دهمین جلسه از دوره هفتم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی الیگودرز، به استادی مسافر گودرز، نگهبانی مسافر هومن و دبیری مسافر رضا با دستور جلسه 《رابطه یادگیری و معرکه گیری 》 در روز سهشنبه۱۴۰۴/۹/۴ ساعت ۱۶آغاز به کار کرد.
سخنان استاد:
سلام دوستان گودرز هستم یک مسافر
خداوند بزرگ را شاکر و سپاسگزارم که در بین شما دوستان هستم و از شما آموزش میگیرم در ابتدا از آقای احمد تشکر میکنم که به من اعتماد کردند و اجازه دادند که من در این جایگاه بنشینم و خدمت کنم و از شما آموزش بگیرم.
دستور جلسه: رابطه یادگیری و معرکهگیری است، یادگیری دو مولفه دارد، اول اینکه خواسته ما چیست، مثلاً ما به کنگره آمدهایم برای چه؟ به کنگره آمدهایم که اعتیادمان درمان شود پس باید یاد بگیریم که اعتیاد ما چگونه درمان میشود، زمانی که وارد کنگره شدیم به ما گفتند که شما میتوانی یک راهنما انتخاب کنی، راهنما کسی است که راه را به ما نشان میدهد، راه رهایی از بند اعتیاد را و من باید گوش به فرمان راهنما باشم و باید قبول کنم که راهنما بیشتر از من میداند راهنما این سفر را رفته است و قبل از من به رهایی رسیده است و به علم و دانشی دست یافته که به او راهنما گفتهاند و شال راهنمایی را بر گردنش آویختهاند، این شال را به همه کس نمیدهند مثلاً خود من اگر دو سال دیگر هم به کنگره بیایم ولی آموزش لازم را نگیرم این شال را به من نمیدهند زیرا علم و دانش و آگاهی من در آن حد نیست که بتوانم به یک رهجو که تازه وارد کنگره شده است کمک کنم تا به رهایی برسد، من زمانی که قبول کردم راهنما بیشتر از من میداند و گوش به فرمان شدم آن موقع به رهایی میرسم و در مسیر یادگیری قرار میگیرم، من اگر در کنگره در مسیر یادگیری قرار گرفتم انسان خوشبختی هستم و در صراط مستقیم قرار گرفتهام.
ما برای چه به کنگره آمدهایم برای اینکه از معرکهگیری فاصله بگیریم ما قبل از کنگره معرکهگیری میکردیم خود من معرکهگیر ماهری بودم وقتی که میرفتم موادم را مصرف میکردم و دیر به خانه میآمدم از من میپرسیدند که تا حالا کجا بودهای و من شروع به معرکهگیری میکردم و بحث را عوض میکردم و به قول معروف دست پیش را میگرفتم که پس نیفتم.
معرکهگیری نقطه مقابل یادگیری است وقتی که ما شروع به معرکهگیری کردیم آن موقع یادگیری تعطیل شد، من باید قبول کنم که نمیدانم، معلمی داشتم در دوران ابتدایی که شعری برای من گفت که همیشه در خاطرم مانده است،
《آنکس که نداند و نداند که نداند
در جهل مرکب ابدالدهر بماند
آن کس که نداند و بداند که نداند
لنگان خرک خویش به مقصد برساند》من اگر قبول کردم که نمیدانم آن موقع قضیه فرق میکند اما اگر قبول نکردم که نمیدانم آن موقع هیچگونه نمیتوانم در زندگی خودم موفق شوم و در مسیر یادگیری قرار بگیرم.
در گذشته اصلاً قبول نمیکردم که اعتیاد دارم مثل کبک سرم را زیر برف کرده بودم و فکر میکردم که هیچکس مرا نمیبیند غافل از اینکه همه میدانستند که من اعتیاد پیدا کردم، در اعتیاد اخرین کسی که متوجه میشود اعتیاد داری خودت هستی من موقعی که قبول کردم اعتیاد دارم تصمیم گرفتم که وارد کنگره شوم، زمانی که وارد کنگره شدم و گوش به فرمان راهنما شدم در مسیر یادگیری قرار گرفتم و دیگر از معرکهگیری دوری میکردم و خدا را شکر میکنم که در این مسیر موفق بودم و توانستم به رهایی برسم.
منشأ معرکهگیری ترس، جهالت و منیت است ما باید با آموزش گرفتن بر این سه مولفه غلبه کنیم من وقتی که به ترس خودم غلبه کردم به منیت خودم غلبه کردم میتوانم در مسیر یادگیری قرار بگیرم وقتی به جهالت و نادانی خودم پی بردم، میتوانم در مسیر یادگیری قرار بگیرم، این منیت بود که نمیگذاشت من قبول کنم که اعتیاد پیدا کردم و از ترس اینکه بقیه نفهمند که من معتاد هستم حاضر نبودم به کنگره بیایم از وقتی که فهمیدم کنگره به الیگودرز آمده تقریباً یک سال طول کشید تا من بتوانم به کنگره بیایم.
یکی از معرکهگیریهایی که در کنگره وجود دارد همین سیگار کشیدنهای پشت در است وقتی که دیدید چند نفر دور هم نشستهاند و مشغول سیگار کشیدن هستند مطمئن باشید که معرکهگیری در راه است و من اگر با اینها همراه شدم از مسیر یادگیری فاصله گرفته و وارد معرکهگیری میشوم، معرکهگیری به قول آقای مهندس خصلتی است که در همه انسانها وجود دارد و ما با آموزش گرفتن میتوانیم از معرکهگیری دوری کنیم،از اینکه به صحبتهای من توجه کردید از شما سپاسگزارم.

تایپ: مسافر عبدالرضا
ویرایش: مسافر گودرز
عکس: مسافر حمید
تنظیم و ارائه: مسافر حجت
مسافران نمایندگی الیگودرز
- تعداد بازدید از این مطلب :
63