دهم برای من در یک کلمه خلاصه میشود؛ تزکیه و پالایش، که به زیبایی چرخهای را برای این عمل به ظاهر و در کلام ساده، اما در عمل، سخت ترسیم کرده است. چرا سخت؟
زیرا همانطور که القاعات مثبت در هستی در حال فعالیت هستند، انوار و اصوات ناخالص و زیانبار هم مدام در حال ارسال پیام هستند، تا به اهداف خود برسند، تا به سادگی تغییرات سازنده اتفاق نیفتد. حالا کاری که باید انجام بگیرد این است که امواج گیرنده و فرستنده خودمان را تغییر دهیم، که همان صفات انسان به حساب میآید. یعنی ما چه القاعاتی را دریافت میکنیم به صفات ما بستگی دارد. اگر صفت بدبینی در من وجود دارد، قطعاً القاعاتی که صورت میگیرد از همین جنس است، اگر صفت بخشندگی در من وجود دارد، القاء یاری کردن را دریافت میکنم. پس این که جاذب یا دافع چه نور و چه صوتی هستم، کاملاً به صفات من بستگی دارد. هرگز نمیتوانیم صفت خود را تغییر دهیم، مگر این که حس در ما تغییر کند، که مرحله اول این عمل عظیم، تشخیص است که چه حسی در ما وجود دارد، بعد به مرور زمان و قرار گرفتن در چرخه تزکیه و پالایش، تغییرات ایجاد میشود. اما شروع این چرخه با تفکر سالم است و بعد ایمان سالم پدیدار می شود. ایمانی که از روی جهل و تعصب نیست و خروجی ایمان سالم، عمل سالم است، عملی که به سمت خیر است. عمل سالم هم حس سالم را بوجود می آورد و حس هم که اولین شروع است برای قوه عقل، سالم میشود و در این شرایط است که عقل در تکامل مانند ماشین تابع خود میشود و این عقل سالم و رو به تکامل، عشق سالم را بوجود میآورد و آنگاه صفت گذشته به واسطه جاری بودن تغییر میکند و در انسان بارقههایی از نور پدیدار میشود و به ارتقاء میرسد. آن کس که باید بداند، میداند و آن میکند که حق میکند.
نویسنده مطلب: راهنما همسفر سارا (لژیون سوم)
رابط خبری: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر سارا (لژیون سوم)
عکاس: همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر بتول (لژیون دوم)
ویرایش و ارسال: راهنمای تازه واردین همسفر رقیه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی رازی
- تعداد بازدید از این مطلب :
118