جلسهی هشتم از دورهی هفتم کارگاههای آموزشی خصوصی نمایندگی پردیس ویژه مسافرین نمایندگی پردیس با استادی مسافر محسن، نگهبانی مسافرمصطفی و دبیری مسافردانیال با دستورجلسه *رابطه یادگیری و معرکه گیری* چهارشنبه 5 آذر ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
پیش از آغاز سخنانم لازم میدانم از نگهبان جلسه، دبیر و تمامی عزیزانی که زمینه حضور و خدمت من را در این جایگاه فراهم کردند، صمیمانه تشکر کنم.
من یکبار پیشتر بهعنوان مهمان، در این جایگاه استاد جلسه بودم؛ اما امروز افتخار دارم که بهعنوان رهجوی همین شعبه در خدمت شما باشم.
چند وقت پیش که کتاب «هلیا» بهخوبی در لژیونها کار میشد، من نیز شروع به مطالعه آن کردم، در همان ابتدای کتاب، گفتوگویی از پادشاه یا همان قدرت مطلق با گابریل و مایکل مطرح میشود؛ موضوع این بود که مسیر انسانهای آسمانی یکنواخت و عادی شده بود و تصمیم گرفته شد تغییری در این روند ایجاد شود.
همانجا این مفهوم برای من تداعی شد و مرا به گذشته خودم برد. پیش از آنکه وارد تاریکی اعتیاد شوم، مسیر زندگیام بسیار یکنواخت بود؛ اما بهجای آنکه این مسیر را در جهت درست و الهی پیش ببرم، متأسفانه بهسمت نیروهای منفی جذب شدم. تمام آموختهها و یادگیریهایی که طی سالها اندوخته بودم فراموش شد و گرفتار اعتیاد شدم.
آشنایی با کنگره ۶۰ نقطه عطفی در زندگی من بود. کنگره در آن دوران سخت، به من کمک کرد تا از آن شرایط دشوار عبور کنم و دوباره مسیر درست را پیدا کنم. در اوایل سفر اول با مشکلات زیادی روبهرو بودم و تلاش میکردم نقاط ضعف و ویژگیهای منفی خود را اصلاح کنم، اما چون هنوز بهطور کامل آموزشها را درک نکرده بودم، عبور از آن مرحله برایم بسیار دشوار بود.

در سفر دوم شرایط متفاوت شد. یادگیریهایم عمیقتر شده بود. به یاد دارم در وادی دوازدهم، جناب مهندس مثالی از فیلم «جنگیر» مطرح میکنند؛ جاییکه کشیش تلاش میکند نیروی منفی را از بدن یک دختر خارج کند، اما به دلیل ضعف درونی و عدم توانایی لازم، موفق نمیشود و حتی عقب رانده میشود. این مثال برای من کاملاً قابل درک بود، زیرا در سفر اول نیز من توان کافی برای مقابله با تاریکیها و جهل درونی را نداشتم.
اما در سفر دوم، در شعبه قبلیام، در مقطعی شرایطی پیش آمد که میتوانست به معرکهگیری و ایجاد مشکل منجر شود. بااینحال به لطف آموزشهای کنگره و راهنمای عزیزم، توانستم مسیر درست را انتخاب کنم. تصمیم گرفتم فضا را ترک کنم و به تقدیر الهی اعتماد کنم. سرنوشت من را به این شعبه آورد تا بتوانم خدمت کنم و دین خود را نسبت به کنگره ادا نمایم.
کنگره آنچنان به من محبت کرده که در هیچ دورهای از زندگیام تجربه نکردهام. تا زمانی که نتوانم دین خود را به کنگره ادا کنم، در خدمتگزاری باقی خواهم ماند و این مسیر را ادامه خواهم داد.
ممنونم که به سخنان من گوش کردید.
سایت نمایندگی پردیس
- تعداد بازدید از این مطلب :
97