English Version
This Site Is Available In English

باید ساختار جسم را بشناسیم

باید ساختار جسم را بشناسیم

جلسه یازدهم از دوره اول سری کارگاه‌های آموزشی، خصوصی مسافران لژیون کاهش و افزایش وزن کنگره۶۰، نمایندگی شیخ‌بهایی اصفهان با استادی مسافر سعید و نگهبانی راهنمای محترم مسافر احسان و دبیری مسافر محمد با دستور جلسه سی‌دی « ساختمان جسم ۵» در روز سه‌شنبه ۴ آذرماه ۱۴۰۴ ساعت ساعت ۱۵:۰۰ شروع به کار نمود.

 

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان، سعید هستم مسافر کاهش وزن

در مجموعه‌ «ساختمان جسم» مثالی آورده شده که بدن انسان را به یک شهر تشبیه می‌کند؛ بنایی که مهندس آن با تمام هنر و دانش خود، آن را طراحی کرده است. آقای مهندس دژاکام در آغاز صحبتشان می‌گویند:  

«برای حل هر مسئله‌ای، ابتدا باید آن مسئله را بشناسیم». برای درمان اعتیاد باید اعتیاد را بشناسیم، برای درمان جسم باید بدن را بشناسیم و برای شناخت جهان باید از جهان آگاه باشیم. مشکل بزرگ انسان‌ها همین است که نمی‌دانند مسئله‌ اصلی‌شان چیست؟ فقط می‌خواهند آن را «درمان» کنند؛ بدون شناخت کافی، درمان‌های کوتاه‌مدت و موقتی ارائه می‌کنند؛ بی‌آنکه بدانند چه پیامدهایی در پی خواهد داشت.  

مثلاً برخی داروها که یک مشکل را حل می‌کند؛ اما ده مشکل دیگر می‌سازد. من برای لرزش دستم به دکتر مراجعه کردم. قرصی به من داد که قرار بود یک‌ چهارمش را مصرف کنم تا بدنم عادت کند؛ اما حتی همان مقدار کم باعث شد بیست‌وچهار ساعت تمام دچار بی‌قراری و بی‌خوابی شوم، نمی‌دانستم نشئه یا خمار هستم. در نهایت مصرفش را کنار گذاشتم و گفتم همان لرزش را تحمل می‌کنم! چون مطمئن بودم آن قرص به ده جای دیگر بدنم آسیب می‌زند.  

در این سی‌دی به عملکرد سیستم بدن و به‌ ویژه آنزیم‌ها اشاره شده است. مهندس توضیح می‌دهند که آنزیم‌ها نقش کاتالیزور دارند؛ همان‌طور که در واکنش‌های شیمیایی، برخی عناصر به تنهایی ترکیب نمی‌شوند مگر اینکه ماده‌ سومی میان آن‌ها واسطه شود، در بدن هم این آنزیم‌ها چنین نقشی دارند. آن‌ها برای فعالیت دستگاه‌های مختلف بدن حیاتی‌اند؛ اما ما با رفتارهای ناآگاهانه و دخالت در سازوکار طبیعی بدن، این سیستم دقیق را به هم می‌ریزیم.  

برای توضیح بهتر مثالی از «دومینو» زده می‌شود. اگر یکی از مهره‌های دومینو را بردارید، زنجیره‌ نظم از بین می‌رود. بدن انسان هم همین‌گونه است؛ اگر یک بخش دچار اختلال شود سراسر سیستم آسیب می‌بیند.  

در عمل‌های زیبایی مانند جراحی بینی برخی از مویرگ‌ها قطع می‌شود، در حالی که همین مویرگ‌ها نقش مهمی در تنظیم جریان خون دارند. قطع آن‌ها ممکن است موجب لخته شدن خون در مغز و حتی سکته شود. در واقع با حذف یک مهره از دومینوی بدن، نظم کل سیستم را مختل می‌کنیم.  

در مورد کاهش وزن هم همین‌گونه است. گاهی با جراحی معده یا گذاشتن بالون می‌خواهیم به سرعت نتیجه بگیریم؛ اما بعد از مدتی، عوارض شدیدتری بروز می‌کند. در بخش دیگری از سی‌دی به فرایندهای شیمیایی بدن و عناصر تشکیل‌ دهنده‌ مواد افیونی اشاره می‌شود؛ مثلاً مولکول مورفین از ۱۷ کربن، ۱۹ هیدروژن، یک نیتروژن و سه اکسیژن تشکیل شده است. با کمی تغییر در ترکیب این عناصر، ماده‌ دیگری مانند کدئین ساخته می‌شود. همین بیان نشان می‌دهد که حتی تغییر جزئی در ساختار مواد می‌تواند نتیجه‌ای کاملاً متفاوت ایجاد کند. گاهی تصور می‌کنیم یک تغییر کوچک مثل عمل بینی بی‌ضرر است؛ اما همان تغییر کوچک می‌تواند پیامدهای بزرگی داشته باشد.  

آقای مهندس در مثالی از زایمان اشاره می‌کنند که بدن در زمان زایمان طبیعی، آماده‌ ترشح مواد شبه‌افیونی است تا مادر درد را تحمل کرده و دچار افسردگی پس از زایمان نشود؛ اما زمانی که زایمان به صورت سزارین انجام می‌شود، این نظم طبیعی مختل شده و مادر بعداً در شیردهی و احساس مادری دچار مشکل می‌گردد. این هم مثالی است از دومینویی که در بدن از کار می‌افتد. خلاصه اینکه، موضوع اصلی این است که اگر بدن انسان را درست بشناسیم، هیچ‌گاه بی‌گدار به آب نمی‌زنیم.

 

خلاصه سخنان راهنما:

سلام دوستان، احسان هستم مسافر کاهش وزن

ما سالادمان باید متناسب با فصل تهیه شود. خیار، گوجه و کاهو را باید کم کنیم یا حتی حذف کنیم. شاید بدن بعضی از افراد به این نوع مواد عادت کرده باشد؛ اما بهتر است این تغییر را آهسته‌ آهسته انجام دهند. باید یاد بگیریم هر چیزی را در فصل مخصوص خودش استفاده کنیم. ممکن است برای من مثلاً کلم با هویج مفید باشد؛ اما برای شما چیز دیگری بهتر عمل کند. من در حال حاضر از شلغم، لبو و کلم استفاده می‌کنم. تجربه شخصی خودم را می‌گویم، نه اینکه بگویم شما هم دقیقاً همین را انجام دهید. هر کسی باید «زبان بدن خودش» را پیدا کند؛ ببینید چه چیزی با بدن شما سازگارتر است.

بر اساس دستور آقای مهندس دژاکام، ما روزانه فقط نیم ساعت پیاده‌روی داریم، نه بیشتر و نه کمتر. اگر کسی می‌خواهد کوه‌نوردی کند، اشکال ندارد؛ اما طبق روش آقای دژاکام، پیاده‌روی ما باید در حد نیم ساعت باشد؛ همین نیم ساعت را هم باید هر روز انجام دهیم.  

در مورد زبان بدن، آقای مهندس می‌فرمایند: «ما نباید فکر کنیم که بدن‌مان را کاملاً می‌شناسیم و خودمان می‌دانیم چطور وزنمان را کم کنیم». واقعیت این است که ما هیچ چیز از نحوه‌ کار بدنمان نمی‌دانیم! فقط مواد لازم را به بدن می‌دهیم و خود بدن است که آن‌ها را به بهترین شکل استفاده می‌کند.  

