جلسه ششم از دوره هفتم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران نمایندگی پرند با استادی راهنمای تازهواردین همسفر صدیقه، نگهبانی همسفر اکرم و دبیری همسفر شهناز با دستور جلسه: «رابطه یادگیری و معرکهگیری» در تاریخ ۴ آذرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۴:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
خدا را حمد، سپاس و شکر میکنم که یک بار دیگر توفیق شد که در این جایگاه خدمت کنم و از شما عزیزان آموزش بگیرم. از ایجنت محترم و گروه مرزبانی تشکر میکنم و همچنین به دستیار اسیسانت محترم همسفر آرزو خیر مقدم میگویم. امیدوار هستم امروز همسفرانی که برای مرزبانی کاندید شدند آنچه صلاح خداوند است نصیبشان شود و پیشاپیش به مرزبانان دوره جدید تبریک میگویم. از نگهبان جلسه و همچنین از راهنمایان تازهواردین تشکر میکنم که به من اعتماد کردند که در این جایگاه خدمت کنم. دستور جلسه این هفته راجع به رابطه یادگیری و معرکهگیری است؛ اگر بنایی آباد باشد؛ اما ساکنین آن خراب باشند، بنا هم کمکم رو به ویرانی و خرابی میرود؛ اما ساکنین آباد، بناهای خراب و یا ویرانهها را هم میتوانند احیاء کنند.
از زمانیکه بشر خلق شد یادگیری در درون او نهادینه شد و خداوند انسان را روی زمین فرستاد تا آموزش بگیرد و خدمت کند. یادگیری نقطه مقابل معرکهگیری است، معرکهگیری انسان را از آموزش و یادگیری دور میکند، انسان را به چالش و حاشیههای بزرگ میکشاند و باعث میشود ذهن انسان درگیر یکسری مسائل ضد ارزشی شود و دیگر خارج شدن از آن برای او ممکن نیست، در این صورت دیگران را مورد قضاوت، نقد و بررسی قرار میدهد. در نتیجه اشتباهات خودش را پنهان میکند و موضوع را به موضوع دیگر ربط میدهد، معرکهگیری در تمام سطوح زندگی اتفاق میافتد و دلایل مختلفی دارد که عبارتند از: انگیزه کافی برای یادگیری نداشتن؛ چون آموزش را دوست ندارد، افراد معرکهگیر دچار منیت، قیاس، ناامیدی، ترس و احساس شکست میشوند و جایگاه خود را بالاتر از آنچه که هست میبینند.
مثلث جهالت هم که ترس، ناامیدی و منیت است در مقابل مثلث دانایی قرار دارد که به اعتقاد من فردی که در چنین شرایطی قرار دارد نشانه جهل خود انسان است. سومین مورد اعتماد نکردن به قوانین، گوش ندادن به راهنما و نافرمانی کردن یا خود را بهتر از راهنما دانستن است. فرد باید یاد بگیرد که راهنما یا معلم از من بهتر میداند؛ پس اگر راهنما بهتر میداند؛ باید تسلیم راهنمای خود باشد. قوانینی در کائنات است که میگوید؛ اگر از آموزگارت آموختی که هیچ؛ اگر نیاموختی روزگار معلم بسیار سرسختی است و تو را مرتب مورد آزمایش قرار میدهد؛ پس یک تازهوارد، یک سفر اولی یا سفر دومی؛ باید باور داشته باشد که نمیداند و راهنما بیشتر میداند، اول باید ندانی را بدانی تا بدانی را بدانی. معرکهگیری مانند نور و تاریکی است، عدهای میسازند و عدهای خراب میکنند. هر چند که کنگره مانند گردباد سبز است که در مرکز دایره چیزهای سنگین میماند و چیزهای سبک به دست گردباد به بیرون انداخته میشود.
