دهمین جلسه، از دوره اول کارگاههای آموزشی کنگره ۶۰ نمایندگی کاشان، با استادی مرزبان محترم مسافر احمد و نگهبانی مسافر مهدی و دبیری مسافر حسن با دستور جلسه "رابطه یادگیری و معرکهگیری" روز پنجشنبه مورخه ششم آذرماه 1404 راس ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان احمد هستم یک مسافر، از آقای مهندس دژاکام، بابت به وجود آوردن این بستر و همچنین راهنمای خوبم سپاسگزاری میکنم، روی سخنم با سفر اولیهای عزیز است، چون پیشکسوتان من از قم در این جلسه حضور دارند و شاهد سفر من بوده اند، که من چگونه به قم جهت درمان سفر میکردم.
عزیزان سفر اولی، لطفاً چند نکته را جدی بگیرید:
اول اینکه سر وقت در جلسه حضور داشته باشید و به حضور و غیاب احترام بگذارید و سعی کنید یک ربع قبل از شروع کارگاه، در کنگره حضور داشته باشید،اگر واقعاً میخواهید از تاریکی نجات پیدا کنید. خدمتگزاران بزرگوار شعبه از تهران، اصفهان و قم ۱ الی ۲ ساعت زودتر در شعبه حضور دارند، یک راهنما و خدمتگزار از جان و مال و زندگی خود میگذرد و به شهر کاشان میآید،تا یک سفر اولی به درمان برسد.
حسین آقا ایجنت شعبه، در همین هفته ای که گذشت، هر روز به کاشان میآمدند و کارهای ot (داروی درمان در کنگره ۶۰) و هماهنگی با فرمانداری کاشان را انجام میدادند و همه این کارها را خدمتگزاران شعبه از اصفهان و شهرضا و قم و تهران انجام میدهند تا یک نفر به حال خوش و رهایی برسد، پس قدر آنها را بدانیم .
من در فروردین سال ۱۴۰۳ وارد کنگره در شعبه امین قم شدم به محض ورودم به راهنمایم گفتم که من ۲۰ روز است که مواد مصرف نکردهام و گفتم که قصد خوردن دارو را دیگر ندارم و ایشان گفتند اگر میخواهی به درمان برسی باید دارو را مصرف کنی و بایستی گوش به فرمان باشی و من تا آخر سفر اولم حتی یک روز هم غیبت نکردم. اگر میخواهیم که به درمان برسیم، باید زیر نظر راهنما و فراگرفتن آموزش ها باشیم و نباید معرکه گیر باشیم.
سفر اولی که زمان زیادتری در کنگره حضور دارد نباید معرکه بگیرد و به یک تازه وارد یا کسی که یکی دو ماه است به کنگره میآید راهکار بدهد.
اگر رهجو صحبتی با کسی دارد باید فقط با راهنمایش انجام بدهد، باید دارویش را به وقت استفاده کند و این زمان نه یک دقیقه کمتر و نه یک دقیقه بیشتر بشود، اگر روزی ۱۰ دقیقه سی دی بنویسید در هفته میتوانید یک سیدی را کاملاً بنویسید .
روز اولی که وارد لژیون شدم به راهنمایم گفتم من سواد چندانی ندارم ولی راهنمایم گفت باید حتما سی دی بنویسی، گفتم نمیتوانم و ایشان گفت اگر روزی یکی دو خط هم هست باید بنویسی تا عادت کنی و حدوداً ۲۰ روز کشید تا وظایف رهجو را نوشتم و همین باعث شد که در آخر سفر با ۴۵ عدد سی دی که نوشتم به رهایی رسیدم.
روز رهایی ۱۵ نفر از کاشان و قم به تهران رفتیم، سه تا ماشین بودیم و وقتی رسیدیم، همه گفتند که اسم تو را مینویسیم، که اسم تو در قرعه کشی بیرون بیاید و مشارکت کنی و همه به جز من و راهنمایم به ساختمان سیمرغ رفتند که آن روز آقای مهندس بالای ۲۰۰ نفر رهایی داشت، راهنمایم گفت اسمت را نوشتی گفتم نه ننوشتم ولی آقای مهندس، دومین نفر اسم مرا صدا زدند،خواسته ام از آقای مهندس این بود که شعبه کاشان را راه اندازی کنند و شکر خدا هم خودم و هم همسفرم خدمتگزار شعبه شدیم.
امیدوارم همه شما عزیزان خدمتگزاران خوبی برای کنگره باشید.
از اینکه به صحبتهای من توجه کردید از همه شما سپاسگزارم.
.jpg)
تایپ و ویرایش: مسافر محمدرضا
تنظیم وارسال: مسافر آرش
گروه خبری مسافران
- تعداد بازدید از این مطلب :
154