سلام و درود بر یاران جستجوگر که به دنبال حق هستند. در مسیری که تاریکیها ما را در خود بلعیده بود نوری پدیدار شد به نام کنگره۶۰ که نه تنها مسافران را به آرامش و تعادل رهنمون ساخت؛ بلکه همسفران را نیز به خودشناسی و رشد دعوت کرد. در این مسیر پرفرازونشیب همراهی و هدایت کسانی که خود از سختیها گذشتهاند نعمتی بیبدیل است.
افتخاری نصیب ما شد که با حضور پهلوان محترم همسفر ندا در شعبه جهانبین لحظاتی در خدمتشان باشیم و گفتگویی با ایشان داشته باشیم که ما حصل این گفتگو را تقدیم نگاه پر مهر شما میکنیم.
همسفر ندا و مسافر ایشان ۹سال است که با کنگره آشنا شدهاند. آخرین آنتیایکس مصرفی مسافرشان شیره و تریاک بود و بهمدت ۱۱ماه به راهنمایی مسافر مهدی و همسفر الهه سفر کردند و بهلطف خداوند و دستان پر مهر آقای مهندس ۴سال و ۹ماه است که آزاد و رها هستند. همسفر ندا در جایگاههای مختلف از جمله: راهنمای تازهواردین، راهنمایDST، خدمت در لژیون سردار، دنور، پهلوان و مسئول سایت خدمت کردهاند.
حس و حال زندگی شما بعد از اعلام پهلوانی چه تفاوتی با حس و حال قبل از پهلوانی دارد؟
هر کدام از این سلسله مراتب که جلو میرود تا به انجام برسد برای خودش یک پروسه و یک حس و حال دارد، زمانی که تصمیم میگیری اعلام پهلوانی کنی و بهحضور آقای مهندس میروی حس و حال عجیبی برای انسان دارد و قطعاً نیروهای بازدارنده و منفی سراغ انسان میآیند و او را به چالش میکشانند. در آن لحظه شیرینی که در کنار آقای مهندس مینشینی و ایشان سوال میپرسند و اجازه میدهند که در این جایگاه قرار بگیری یک حس و حال سبکی و آزادی به انسان دست میدهد که خدا را شکر که میتوانم از این مرحله هم آموزش بیشتری دریافت کنم. من فکر میکنم که آقای مهندس لطف میکنند و اجازه میدهند که ما در این جایگاه آموزش ببینیم. بعد از کسب اجازه، وارد پروسه پرداخت میشویم و حالا من مسئولیتی را قبول کردهام و دوست دارم آن را به نحو احسن انجام دهم، همانطور که آقای امین میفرمایند: «باید از خود بگذری تا به خود برسی». پس من باید این پروسه را بگذرانم و از خیلی چیزهایی که دوست دارم بگذرم مثل؛ زمانم، مسافرتم و حالخوشیهایی که میتواند برای من داشته باشد، البته بهتر است بگویم خوشیهای دنیوی که باید از آنها بگذرم تا به یک لذت اخروی و معنوی دست پیدا کنم. من فکر میکنم بعد از دریافت شال پهلوانی تازه آغاز کار است چون حس و حال قبل از دریافت شال برمیگردد به اینکه دوست داری این تعهد را انجام بدهی اما بعد از آن، شروع پهلوانی است یعنی؛ آنموقع باید به صفات و جایگاهی رسیده باشی که تازه بتوانی در این جایگاه خدمت کنی یعنی؛ باید بیشتر از قبل از خودم و از خیلی چیزهایی که فکر میکنم من را به درجه بالاتری میرساند و میتواند در عین حال به دیگران هم کمک کند بگذرم. در واقع دریافت شال پهلوانی نقطه آغاز حرکت ما است.
آیا در مسیر خدمت پهلوانی با چالشهایی روبهرو شدهاید؟ چگونه بر آنها غلبه کردید؟
قطعاً وقتی در صراطمستقیم قرار میگیری و قرار است کاری را انجام بدهی که رضایت خداوند در آن است، نیروهای منفی به سراغ انسان میآیند و انسان به چالشهایی کشیده میشود؛ من این چالشها را به دو بخش تقسیم میکنم؛ یکی نیروهای منفی و دیگری امتحانهایی که باید انجام بدهی تا ظرفیت درونی تو را بالا ببرد، ظرفیتی که در شادی و موفقیت انسان باید رشد پیدا کند یعنی؛ باید به یک نقطه تشخیص برسی که من الان درگیر نیروهای منفی هستم یا دارم امتحانش را پس میدهم و انسان با چیزی بهجز آگاهی نمیتواند بر این موارد غلبه کند یعنی؛ اینکه من باید بدانم زمانی که دارم مبلغ پهلوانی را پرداخت میکنم یا پرداخت کردهام حتی ممکن است از لحاظ مالی به نقطه صفر هم برسم یعنی تازه شروع یکسری دشواریها برای من بشود، چرا؟ چون میخواهد تو را با خودت درگیر کند که چرا این کار را انجام دادی؟ دیدی خودت بیشتر احتیاج داشتی! اگر پهلوانی را پرداخت نکرده بودی میتوانستی فلان کار را انجام بدهی! و یقیناً یکسری افکار دیگر هم به سراغ انسان میآید اما اگر انسان به جایگاهی رسیده باشد که بتواند بر آنها غلبه کند قطعاً در مسیر آموزش، حرکت میکند و ایمان و باور قلبی که به آن کاری که انجام داده باعث میشود که روزبهروز از این نیروها دورتر بشود و در امتحان هم سرافرازتر شود. من ندا هم مصون از این چالشها نبودم، چیزی که توانست من را نجات بدهد ایمانی بود که از کنگره به دست آورده بودم و در این راه کمکم کرد پس باید همچنان این ایمان را تقویت کنم و بتوانم در این جایگاه خودم را حفظ کنم.
