English Version
This Site Is Available In English

برای کسی که در حال یادگیری باشد، معرکه‌گیری در کمین است.

برای کسی که در حال یادگیری باشد، معرکه‌گیری در کمین است.

جلسه چهارم از دوره یازدهم کارگاه‌های آموزشی، عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی صالحی۲ به استادی راهنمای محترم مسافر سعید، نگهبانی مسافر محمد و دبیری مسافر قربان، با دستور جلسه رابطه یادگیری و معرکه‌گیری و تولد یکسال رهایی راهنمای تازه واردین مسافر وحید چهارشنبه ۵ آذر ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان سعید هستم یک مسافر خدا را شکر کنم که در حال آموزش گرفتن هستم. از آقای مهندس و خانواده محترمشان و تمام خدمتگزارن کنگره به خصوص عزیزان خدمتگزار در نمایندگی صالحی۲ برای مهیا نمودن شرایط آموزشی تشکر می‌کنم. دستور جلسه امروز دو بخش است. رابطه یادگیری با معرکه‌گیری و تولد یک سال رهایی مسافر وحید. معرکه‌گیری یک نیرویی هست که در وجود همه انسان ها قرار دارد و هنر یک انسان در کنگره این است که این نیرو را بشناسد و بتواند آن را سرکوب کند. ریشه این نیرو شیطانی و جزو نیروهای بازدارنده است.

برای کسی که در حال یادگیری باشد این نیرو دائم در کمین است. از زمانی که من تصمیم می‌گیرم آدم سابق نباشم، دیگر نمی‌خواهم مواد استفاده کنم، دیگر نمی‌خواهم غیبت کنم، دیگر نمی‌خواهم دروغ بگویم. از همان لحظه که این تصمیم را می‌گیرم این نیروهای بازدارنده فعالیتشان چند برابر می‌شود و با عناوین مختلف برای من، مانع ایجاد می‌کنند. همه ما مسافر هستیم و یک مقصدی داریم، یک هدفی داریم. نیروی‌های بازدارنده با معرکه‌گیری و حربه‌های دیگر زمان را از منِ مسافر می‌دزدد.

در صورتیکه من برای رسیدن به مقصد و هدف خودم به زمان مشخصی نیاز دارم. اگر پای صحبت بزرگان و افراد سالمند نشسته باشید حتما در گفتارشان شنیده اید که می‌گویند: قدر زمان خود را بدانید و به راحتی آن‌ها را از دست ندهید. وقتی که من تصمیم می‌گیرم در کنگره شروع به آموزش دیدن کنم، نیروهای منفی متوجه می‌شوند که اگر منِ سعید آموزش بگیرم، دیگر گوش به فرمان آنها نخواهم بود، در نتیجه معرکه‌گیری را شروع می‌کنند. شش سال پیش راهنمای تازه واردین بودم، یک تازه وارد آمد و سه جلسه مشاوره را گذراند و رفت بعد از هشت ماه برگشت. از او پرسیدم کجا بودی؟ پاسخ داد من آمده بودم ببینم اینجا چه خبر است و قصد درمان نداشتم. موقع رفتن پکیج آموزشی را تهیه کردم و در این مدت آن را مطالعه می‌کردم. رفته رفته متوجه شدم که دیگر از کشیدن هروئین و شیشه لذت نمیبرم.

چه اتفاقی درون این شخصی که مصرف کننده است افتاده!؟ چه تغییری در وی ایجاد شده!؟ بله بیدار شدن نفس لوامه شاید بهترین پاسخ برای پرسش این مصرف کننده باشد. اولین نشانه‌های آموزش، در وجود او شروع به درخشیدن نموده است. باید قدر این آموزش ها را بدانم و دنبال معرکه‌گیری نروم. اگر به من می‌گوید سی دی ننویس، امروز دیر برو کنگره، امروز اصلا نمی‌خواهد بروی کنگره... این همان معرکه‌گیری است که از نفس اماره نشأت می‌گیرد. قصد آن گل‌آلود کردن آب و سپس ماهیگیری از این آب گل‌آلود است. وظیفه من در اینجا اهمیت ندادن به فرامین نفس اماره و اطاعت از فرمان عقل است که با یادگیری و دریافت درست آموزش‌ها امکان پذیر است.

در قسمت دوم دستور جلسه آقا وحید در سفر اول رهجوی لژیون دوم با راهنمایی آقا مجید بود. در سفر اولش هر موقع ایشان را می‌دیدم در گوشه حیاط مشغول صحبت با آقا مجید بود. تخریب وحید هروئین و شیشه بود. هروئین و شیشه یک پرده یا حجاب روی ذهن و روی عقل مصرف کننده می‌کشد، حتی یک چوب پنبه هم در گوش وی می‌گذارد بطوریکه صحبت راهنما و اطرافیان را نمی‌شنود. بعد از رهایی و در سفر دوم وارد لژیون هشتم شد. نکته بارزی که در وجود وحید مشاهده کردم این بود که جویایی یادگیری و همیشه خواستار تغییر بود. مصداق وادی دهم که صفت گذشته در انسان صادق نیست.

طالب آموزش و یادگیری و جوینده است که آخر کار راه را پیدا می کند. هر جلسه که می‌آمد می‌دیدم با جلسه قبل چقدر فرق کرده، هم از لحاظ صحبت کردن هم از لحاظ شخصیتی چقدر تغییر کرده است. این بر اساس خواسته است اگر کسی بخواهد واقعا تغییر کند و درمان بشود. از لحاظ خدمت در نمایندگی همیشه پیشقدم است. در آزمون گذشته راهنمایی هم خودش و هم همسفرش موفق به دریافت شال راهنمایی شدند. این روز قشنگ را به وحید و خانواده محترم شان و راهنمای همسفرشان خانم آذرپور و به کل شعبه تبریک عرض میکنم. ممنون که به حرف های من گوش دادید.

در ادامه تولد یکسال رهایی راهنمای تازه واردین مسافر وحید 

اعلام سفر مسافر وحید: 

سلام دوستان وحید هستم مسافر آخرین آنتی ایکس مصرفی هروئین و شیشه  ۱۷ ماه سفر کردم به روش دی اس تی با داروی اوتی، نام راهنما آقای سعید عباسی، رهایی به دستور جناب مهندس ۱۹ ماه و دو هفته.

سخنان مسافر وحيد 

 منت خدای را عزوجل که طاعتش موجب رحمت است و به شکر اندرش مزید نعمت هر نفسی که فرو می‌رود ممد حیات است و چون برمی‌آید مفرح ذات پس در هر نفس دو شکر واجب است. خدایا شکرت به خاطر تمام نعماتت که به من عطا کردی. نباید فراموش کنم برای مصرف مواد چقدر حقارت کشیدم و برای تهیه مواد به هر ذلتی تن درمی‌دادم. تقریبا سه سال پیش با انبوهی از کینه، نفرت، حسادت، قضاوت و تکبر با تخریب زیاد مواد هروئین و شیشه وارد کنگره شدم. می‌دانستم که اگر اینجا رها شدم که خوب می‌شوم اگر رها نشدم باید بمیرم. چرا؟! چون من دو سری کمپ رفتم، سری اول که رفتم با مصرف تریاک رفتم با مصرف تریاک و شیشه آمدم بیرون، سری دوم هروئین هم بهش اضافه شد. می‌دانستم سری سوم اگر بروم کمپ، جنازه‌ام بیرون می‌آید. افکار من دو شاخه داشت؛ که وحید: تو به زودی یا می‌میری یا اینکه به زندان می‌روی و آنجا می‌میری. هیچ هدف دیگری نداشتم.

آمدم کنگره لژیون آقا مجید، راهنمایی که سرشار از عشق است. آقا مجید همیشه به من می‌گفت که بزرگ ترین حیله صداقت است و من جمله ایشان را همیشه آویزه گوشم کردم و هر وقت که در مسیر درمان به خاطر مصرف هروئین از خط خارج می‌شدم ایشان متوجه می‌شدند و از من سوال می‌کردند و من هم به کاری که انجام داده بودم صادقانه اعتراف می‌کردم. طبق نظر راهنما در هر مرحله که همزمان با سفرم، هروئین نیز مصرف می‌کردم، ناچار باید به اصطلاح سقوط آزاد اجرا می‌کردم. به جایی رسیدم که دیگر از این تلاش بیهوده و نافرجام به تنگ آمده و از یک جایی در ادامه سفر، قضیه را جدی تر دنبال کردم و شروع به تغییر کردم. عامل مهم دیگری که مرا در مسیر نگه داشت، وجود همسفرم و همراهی ایشان در راه درمان من بود. اینکه من امروز اینجا هستم مدیون همسفرم و همچنین راهنمای همسفرم سرکار خانم شهره هستم. از راهنمایی های دلسوزانه و خالصانه ایشان بود که همسفرم می‌توانست همراه من، سختی‌های مسیر را تحمل کند. نهایت تشکر و قدردانی را از ایشان دارم. حضور همسفر در کنگره به کیفیت رهایی و ادامه زندگی انسان رنگ و بوی خاصی می‌بخشد. از آقای مهندس و خانواده محترمشان بسیار تشکر و قدردانی می‌کنم. ممنون که به صحبت‌های من توجه کردید.