معرکهگیری به دلیل کمبود دانش، آگاهی و نرسیدن به دانایی است. قبل از ورود به کنگره دقیقاً همه ما دچار این مشکلات بودیم، این کار ضد ارزشی باعث تقویت نیروهای منفی میشود و انرژی انسان را میگیرد. یک تازهوارد زمانیکه وارد کنگره میشود کاملاً یک معرکهگیر است و شروع میکند به معرکهگیری که چرا زیاد دست میزنند؟ چرا زیاد سلام میکنند؟ در واقع فقط تماشاچی هستند و بعد کمکم بازیگری ماهر میشوند. معرکهگیری نشانه جهل انسان است که در تاریکی به سر میبرد. به عقیده من ما دشمن بیرونی نداریم دشمن ما در درون ما است و دیگران به ما آسیب نمیتواند برسانند آن کسی که به ما آسیب میزند خود ما هستیم. معرکهگیری هم در صور آشکار و هم در صور پنهان انسان است در ظاهر شاید متوجه شده باشیم؛ اما در پنهان نقش مهمی دارد؛ وقتی یک همسفر در مقابل مسافر خود سکوت میکند در واقع در ذهن خود معرکهگیری، قضاوت، نبخشیدن، سرزنش و قیاس میکند و با این کار هم حال خود و هم حال مسافر را خراب میکند.
مثلث دانایی به من میآموزد که من باید آموزش، تفکر و تجربه را کسب کنم و هر ۳ ضلع باید با هم رشد کنند؛ اگر دانایی نداشته باشیم وارد معرکهگیری میشویم. افرادی که با علم و دانش سروکار دارند؛ اگر در جایی عقب بمانند عقبگرد میکنند؛ چون دانایی دارند. مهم خواستن و نخواستن ما است که بین آنها فاصله زیادی است. ما انسانها همیشه برای خواستههایی مانند رهایی، ازدواج، تحصیلات، خانه خریدن و ... سعی و تلاش میکنیم؛ وقتی به خواستههایمان میرسیم دیگر سعی و تلاش نمیکنیم، ادامه نمیدهیم و دیگر برای آن ارزش قائل نیستیم. انسان باید برای هر چیزی که به دست میآورد ارزش قائل شود و شکرگزار باشد؛ چون انسان موجودی است فراموشکار به همین دلیل در کنگره همه آموزشها و دستور جلسات تکرار میشود.
برای یادگیری بیشتر ما باید به جلو حرکت کنیم یادگیری دنیای گستردهای برای رسیدن، شناخت و انسانیت است که باید به درون خودمان سفر کنیم تا انسانها را بیشتر بشناسیم با حس آلوده نمیتوانیم انسان را بشناسیم. معرکهگیری در سقوط کردن انسان از درجه انسانیت است. برای شناخت انسان باید تغییرات در افکار، اندیشه، گفتار و در کردار رخ دهد، تبدیلات شکل بگیرد و انسان از اهریمن رها شود. گاهی اوقات باید انسان خودش را از رنج و سختیهای زندگی رها کند، رنج و سختیها برای شناخته شدن انسان است نه برای آزار انسانها و یک نوع یادگیری با ارزش است؛ باید به جلو حرکت کرد؛ باید شناگر ماهر و بازیگر ماهری باشید؛ بنابراین انسان خردمند به دنبال علم، دانش و قوانین درست زندگی کردن است و انسان بیخرد به دنبال معرکهگیری، حاشیه و نق زدن است؛ اما در کل صفت گذشته در انسان صادق نیست؛ چون انسان جاری است.
زمانیکه در صفت تغییر صورت گرفت؛ یعنی یادگیری انجام گرفته است. انسان آموزش میبیند، وارد تجربه میشود و بعد مهارت خودش را در قالب علم به دیگران منتقل میکند. ما در کنگره به آموزش نیاز داریم؛ اگر علم نباشد تغییر صورت نمیگیرد؛ اگر انسان از گفتارها و نوشتارها جلوتر نباشد نمیتواند به علم دست بیابد؛ اگر میخواهیم به دانایی و یادگیری برسیم؛ باید از درد و رنجها عبور کنیم تغییرات زمانی شکل میگیرد که مفهوم را به شکل سادهای درج کرده باشیم. زندگی کردن هم خودش یادگیری است انسان و موجودات بر پایه یادگیری هستند. در آخر صحبتهای خودم یک جمله مهم از استاد سردار عنوان میکنم، استاد سردار میفرمایند: "باید ساخته شویم و برای ساخته شدن باید بیاموزیم تا به درجهای که ممکن است برسیم." تا نیاموختیم ممکن نیست به علم کنگره دست پیدا کنیم.

نفرات برتر آزمون آبانماه

مرزبان کشیک: همسفر آرزو و مسافر مجید
تایپیست: همسفر رقیه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون دوم)
عکاس: همسفر انسیه رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون اول)
ویرایش و ارسال: همسفر سمیرا رهجوی راهنما همسفر الهه (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی پرند
- تعداد بازدید از این مطلب :
733