حس دریافت شال زیبا و توصیف‌ناپذیر است

 همسفر سمیرا

خداوند را شکر می‌کنم، که به من اجازه بودن در چنین جایگاهی داده شده تا بیشتر آموزش بگیرم. شاکر خداوند هستم که آن لحظه را برای من مقدر‌ فرمود که از دستان پر مهر آقای مهندس شالی دریافت کنم. دریافت این نعمت بزرگ برای من سراسر امید به بار داشته است. از خداوند می‌خواهم همراهم باشد تا بتوانم شرمنده دیگران و خود نباشم و هیچ‌گاه یاد و محبت خدا را فراموش نکنم. فراموش نکنم‌ که من نیز روزی با ناتوان‌ترین حال وارد کنگره۶۰، شدم و هیچ امیدی به زندگی نداشتم و گمان هم نمی‌کردم اوضاع بهتر شود؛ اما اولین روزی که وارد کنگره شدم و پس از خواندن دعا زمانی که همه یکدیگر را بغل کردند و من احساس غریبی و تنهایی کردم راهنمای تازه وارد همسفر دلشاد کنار من  آمدند و حرف‌های آرامش‌بخش به من زدند و مرا با کنگره آشنا کردند. به دلایلی نتوانسته بودم برای آزمون، تلاشی که من را راضی کند انجام‌ دهم و وقتی جواب آمد حیرت زده شده بودم. راهنما همسفر شهلا به من گفتند: ببین چقدر خدا دوستت دارد که  اجازه برایت صادر شده و این بهترین کلامی بود که شنیدم‌. این تمام آن چیزی بود که مرا به آینده امیدوار و دلگرم کرد. اکنون مفتخرم که از دستان آقای مهندس شال سبز راهنمای تازه واردین را دریافت کردم.

راهنما همسفر صدیقه

خداوند بزرگ را بسیار سپاس‌گذارم که اذن و اجازه خدمت در قطعه‌‌ای از بهشت را به من دادند. از آقای مهندس و خانواده محترم ایشان سپاس‌گذارم که این بستر را فراهم کردند و از ایجنت بزرگوار و راهنما همسفر شیوا تشکر می‌کنم و این حال خوب را مدیون ایشان هستم. اگر در مورد حس و حال خوب خود بخواهم بگویم، واقعاً قابل توصیف نیست، وقتی وارد ساختمان سیمرغ شدیم همه مثل فرشته‌ها لباس سفید پوشیده بودند و پر از انرژی بودند. موقع بستن پیمان که رسید، گفتم خدایا کمک‌ کن تا یاری‌رسان کسانی باشم که روزی من هم مثل آن‌ها دردمند بودم. مثل ایاز داستان سلطان محمود باشم، پیمان شکنی نکنم، این خدمت‌ را بر اساس عشق، محبت، عدالت ،معرفت و عمل سالم انجام دهم و همیشه سپاس‌گذار کنگره باشم. این حس و حال خوب خود را برای تک‌تک سفر دومی‌ها آرزو می‌کنم

همسفر سکینه

از وقتی که همراه مسافرم وارد کنگره شدم، آرزوی چنین روزی را داشتم. جایگاه راهنمایی جایگاه حائز اهمیت و حساسی در کنگره۶۰، است. از خداوند می‌خواهم همان‌گونه که امروز در پیشگاهش قسم یاد نمودم به من این توانایی را بدهد که در این جایگاه خالصانه خدمت کنم ‌و موفق باشم. از خداوند متعال که اجازه خدمت به خلق را به من عطا کرد، سپاس‌گذارم . از هر آن‌چه بتوانم در این مسیر خدمت کنم، تمام لحظه‌ها خدا را شکر می‌کنم و همین‌طور از مهندس دژاکام و خانواده ایشان برای ایجاد چنین بستری تقدیر و تشکر می‌کنم. از راهنمایانان کنگره۶۰، بخصوص راهنما همسفر سپیده تشکر می‌کنم امیدوارم در تمام مراحل موفق باشند.
حس‌ و حال عجیب و به نوعی دگرگونی درونی بود. بی‌شک پیمان بستن در حضور خداوند و قسم یاد کردن در پیشگاه خداوند نوعی آمادگی درونی لازم دارد. هم‌اکنون که در این جایگاه قرار دارم در حضور خداوند پیمان می‌بندم که از امروز در برابر خداوند مسئول باشم و برای پذیرش این مسئولیت بیدار باشم. بیداری به این جهت که آموزش‌ها متوقف نشود و با تمام توان در این جایگاه خدمت کنم. حس و حال دریافت شال راهنمایی واقعا شیرین و پرانرژی بود و اصلا قابل وصف نیست. امیدوارم این جایگاه و حس‌ و حال نصیب همه مسافران و همسفران کنگره۶۰، شود.

 همسفر اعظم

خداوند را شاکرم و سپاس‌گذارم که اذن و اجازه خدمت و عشق به بندگان خود را به من عطا نمود تا من هم بتوانم در این جایگاه خدمت کنم. از راهنمای عزیزم همسفر معصومه و اینجنت شعبه خیلی سپاس‌گذارم. روز اولی که من وارد کنگره شدم حال خوشی نداشتم، وقتی وارد لژیون شدم تنها کسی که به من دلگرمی داد راهنمایم بود، تا اینکه بعد از یه مدت راهنمایم از بچه‌ها پرسید کدام یک از شماها می‌خواهید راهنما شوید؟ ناخودآگاه دستم را بردم بالا گفتم من، یه حس عجیبی بهم دست داد راهنمایم گفت، باید در امتحانات شرکت و تلاش کنی تا راهنما شوی. کمی با خودم فکر کردم گفتم مگر می‌شود من هم روزی بتوانم راهنما شوم با همه این حرف‌ها سال اول نتوانستم قبول شوم؛ اما بعد از رهایی مسافرم تلاشم را صد چندان کردم و با اشتیاق زیاد آزمون راهنمایی را خواندم و با کمک‌های راهنمایم و با توکل به خداوند و آموزش‌های ناب آقای‌‌مهندس، که انشاالله همیشه سایه ایشان بالای سر ما باشد. سال دوم با ناباوری قبول شدم و از همه مهم‌تر قبولی مسافرم بود که بیشتر مرا خوشحال کرد، وقتی هر دو توانستیم از دستان پر مهر جناب مهندس شال نارنجی بگیریم از صمیم قلبم خوشحال شدم و این حس خوب را، باید تجربه کرد، چون قابل توصیف نیست و از خداوند می‌خواهم ما را یاری فرماید تا بتوانیم خدمتگزار صادق برای کنگره۶۰، باشیم. در آخر از همه عزیزانی که ما را در این مسیر کمک کردند ممنون و سپاس‌گزام.

🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸

ویرایش: همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر سپیده(لژیون هشتم)
ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون یکم)
همسفران نمایندگی قیدار