به نظر شما آیا خدمت مالی میتواند نقطه آغاز اتصال واقعی به کنگره۶۰ باشد؟
باید گفت خدمت مالی میتواند نقطه آغاز اتصال باشد ولی نقطه پایان نیست. کسی که در کنگره خدمت مالی انجام میدهد در واقع ایمانش را به کنگره نشان میدهد و زمانی که در جایگاه تعهد قرار میگیرد باعث میشود که در ادامه بتواند در خدمتهای دیگر و جایگاههای دیگر هم مشارکت کند، اما اگر بخواهیم بهتر توضیح بدهیم در واقع خدمت مالی مثل در زدن میباشد اما ورود واقعی زمانی انجام میگیرد که من با جان و دل در کنگره حضور داشته باشم، خدمت کنم، آموزش ببینم و تغییر واقعی درونم اتفاق بیفتد.
.jpg)
آیا میتوان گفت که خدمت مالی در کنگره۶۰ برای یک همسفر میتواند به معنای عبور از گردنه دشوار بخشش و به دنبال آن رسیدن به بخشش خود، مسافر خود و دیگران باشد؟
بخشش چه از لحاظ مالی و چه بخشش دیگران زمانی اتفاق میافتد که اول خودمان را ببخشیم، یعنی من ندا اگر توانستم خودم را ببخشم دیگران را هم میتوانم ببخشم. در مورد خدمت مالی هم بههمین صورت است، من اگر توانستم از خودم بگذرم میتوانم برای دیگران بخشش را انجام بدهم و همانطور که در سوالات قبل گفتم زمانی که در جایگاه دنوری یا پهلوانی یا هر جایگاهی از خدمتهای کنگره قرار میگیری نقطه آغاز است، یعنی در واقع تازه در مسیرهایی قرار میگیری که این صفت را باید روزبهروز درون خودت پرورش بدهی و باعث میشود نهتنها گذشته مسافرت و گذشته خودت را ببخشی بلکه در ادامه حتی اتفاقاتی که برایت میافتد دیگر تو را به هم نخواهد ریخت که به کینه عمیق تبدیل شود و سالهای سال با آن درگیر باشی و این صفت زمانی که درون تو رشد میکند آن موقع بهراحتی میتوانی در سختترین مشکلات و یا بدترین اتفاقها بگذری، ببخشی و به آن آرامش حقیقی برسی.
به نظر شما هدف آقای مهندس از مطرح کردن گلریزان در کنگره۶۰ چه بوده است؟
بارها آقای مهندس در سخنانشان بیان کردهاند که ما باید بتوانیم ستونهای مالی خود را تقویت کنیم و به جایی متصل نباشیم و کنگره باید روی پای خود بایستد. اما در ادامه میخواهد کاری کند که اعضا کنگره حس مسئولیتپذیری داشته باشند و فقط به فکر خود و درمان خود نباشند. همانطور که شرایطی فراهم بوده و من درمان شدهام پس؛ من هم باید شرایطی را مهیا کنم که دیگران هم درمان شوند، همچنین باید بدانند که همه مردم مال و ثروتی که دارند متعلق به خودشان نیست باید بتوانند بخشی از این مال خود را با نیت و قلب پاک به دیگران ببخشند، از طرفی هم اعضا کنگره یاد بگیرند که فقط دریافتکننده نباشند و در یک جایی آنها هم بتوانند کمک انجام بدهند و از این تعلقاتی که دارند بهدور باشند.
در پایان اگر صحبتی دارید بفرمایید.
از آقای مهندس و خانواده محترمشان تشکر میکنم که بستری را فراهم کردند و اجازه دادند من ندا در این جایگاه قرار بگیرم و مثل بقیه جایگاهها آموزش ببینم و بتوانم صفت دیگری از خداوند را؛ درون خودم ذرهای پرورش بدهم. از راهنمایم خانم الهه تشکر میکنم که آموزشهای بسیار خوبی را در این راستا در اختیار بنده قرار دادند که بتوانم در این جایگاه باشم. از شما عزیزان تشکر میکنم که لطف کردید و با محبتتان باعث شدید که بتوانم یکبار دیگر خودم را به چالش بکشم و به یکسری از سوالات که در ذهن خود من هم بود جواب بدهم و بتوانم در ادامه از آنها استفاده کنم.
از طرف سایت نمایندگی جهانبین از راهنما همسفر شکیبا بسیار تشکر میکنیم که وقتشان را در اختیار ما گذاشتند و برای ایشان آرزوی سلامتی و موفقیت داریم.
عکاس: همسفر سحر رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون سوم)
مصاحبه کننده: همسفر پروین رهجوی راهنما همسفر نرجس (لژیون دهم)
ویرایش و ارسال: همسفر نسرین رهجوی راهنما همسفر فریبا (لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی جهانبین شهرکرد
- تعداد بازدید از این مطلب :
145