English Version
This Site Is Available In English

فرمان برداری راه رهایی از معرکه گیری است

فرمان برداری راه رهایی از معرکه گیری است

جلسه‌ سوم از‌ دوره چهارم کارگاه‌های‌ آموزشی‌ عمومی‌ کنگره ۶۰‌ نمایندگی ارم، با استادی راهنمای محترم مسافر کوروش، نگهبانی‌‌ مسافر‌ محمدعلی و دبیری‌ مسافر‌ احسان با دستور جلسه: ارتباط یادگیری و معرکه گیری ، در روز پنج‌شنبه ششم آذر ماه ۱۴۰۴ ساعت 17 آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان کوروش هستم یک مسافر :
وارد شعبه که شدم برخورد اعضا و فضای شعبه برایم بسیار دلنشین بود. این حس خوب چنان تأثیری در من گذاشت که با خودم گفتم حتی اگر مسیرم دورتر هم بود، باز هم این شعبه را انتخاب می‌کردم. یقین دارم این حال خوش نتیجه حضور خدمتگزاران، راهنمای محترم، ایجنت و دیگر عزیزانی است که در این مکان خدمت می‌کنند، چرا که ساختمان به خودیِ خود انرژی ندارد و این انسان‌ها هستند که فضا را سرشار از انرژی مثبت می‌کنند.
حال خوبی که پیدا کردم انگیزه‌ای شد تا شکرگزاری کنم. خدا را شکر که در کنگره حضور دارم و از مصائب و مشکلات گذشته رها شده‌ام. زمانی فقط آرزو داشتم صبح بیدار شوم و مواد نخواهم به مواد فکر نکنم، بتوانم یک روز عادی را زندگی کنم، شب بدون کابوس بخوابم و صبح آرام از خواب برخیزم. آن روزها پر از کابوس، گریه، افسردگی و نابسامانی خانوادگی بود. باور نمی‌کردم روزی این وضعیت پایان یابد، اما خدا را شکر اکنون چهار سال است که از آن دوران گذشته‌ام و در سلامت قدم برمی‌دارم. همین‌جا از آقای مهندس و خانواده محترم ایشان سپاسگزاری می‌کنم و به تمام افرادی که شرایطی مشابه من داشتند یا دارند، نوید می‌دهم که رهایی ممکن است.
خواستم پیش از ورود به دستور جلسه با توجه به حال خوب امروز، این شکرگزاری را انجام دهم.دستور جلسه ارتباط یادگیری و معرکه‌گیری هست.
زمانی که وارد کنگره شدم، نخستین دستور جلسه‌ای که شنیدم درباره معرکه‌گیری بود. همان‌جا گفتم که من حرفه‌ای‌ترین فرد در معرکه‌گیری هستم. اما بعد که دقیق‌تر نگاه کردم، دیدم افراد بسیاری شرایط مشابه دارند.
یکی از نمونه‌های معرکه‌گیری من زمانی بود که دیر به خانه می‌رفتم. قبل از ورود پایم را محکم روی پله می‌کوبیدم تا نشان دهم عصبانی هستم. و به محض اینکه وارد خانه می‌شدم، شروع به معرکه‌گیری می‌کردم. خانواده تا نیمه‌شب منتظر من بودند، اما من چنان رفتار می‌کردم که انگار ورودم به خانه اشتباه بزرگی بوده است. امروز که فکر می‌کنم، می‌پرسم چگونه به چنین رفتاری رسیده بودم.اکنون می‌دانم هر زمان که در کنگره روی برنامه نباشم، معرکه‌گیری می‌کنم.اما چرا از برنامه خارج می‌شوم؟
این موضوع می‌تواند ناشی از جهل و نادانی من باشد. گاهی با ظرفی پر از دانسته‌های بیرونی وارد می‌شوم دانسته‌هایی از ngo های دیگر یا کتاب‌هایی که خوانده‌ام، ممکن است برخی از آن‌ها غلط نباشد، اما برای مسیر کنگره مفید نیست. وقتی ظرفم پر باشد، فرمان‌بردار نیستم و همین سبب می‌شود از برنامه خارج شوم.
وقتی از برنامه دور می‌شوم، نخستین کاری که انجام می‌دهم این است که جهل خود را پنهان کنم و به دیگران ثابت کنم حق با من است. نتیجه این رفتار آن است که دیگر کنگره برایم محل جذابی نیست. بودن در کنار اعضا، صحبت با راهنما، حضور در پارک، مصرف دارو و نوشتن سی‌دی دیگر برایم لذت‌بخش نیست. در این شرایط ابتدا در ذهنم بساط معرکه را پهن می‌کنم.
در کتاب وقتی پرده دهم را می‌خواندم، ادموند و هلیا شروع به معرکه می‌کنند و نیروهای‌شان برای کمک می‌آیند. دقیقاً چنین فرآیندی در ذهن من هم رخ می‌دهد. شروع می‌کنم به بهانه‌گیری و ایراد گرفتن اینکه راهنما چرا چنین گفت، مشکلات من را درک نمی‌کند، چرا باید ربع به پنج در شعبه باشم، یا نوشتن سی‌دی چه فایده‌ای دارد. جالب آنکه آقای مهندس دستور جلسه معرکه‌گیری را درست پس از دستور جلسه نوشتن سی‌دی قرار داده‌اند.
وقتی حال خراب داشته باشم و بساط معرکه را فراهم کنم، انسان‌هایی پیدا می‌شوند که وارد این بساط شوند. برای مثال می‌گویم چرا گفته‌اند بیرون از شعبه با دوستان لژیون در ارتباط نباشیم یا با هم نرویم، در حالی‌که اگر روی برنامه باشم و فرمان‌بردار باشم، قطعاً گوش می‌کنم و معرکه‌گیری نمی‌کنم.
البته باید بگویم هنوز هم گاهی معرکه‌گیری می‌کنم، به‌ویژه برای راهنما در ذهنم. حتی در خانواده نیز این رفتار آسیب‌زا بوده است و همسرم بیشترین آسیب را دیده. مصرف موادم هم درست نزدیک جشن همسفر بود و این مسئله فشار زیادی بر خانواده وارد کرد. پیشنهاد می‌کنم اگر همسفر اطلاع دارد که شما کجا می‌روید، او را به کنگره بیاورید. به‌ویژه همسفر آقا زیرا من تجربه‌اش را داشته‌ام. زمانی با همسرم مرزبانی کردیم و با هم خدمت کردیم و تغییرات بسیار خوبی در زندگی‌مان ایجاد شد.
چگونه معرکه‌گیری نکنیم؟
راهکار از نظر من این است که گوش‌به‌فرمان باشم. راهنما به من گفته است دارو را دقیق و به‌موقع مصرف کنم. گفته است در ساعت مشخص در شعبه حاضر شوم و سی‌دی بنویسم. همین‌ها آموزش می‌دهد که فرمان‌بردار باشم. باید گاردم را باز کنم، مشکلاتم را فقط به راهنما بگویم و بدانم که همنشینی افراد بیرون نمی‌تواند کمکی به من بکند، زیرا از حال و شرایط واقعی من آگاه نیستند و حرفشان ممکن است مرا از مسیر منحرف کند. گوش‌دادن و فرمان‌برداری سبب می‌شود وضعیت من بهتر شود.
از اینکه به صحبتهای من توجه کردید سپاسگزارم.

عکس : مرزبان خبری

بارگزاری : مسافر علی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .