جلسه سوم از دوره هفتاد و دوم کارگاههای آموزشی عمومی نمایندگی حکیم هیدجی با استادی اسیستانت دیدهبان محترم مسافر محمود، نگهبانی مسافر مهدی و دبیری موقت مسافر مهدی با دستور جلسه «رابطهی یادگیری و معرکه گیری» پنجشنبه ۶ آذر ١۴٠۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد: سلام دوستان محمود هستم یک مسافر.
در رابطه با دستور جلسه رابطه یادگیری و معرکه گیری ببینید معرکه گیر کسی است که میخواهد خودش را نشان بدهد و در ایام قدیم این پهلوانها، اینهایی که مار بازی میکردند یا زنجیر پاره میکردند، به اینها میگفتند معرکه گیر. در میدان شهر میآمدند، یک سری نمایشهایی انجام میدادند، تا جلب توجه کنند، یک چیزی برای یادگیری نداشتند فقط میخواستند خودشان را نشان بدهند و یک موضوعی را به دیگران انتقال بدهند.
در کنگره 60 دقیقا کسانی هستند، چون کاری از دستشان برنمیآید، این کارها را انجام میدهند و معرکه گیر کارش شغل بوده، به هرحال یک درآمدی بوده برای زندگی و گذران آن، ولی چون کارهای دیگری بلد نبود، در نهایت میآمد با این طریق با سر و صدا راه انداختن و با یک سری نمایشهای ظاهری که به آن خواسته درونی خودشان برسند، خواسته درونی چه بود؟ یک کاسه ای بذارند تا مردم یک پولی بدهند. چون هنر دیگری نداشتند و برای کشاورزی یا کار دیگری قدرت نداشتند.
معمولا معرکه گیرها الکی زنجیر پاره میکردند و سر صدا راه میانداختند، در بعضی از مجموعه ها که بحث یادگیری و آموزش است کسانی که معمولا نمیتوانند یاد بگیرند، آن مسیری که در آن حضور دارند، معرکه گیری میکنند، مثل مدرسه یا دانشگاه یا همین کنگره.
در تمام سازمان هایی که بحث یادگیری است، کسانی هستند که در مقابل کسانی که میخواهند یاد بگیرند، معرکه گیری میکنند، چون خودشان بازی را نمیتوانند انجام دهند، همیشه دوست دارند بازی را بهم بزنند.
چرا ؟ چون از درون قدرت این را ندارند که یاد بگیرند و چیزی را کسب کنند و آنهایی که به حرف گوش نمیدهند و در سفرشان آن چیزی که راهنما و کنگره خواسته است بلد نمیشوند، یک جورهایی وسط راه، مسیرشان جدا میشود، میروند گوشه حیاط سیگار میکشند و چون بقیه درمان سیگارشان را شروع کردند و این نمیتواند، شروع میکند به معرکه گیری و میگوید اینها مسخرهشو درآوردند، اینها شورش را درآوردند یک روز میگویند سیگار نکشید، یک روز میگویند تغذیه سالم، از این حرفهایی که معمولا اون گوشه گیرها و معرکه گیرها میزنند.

همه ما باید سعی کنیم بحث یادگیری را همیشه در زندگیمان داشته باشیم ، کسی که احساس کند بلد است و نیازی به آموزش نیست، او را منیت گرفته است، اگر این منیت در من به وجود بیایددیگر هیچوقت نمیتوانم یاد بگیرم، آقای مهندس میفرمایند: من از این زندگی که میکنیم، چیزی را هنوز نتوانستم فرا بگیرم و چند درصد خیلی جزئی را بلدم. حالا من محمود که یک جایگاهی دارم نباید یادم برود که کی بودم و نباید فکر کنم همه چیز را بلدم مطمئنا آن موقع است که من دیگر هیچ چیزی نمیتوانم یاد بگیرم.
پس بحث یادگیری یک موضوعی است که همه ما تا آخر عمرمان باید ادامه دهیم، حضرت محمد میفرمایند که ز گهواره تا گور دانش بجوی.
به کسانی که دوره درمان را سپری میکنند میگویم، شما باید قبل شروع جلسه به کنگره بیایید، هدف چی است؟ ما دنبال کمیت و تعداد نیستیم، دنبال کیفیت هستیم. من چهرههای جدیدی را میبینم، خیلی خوشحالم، ولی وقتی چهرهای را میبینم که چندین بار سفر میکند و وضعیتش خراب است خیلی ناراحت میشوم.
کسی که یاد بگیرد در معرکه و حاشیه نباشد اوج میگیرد.
با آموزشهایی که در کنگره است، توسط سیدی ها توسط راهنمایان، توسط مشارکت ها، باید یاد بگیریم تا همیشه با ترفندهای نیروی بازدارنده آشنا بشویم و در مقابلش ایستادگی کنیم، امیدواریم که این اتفاق بیفتد و انشالله که همیشه به این ترتیب با این حال خوش جلسات ادامه دار باشد تا برای زندگیمان محصولی در برداشته باشیم . از اینکه به حرفهایم گوش دادید خیلی سپاسگزارم ممنون ازشما.
اعلام رهایی و آغاز سفر دومی مسافر علی، توسط راهنمای محترم مسافر روحاله از لژیون پنجم

اعلام رهایی و آغاز سفر دومی مسافر اسد، توسط راهنمای محترم مسافر روحاله از لژیون پنجم

مرزبان محترم کشیک: مسافر علیرضا

صدابردار: مسافر مجید
عکاس: مسافر صفر
تایپ، ثبت: مسافر مهدی
مســـافران و همــــسفران نمـــایندگــــی حکـــــیم هــــیدجــــــی
- تعداد بازدید از این مطلب :
306