سخنان راهنمای همسفر؛ خانم آذرپور:

به آقای مهندس و خانم آنی این تولد را تبریک می‌گویم که ما هرچه داریم از وجود با برکت ایشان است. به راهنماهای مسافر وحید و به همسفرشان تبریک می‌گویم. در مورد دستور جلسه، اگر ما همواره در آموزش باشیم وارد معرکه‌گیری نخواهیم شد. خوشبختانه در کنگره با نوشتن و گوش کردن سی دی ها و دیگر متون آموزشی وارد یادگیری شدیم و آگاهی ما نسبت به مسائل پیرامون افزایش پیدا کرده است. گرچه مسیر سفر اول دارای پستی و بلندیهای زیادی‌ست اما با حرکت آهسته و بدون عجله می‌شود آن را طی کرد تا بتوانیم به سلامتی و آرامش که مقصد مورد نظر است برسیم.

ممکن است در این مسیر ناامید شویم و از ادامه راه دلسرد شویم ولی با دیدن افرادی که رها شده اند، با دیدن این تولد ها باید باور کنیم که حتما برای منِ مسافر و منِ همسفر هم حتما راهی هست. اینها سندی بدون نقص برای آموزش‌های کنگره هستند. وقتی همسفر در کنار مسافر در مسیر آموزش قرار می‌گیرد، خیلی راحت تر می‌توانند مطالب آموزشی را درک و در زندگی خود اجرا کنند. در مسیر آموزش باید تسلیم بود و هرگز امید خود را از دست نداد. امیدوارم در کنگره بمانند و به دیگران نیز یاری برسانند.

سخنان همسفر مسافر وحید:

 خدا را شکر می‌کنم که قسمت شد یک چنین روزی را ببینم. روز اولی که به کنگره آمدم مسافر من اصلاً حالش خوب نبود؛ ولی امروز خدا را شکر تولد یکسال رهایی اش است تبریک می‌گویم. از آقای مهندس و خانواده محترمشان تشکر می‌کنم. از راهنمای سفر اول مسافرم آقای مجید بسیار ممنونم خیلی زحمت کشیدند، از راهنمای سفر دوم مسافرم آقای سعید عباسی تشکر می‌کنم. واقعاً یکی از رمزهای ماندگاری مسافرم در کنگره این بود که آقا سعید اجازه دادند که جایگاه های خدمتی مختلف را تجربه کند، این خدمت کردن در کنگره باعث شد که ماندگار شود. از راهنمای خودم خانم شهره عزیز ممنونم. خانم شهره عزیز نه فقط برای لژیون یک، نه برای نمایندگی صالحی‌۲، برای کل خانواده کنگره ۶۰ واقعاً صد خودشان را گذاشته اند از ایشان تشکر می‌کنم.

راجع به مصرف مسافرم صحبت کنم؛ چهارده سال پیش که ما با هم ازدواج کردیم وحید شرایط کاری خوبی داشت و هم اوضاع مالی اش بد نبود، دو تا خانه را اداره می کرد، قبل از ازدواج، پدرش به رحمت خدا رفته بود و زندگی مادرش را اداره می‌کرد. هر دو زندگی را به بهترین شکل اداره می‌کرد تا اینکه زمان گذشت، وحید مصرف کننده دائمی مواد شد و تا زمانی هم که مصرف کننده تریاک و شیره بود، زندگی داشت روی پاشنه خودش می چرخید؛ ولی زمانی که وحید مصرف کننده هروئین و شیشه شد، ورق زندگی ما برگشت، وحید یکی یکی داشته های خودش را از دست داد. کارش را از دست داد، مغازه اش را از دست داد. سرمایه نسبتاً خوبی داشت آنها را هم از دست داد. سال‌های سختی را گذراندیم و هر دو واقعاً در تاریکی های شدیدی بودیم. برای ترک دوبار کمپ و کلینیک های مختلف رفت. دکترای اعصاب و روان ، چندین بار ترک در خانه به شکل سقوط آزاد داشت. آن‌ها گذشت و امروز در کنگره یک وحید جدید متولد شد. از آقای مهندس واقعا ممنونم انشاالله که سال های سال سلامت باشند و از علم شان استفاده کنیم.

 

تهیه، تنظیم و بارگذاری: خدمت‌گزاران سایت نمایندگی صالحی۲ 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .