جلسه چهاردهم از دور سی و دوم کارگاه کنگره ۶۰ نماینده دانیال اهواز ویژه مسافرین و همسفران
به استادی راهنمای محترم مسافر منصور، نگهبانی مسافر ناصر و دبیری مسافر مصطفی
با دستور جلسه:<< رابطه یادگیری و معرکهگیری>>
در روز پنجشنبه 1404/9/6 ساعت 17:00 آغاز کار نمود ..
خلاصه سخنان استاد.
سلام دوستان، منصور هستم مسافر . بسم الله الرحمن الرحیم. خدا را شاکر و سپاسگزارم که در این جایگاه مجدداً قرار گرفتم و از ایجنت و نگهبان محترم سپاسگزاری میکنم.من یکشنبه مشارکت کردم درمورد با دستور جلسه. انشاءالله که حرفهای تکراری نداشته باشم. دوستانی که این سیدی را گوش کردند میگویند آقای مهندس ابتدا، وقتی دبیر میخواند، میگوید: رابطه یادگیری و معرکهگیری یعنی نق زدن و حاشیه؛ یعنی نق زدن و حاشیه چسبیده به معرکهگیری، جزء لاینفک و جداییناپذیر است.آقای مهندس میفرمایند که خلقت تمام موجودات بر اساس یادگیری است. حالا در سیدیهای مختلف راجع به یادگیری و اختلافش با سواد و دانایی و دانایی مؤثر هم صحبت کردهاند. این دقیقاً مثل همین «چهارده وادی» ریشه در فرهنگ قرآن دارد که آقای مهندس استخراج میکنند و به سادگی در اختیار ما قرار میدهند.در قرآن گفته میشود که: «وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا» یعنی تمام اسما را به آدم یاد داد. حالا این اسما چیست؟میگوید علامه خلق کردیم. در واقع یعنی ما حقیقت تمام اشیا و تمام خلقت و نظام اصلی را در ذات انسان قرار دادیم، و انسان علامه قرار دادیم .این تفاوت خیلی عمیقی دارد با بحثهایی که در «تورات» مطرح میشود. متأسفانه توراتی که الان هست تورات اصلی هم نیست. تفاوتش اینجاست که آنجا میگوید حوا آدم را گول زد و به او گفت از این درخت دانش بخور تا عالم و دانشمند شوی. در صورتی که خدا در قرآن میگوید ما آدم را عالم خلق کردیم.به زعم آنها میگویند درخت سیب بوده و حتی در شرکت اپل هم دیدید که سیب گاز زده است؛ دقیقاً از همینجا آمده!خب اینجا چه میخواهد بگوید؟ میگوید اگر رابطه خودت با اشیا، رابطه خودت با جهان، و بعد با خداوند را شناختی، عملاً یعنی خودت را شناختی.حالا بحث یادگیری و معرکهگیری؛ ابتدا یادگیری را میگویم و بعد معرکهگیری و روش درمانش چیست.وقتی انسان خودش را شناخت، یعنی همان که میگویند شناخت خود، شناخت خداست.اگر خودت را به این شکل شناختی و ارتباطت را پیدا کردی با اشیا و نظام هستی، خودت میشوی نردبان خودت و خودت میروی بالا، تا بینهایت.برعکسش هم هست؛ نردبان را برعکس بالا میبرند، پایین میبری و انسان را برعکس میکنند.حالا در معرکهگیری چه اتفاقی میافتد؟ریشه معرکهگیریهای مهندس میفرمایند: جهل، ترس، منیت و ناامیدی.

انسانی که معرکهگیری میکند، اول درون خودش معرکهگیری میکند. یعنی به شدت درونش در جنگ است. امکان ندارد کسی درونش معرکه نکند و بیرون بتواند آن را بروز بدهد.به نظرم «انفرادیترین زندان برای آدمها اعتیاد است». هیچ زندان انفرادی مثل اعتیاد نیست. در معرکهگیری هم همین اتفاق میافتد؛ با این تفاوت که اینجا زندان شیشهای است!آدم معرکهگیر فکر میکند در ارتباط با دیگران است، اما عملاً تنهای تنهاست و نمیتواند ارتباطی برقرار کند. چون با معرکهگیری میخواهد پنهان کند آن تخلف و رنج وجودی دارد .رهجویی که وارد می شود اولش شروع میکند به غر زدن، نق زدن. این یعنی «من برنامه نیستم».صد جور قسم میخورد به خدا، به پیر، به پیغمبر… در حالی که خداوند وقتی قسم میخورد، به خرما و زیتون و ستاره قسم میخورد، نه به خودش. پس پنهان کردن خطاها یکی از نتایج معرکهگیری است.در معرکهگیری دو طرف وجود دارد؛ یکی معرکهگیر و یکی گوشدهنده. وای به حال وقتی دو طرف معرکهگیر باشند! نتیجهاش میشود همین جلسات سیگاری که بعضاً آخر شعبه برگزار میشود. خیلی وقتها برای فرار از معرکهگیری میرویم سراغ سیگار بیشتر.خب حالا روش درمان چیست؟آقای مهندس چند جا گفتند: اول: نظم، انضباط و رعایت قوانین. به تدریج این حاصل میشود و شدنی است.دوم: به نظرم حتی مهمتر از این؛ کمحرفی. نه اینکه روزه سکوت بگیرید و با کسی ارتباط نگیرید، بلکه کمتر صحبت کردن میتواند یکی از راههای درمان اساسی باشد.داستان همان لاکپشتی که میخواست برکه را ترک کند: مرغابیها با چوب، او را با دهانش میگیرند تا ببرند. از بالا که میبیند مناظر زیباست، میگوید: «فقط چیزی یا حرفی نزن !»همین میشود سقوط! یعنی زبان زیاد، باعث سقوط می شود .من تا همینجا چیزی که به ذهنم رسید گفتم. امیدوارم که منِ منصور بتوانم از این مرحله عبور کنم، چون بسیار بسیار مرحله خطرناک و سختی است، اما اگر کسی عبور کند، به موفقیت میرسد.سپاسگزارم.
سایت نمایندگی دانیال اهواز
عکس و تایپ: مسافر محمد امین لژیون دهم
ارسال خبر: مسافر محسن
- تعداد بازدید از این مطلب :
60