با ورود به لژیون و قرار گرفتن در مسیر صحیح، آرامشی در من شکل گرفت که پیش از آن تجربه نکرده بودم. جمله «نگران نباش، مسافر تو خوب میشود و تو فقط روی خود تمرکز کن» در ابتدا برای من عجیب بود. چگونه ممکن بود من که همسفر فردی گرفتار در اعتیاد بودم، تنها بر خود متمرکز شوم؟ در آن روزها بیشتر به دنبال بهانه، معرکهگیری و فرار از روبهرو شدن با احساسات و آسیبهای درونی خود بودم.
اما پس از مدتی و با دریافت آموزشها، متوجه شدم که لازم است بهجای معرکهگیری، بر روی خود کار کنم و از آموزشهای کنگره بهره بگیرم؛ زیرا هیچ دانشی نداشتم و حتی نحوه رفتار صحیح با مسافر خود را نمیدانستم. ناآگاهی من سبب میشد مسافر من روزبهروز در تاریکی فرو برود و مواد مخدر را پناهگاه امنی برای خود ببیند. خدا را شکر میکنم که مرا در مسیر کنگره قرار داد تا درس زندگی، جهانبینی، اخلاق و محبت را بیاموزم و عشق و محبت واقعی را در کنار خانواده جدید، یعنی کنگره۶۰، تجربه کنم.
اکنون چند ماهی است که در کنگره حضور دارم و آرامش و قدرت بیشتری یافتهام. با شناخت و آگاهی تازه دریافتم که برای حل مشکلات زندگی باید به دنبال راهحل بود، نه ایجاد مشکل برای خود و خانواده. آموختم که لازم است کمتر مسافر خود را کنترل کنم و بیشتر بر ساختن درون خودم تمرکز داشته باشم. این تغییرات کوچک اما عمیق، مسیر زندگی من را بهتدریج روشنتر کرد.
خدا را شکر که با تغییرات درونی خودم، حال مسافر من نیز بهبود یافت. اکنون ما در مسیر الهی کنگره۶۰ قدم برمیداریم و از این حرکت مشترک لذت میبریم. باور دارم که این مسیر تنها یک درمان ساده نیست، بلکه این سفری از تاریکی به روشنایی، از بینظمی به تعادل و از ترس به ایمان است.
به نظر من، همسفر بودن جایگاهی بسیار زیباست که در این مرحله از زندگی نصیب من شده است. این جایگاه برای من نوعی امتحان الهی است؛ امتحانی که به صبر، آگاهی و عشق بیشتر نیاز دارد. همسفر بودن یعنی همراهی آگاهانه، نه بار اضافی بر دوش مسافر. اکنون معنا و ارزش این واژه را بهتر درک میکنم.
میتوان گفت مسافر برای پرواز به دو بال نیاز دارد، من نیز یکی از بالهای پرواز او خواهم بود؛ با این تفاوت که خود هنوز توان پرواز کردن را نداشتم. با ورود به کنگره۶۰، کمکم آموختم چگونه پرواز کردن را تمرین کنم، چگونه در لحظاتی که مسافر من تعادل ندارد مسیر را آرام و مستحکم ادامه دهم و چگونه بهجای نگرانی، نقش مؤثرتری ایفا کنم.
امروز با تمام وجود تلاش میکنم و در برابر موانعی که بر سر راه من قرار میگیرد ایستادگی میکنم تا مسافر خود را در مسیر بازگشت به تعادل یاری کنم و او را به حال خوب، حس خوب و زندگی زیبایی که شایستگی آن را دارد برسانم. این مسیر را با توکل به خداوند، بهرهگیری از آموزشهای کنگره۶۰ و ایمان به تغییر ادامه میدهم.
امید دارم این همراهی و این رشد مشترک، ما را به لحظهای برساند که رهایی مسافر و آرامش من در کنار او، آغاز فصل جدیدی از زندگی ما و فصلی روشن، محبتآمیز و آکنده از آرامش، در مسیر مقدس کنگره۶۰ باشد.
نویسنده: همسفر هاجر، رهجوی راهنما همسفر سهیلا (لژیون نهم)
ویرایش: همسفر ثریا، رهجوی راهنما همسفر منیژه (لژیون دوم)
ارسال: همسفر نجوا، راهنما همسفر هانیه (لژیون سوم)
همسفران نمایندگی گیلان
- تعداد بازدید از این مطلب :
145