مثلاً در مورد نفس کشیدن، تصور کنید اگر خودمان بخواهیم آگاهانه دم و بازدم را تنظیم کنیم در عرض دو یا سه دقیقه از نفس می‌افتیم! یا مثلاً آیا می‌توانیم به کبد فرمان بدهیم که الان تصفیه کن؟ هرگز! بدن خودش این کارها را بلد است. وزن هم همین طور است. بدن خودش مدیریت می‌کند. فقط کافی است مصالح و مواد درست را در اختیارش بگذاریم. یکی از دوستان چند روز پیش گفت: من روش خودم را پیدا کرده‌ام، گوشت را بدون نان می‌خورم و وزن کم می‌کنم؛ من گفتم موفق باشید. شاید بدن او با این روش سازگار است؛ اما در اصل بدن با دستور دادن ما لاغر نمی‌شود.  

ما باید همه‌ مواد اولیه‌ی لازم برای ساختمان جسم را در اختیار بدن قرار دهیم تا مطمئن شود هر چه لازم دارد، به‌ موقع به آن می‌رسد. وقتی بدن مطمئن شد، دیگر چیزی را «ذخیره» نمی‌کند. نمونه‌ آن را آقای مهندس دژاکام گفته بودند: شخصی با وزن ۳۷ کیلو وارد شده بود و حالا با همان دستورها، ۵۷ کیلو شده است. او دقیقاً همان کارهایی را انجام داده که افراد برای لاغری انجام می‌دهند، فقط بدنش برعکس عمل کرده و به وزن سالم رسیده است.  

در مورد خوراک‌هایی مثل گردو و کشمش هم همین‌طور است. نه اینکه بگوییم کشمش نخور یا فلان چیز را حذف کن. هر چیزی را به اندازه و به موقع بخور و ببین چه تأثیری روی بدنت دارد. این را خودتان باید متوجه شوید. ما روزی دو بار صبح و شب خودمان را وزن می‌کنیم و می‌توانید امتحان کنید؛ مثلاً امروز ده عدد کشمش خوردی یا ده عدد بادام ببین فردا چه تغییری کرده‌ای. یکی ممکن است شغلش طوری باشد که تمام روز در حال پیاده‌روی است، دیگری پشت میز نشسته است. هر کس باید بر اساس فیزیولوژی بدن خودش رفتار کند.  

هیچ ماده‌ای در جهان نیست که بگوییم، نباید بخوریم. نباید به مرحله‌ای برسیم که بگوییم: من دیگر فلان غذا را نمی‌خورم. رژیم دارم یا هیچی نمی‌خورم؛ بعد ناگهان از سر ناامیدی بگوییم: بی‌خیال! هرچقدر خواستیم بخوریم. هر چیزی را باید به اندازه، به موقع و متنوع مصرف کنیم.  

خود من هم همین‌طور عمل می‌کنم. از وقتی در مسیر کنگره۶۰ هستم، چیزی را به‌طور مطلق حذف نکرده‌ام. فقط آن را به اندازه و در وقت مناسب مصرف می‌کنم؛ مثلاً صبح‌ها نمی‌آیم کره و مربا و چای شیرین بخورم. برنامه‌ام طبق روش آقای مهندس دژاکام این است: دو تا سه عدد تخم‌مرغ در صبح، سالاد قبل از ناهار، نیم ساعت پیاده‌روی روزانه و آب نخوردن یک ساعت قبل و بعد از غذا؛ در آخر مجدد یادآور می‌شوم: سالاد، حتماً باید سالاد فصل باشد. زمستان، سالاد زمستانی؛ تابستان، سالاد تابستانی. نباید چیزی را که مخصوص تابستان است در زمستان مصرف کنیم، چون ناهم‌‌گون است و با بدن سازگار نیست. 

 

تایپ: مسافر محمدحسین (لژیون۲۳)، مسافر محمد (لژیون۲۶)، مسافر مهدی (لژیون۱۶)، مسافر امیر (لژیون۵)، مسافر محمد (لژیون۲۱)

مرزبان کشیک: مسافر رسول

مرزبان خبری: مسافر محسن

تنظیم و ارسال: مسافر حمزه

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .