آقای مهندس در سیدی نظم و احترام میگویند: ما اگر به جهان نگاه کنیم، میبینیم که همه چیز روی نظم و ترتیب بنا شده است. اگر خورشید یک لحظه دیرتر طلوع کند، اگر زمین کمی تندتر یا کندتر بچرخد، اگر فصلها جابهجا شوند، حیات روی کره زمین مختل میشود؛ یعنی جهان با این عظمت، با این بزرگی، اگر ذرهای بینظمی در آن وارد شود، همه چیز بههم میریزد. پس این یک اصل است: هیچ سیستمی بدون نظم، پایدار نمیماند.
همین موضوع را اگر روی انسان بیاوریم، میبینیم خیلی از گرفتاریهایی که ما داریم بهخاطر همان بینظمیهایی است که خودمان ایجاد میکنیم. گاهی در زمان خواب، گاهی در تغذیه، گاهی در کار و مهمتر از همه در تفکرات. تفکر اگر نامنظم باشد، مثل یک اتاق بههمریخته میشود؛ آدم نمیداند دنبال چه میگردد، چه میخواهد، چه باید بکند.
در مورد سفر هم همینطور است. کسی که OT را دیر و زود میکند، کسی که ساعت خوابش بینظم است و کسی که در برنامه آموزش بینظم است همان بینظمی را در نتیجه درمانش میبیند. یعنی نظم، تعیینکننده کیفیت درمان است.
اما در کنار نظم، یک اصل دیگر هم وجود دارد و آن احترام است. احترام یعنی شناختن جایگاهها و حرمتها. احترام یعنی بدانم هر چیزی در جای خودش معنا پیدا میکند. احترام، چاپلوسی نیست؛ احترام یعنی ادب، یعنی توجه، یعنی درک و فهم موقعیت.
وقتی شما به یک نفر احترام میگذارید، در حقیقت دارید به خودتان احترام میگذارید؛ چون کسی که حرمت دیگران را نگه میدارد، اول حرمت خودش را شناخته است. برعکسش هم صادق است؛ آدم بیاحترام، اول از همه به خودش بیاحترام است؛ چون خودش را در جایگاهی میبیند که لازم نمیداند ادب و حرمت را رعایت کند.
در کنگره۶۰، نظم و احترام کنار هم حرکت میکنند. شما اگر نظم داشته باشید؛ ولی احترام نداشته باشید، ساختار خشک میشود. اگر احترام داشته باشید؛ ولی نظم نداشته باشید، ساختار شُل و بیخاصیت میشود. این دو باید مثل دو کفه ترازو با هم بالا و پایین بروند تا تعادل شکل بگیرد.
احترام به راهنما، به مرزبان، به استاد جلسه، به تازهوارد، به خانواده …، اینها همه یک معنی دارد؛ احترام به مسیر درمان. چون این افراد نگهبان و حامل دانایی هستند. احترام به این ساختار در واقع احترام به خود سفر و زندگی خودتان است.
از طرفی، احترام فقط در ظاهر نیست؛ اینکه درست بنشینیم، درست صحبت کنیم، حرف یکدیگر را قطع نکنیم، موقع مشارکت وقتشناسی داشته باشیم …، اینها همه بخش بیرونی کار است؛ اما بخش مهمتر، احترام درونی است؛ یعنی من یاد بگیرم که قضاوت نکنم، منیت نداشته باشم، نخواهم بزرگنمایی کنم یا خودم را برتر بدانم؛ چون بیاحترامی در بیشتر مواقع از نادانی یا از منیت و غرور میآید و وقتی اینها باشد، راه یادگیری بسته میشود.
نظم هم همینطور است. اول از ظاهر شروع میشود: زمانبندی، برنامه، نوشتن، خواب و بیداری. بعد آرامآرام به درون نفوذ میکند و تبدیل میشود به نظم فکری. آنجاست که فرد در گفتار و رفتار آرامتر، منسجمتر و حسابشدهتر میشود. این آرامش خودش احترام میآورد.
در پایان آقای مهندس همیشه این نکته را یادآوری میکنند که نظم و احترام ابزار هستند؛ ابزار ساختن یک انسان متعادل، یک انسان سالم، یک انسانی که بتواند در صلح و آرامش زندگی کند؛ اگر این دو اصل رعایت شود، هم سفر درست انجام میشود، هم زندگی شکل میگیرد و هم انسان در مسیر دانایی قدم میگذارد.
در نهایت، برای من نظم و احترام فقط دو واژه نیستند؛ بلکه معیارهاییاند که میتوانم با آنها میزان رشد خودم را بسنجم. هرجا بینظمی یا بیاحترامی از من سر میزند، یعنی هنوز نیاز به کار بیشتر دارم. یاد گرفتهام هر قدمی که با نظم و احترام بردارم، مستقیم مرا به آرامش و نتیجه بهتر میرساند.
منبع: سیدی نظم و احترام
نویسنده: همسفر مژده رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون اول)
عکاس: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون اول)
ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ارگ کرمان
- تعداد بازدید از این مطلب :
140