من بر روی این صندلی که گواه سالها درگیری است به این فکر میکنم که چقدر این موضوع، نقشه گنج سفر ماست. من که زمانی استاد معرکهگیری بودم، چه نمایشهای با شکوهی که برای دنیا اجرا نکردم. آنقدر در این نمایش غرق شدم که نقش را با ذات خود اشتباه گرفتم.
زمانیکه در گذشته با مسئله و مشکلی روبهرو میشدم، به منظور حل مشکل خود به جای اینکه صبور و آرام باشم، بسیار عصبانی بودم و خیلی زود از کوره در میرفتم و طلبکار زمین و زمان میشدم و به جای اینکه به خود نگاهی بیندازم، اطرافیان خود، بالاخص مسافرم را مسبب بهوجود آمدن آن مشکل میدانستم و او را سرزنش میکردم و این امر جز پریشانی، ناامیدی و بههمریختگی حاصلی برای من به دنبال نداشت.
با ورود من به کنگره یادگیری آغاز شد. یادگیری در کنگره۶۰ متفاوت بود. در این مکان ما الفبا را از نو میآموزیم، الفبا راستگویی، مسئولیت و الفبا بدون نقاب زندگی کردن. دریافتم که بایستی قبل از انجام هر حرکتی، دوربینم را سمت خودم برگردانم و همه حواس و انرژیم را روی عملکرد خود میگذاشتم تا به نتیجه برسم و این را پذیرفتم که من هیچ دانایی و آگاهی ندارم؛ چراکه اگر داشتم، جایگاهم اینجا نبود؛ بنابراین با دریافت انرژی مثبتی که در کنگره موجود است و با دریافت آموزشها توانستم، آنها را تا اندازهای در زندگی کاربردی کرده و به آرامش نسبی برسم.
در پایان خداوند را شاکر و سپاسگزار هستم که در مسیر کنگره قرار گرفتم تا راه و رسم درست زندگی کردن را بیاموزم، از آقای مهندس نیز بابت آموزشهای ناب ایشان تشکر و قدردانی میکنم که چشمان بسته من را به حقیقت باز کردند.
نویسنده و ویرایش: همسفر مریم رهجو راهنما همسفر مهین (لژیون هشتم)
عکاس: راهنما تازهواردین همسفر فاطمه
ارسال: راهنما تازهواردین همسفر الهه
همسفران نمایندگی ملاصدرا (نیکآباد)
- تعداد بازدید از این مطلب :
124