همسفر نفیسه
در کنگره۶0، همواره میشنویم که یادگیری یعنی تغییر. این جمله شاید ساده به نظر برسد، اما درعمل به این معناست که اگر آموزش میبینم، باید نتایج آن را در رفتارم، تصمیمهایم، نگاهم به مشکلات و حتی در برخورد با دیگران ببینم. یادگیری فقط شنیدن حرفها نیست؛ یعنی چیزی در درونم جابهجا شود، چیزی آرامآرام ساخته شود و کمکم در بیرون نیز خود را نشان دهد.
اما دقیقاً در جایی که باید یاد بگیرم و تغییر کنم، ممکن است وارد معرکه گیری شوم. معرکهگیری یکی از عادتهایی است که بسیاری از ما سالها با خود حمل کردهایم. این رفتار نوعی سپر دفاعی است، وقتی حقیقت را نمیخواهم ببینم یا مسئولیت رفتارم را بپذیرم، شروع میکنم به پرحرفی، بهانهآوردن، مظلومنمایی، مقصر دانستن دیگران یا موضوع را به حاشیه کشاندن. درظاهر، ممکن است فکر کنیم که ازخود دفاع میکنیم، اما درواقع داریم از یادگیری فرار میکنیم.
یادگیری نیازمند آرامش، صداقت و پذیرش است. در حالی که معرکهگیری دقیقاً این سه را نابود میکند. وقتی معرکهگیری میکنم، ذهنم آشفته است؛ نه میشنوم، نه میفهمم، نه میپذیرم، چون تمام انرژیام صرف این میشود که ثابت کنم حق با من است و دیگران اشتباه میکنند.
در مقابل، کسی که یادگیری را انتخاب می کند، بهجای توجیه و سروصدا، سکوت و عمل را انتخاب میکند. بهجای اینکه بگوید: «چرا سخت است؟»، میگوید: «چطور میتوانم انجامش دهم؟» و بهجای گفتن: «این مشکل من نیست»، میگوید: «مسئولیتم چیست؟»
در سفر اول، اگر یاد نگیریم، مسیر درمان بسیار دشوار میشود، چون بخش بزرگی از رهایی، درک این واقعیت است که مشکل اصلی بیرون نیست، بلکه در درون خود ماست. اما وقتی وارد معرکه گیری می شوم، انگار چشمم را از روی خودم بر می دارم و روی همه ی دنیا می گذارم و همین باعث میشود که فرصت رشد و یادگیری را از دست بدهم.
به گمان من، رابطهٔ یادگیری و معرکهگیری، همانند رابطهٔ نور و تاریکی است، هر چه نور یادگیری بیشترباشد، تاریکی معرکهگیری کمرنگتر میشود. چون انسانی که میفهمد، آرام میشود، عمیق میشود و نیازش به اثبات خود، کمتر میگردد.
در کنگره ۶۰، یادگیری یعنی این که خود را پیدا کنم، خود را بسازم، مسئولیتم را بپذیرم و از حاشیهها فاصله بگیرم
و معرکهگیری یعنی دقیقاً برعکس، گم کردن خود، فرار از واقعیت و نپذیرفتن. امیدوارم هرچه بیشتر به سوی یادگیری گام برداریم و هر روز، قدمی از معرکهگیری فاصله بگیریم.

همسفر طاهره
خدایا، از تو سپاسگزارم برای نعمت سلامتی، رهایی و حرکت به سوی نوری که نصیبم میگردانی. خدایا، از تو برای تمامی پناهی که هستی، سپاسگزارم.
کنگره جای یادگیری و آموزش است. یادگیری هم کسب دانش است و هم ایجاد تغییر در رفتار و عواطف با استفاده از آن دانش. یادگیری و دانایی، عبارت است از: تفکر، آموزش، تجربه. آموزش و یادگیری مفاهیمی هستند که به طور نزدیک با یکدیگر ارتباط دارند.
معرکهگیری نقطه ی مقابل یادگیری است و ریشه ی آن به جهل و ناآگاهی انسانها برمیگردد. در واقع، تغییر یک موضوع و تبدیل آن به مسئلهای دیگر، زمانی که انسان اشتباهات خود را در نظر نمیگیرد و دیگران را مقصر میداند، یعنی وارد معرکهگیری شده است. در معرکهگیری سه صفت؛ ترس، منیت و ناامیدی وجود دارد.
اگر شخصی همیشه به دنبال دریافت آموزش باشد و صفت دانایی را که مهمترین مقوله در یادگیری است، بالا ببرد، میتواند از معرکهگیری دور شود و کمتر دچار کینه، ترس و خشم باشد. معرکهگیری ما را از آموزش دور میکند. رابطهای که بین یادگیری و معرکهگیری میتوانیم برقرار کنیم، این است که هر زمان از آموزش و خدمت فاصله بگیریم، به سمت معرکهگیری کشیده میشویم. این دو در کنار هم وجود ندارند.
همسفر زهرا
سیدی نوشتن درآموزش بسیار مؤثر است و اهداف متعددی را دنبال میکند. درمرحلهٔ اول، حسهای مختلف را درگیر میکند: حس لامسه، بینایی و شنوایی. همچنین تمرکز کردن را به ما میآموزدکه درزندگی روزمره برای موفقیت درکارها به آن نیاز داریم واین تمرکز، لازمه ی موفقیت ما است.
نکته ی جالب اینجاست که سیدیها درکنگره ی۶۰ فقط درباره ی درمان اعتیاد نیستند، بلکه درسهای اخلاقی و آموزشی زیادی درباره ی خانواده دارند و مارا به داشتن تفکر و اندیشهٔ سالم هدایت میکنند.
لازمه ی یادگیری این آموزشها، رعایت سه شرط اساسی است. اول، اینکه بدانیم نمیدانیم؛ دوم، باور داشته باشیم که کسی بهتر از ما میداند؛ و سوم، در برابر فردی که میداند و در برابر موضوعی که مطرح میشود، تسلیم باشیم. اگر یکی از این سه شرط را رعایت نکنیم، آموزشها به نتیجه نمیرسند و نقطه ی مقابل آن، «معرکهگیری» پیش میآید. در معرکهگیری، فرد در برابر موضوعات مختلف، نظرخود را، حتی اگر نادرست باشد، اعمال میکند و بر آن پافشاری میکند و حرف بیربطی را تقویت مینماید.
به گفته ی جناب مهندس، پیش از این، لژیون به این شکل نبود و هرکس نظر خود را بیان میکرد. اغلب افرادی که تازه به کنگره میآمدند، در جهت منفی معرکه میگرفتند. به همین دلیل، برای اینکه آنها نیز بتوانندبه طور بهینه از کنگره استفاده کنندودر مسیر سالمی ساخته شوند، در برابر آنان، معرکهگیری در جهت مثبت را راهاندازی کردیم که به لژیونهای فعلی منجر شد. در این راستا، افراد آموزشدیده و کارکشتهای که ازنظر جناب مهندس تأیید شدهاند، به عنوان راهنما معرفی شدند، تا رهجوها را هدایت کنند و مسیر را به آنان نشان دهند و نظم خاصی به کنگره داده شد.
معرکهگیری نقطه ی مقابل آموزش است و کسی که خود را درگیر آن کند، از آموزش دور میشود. انسانها باید مشکلات خود را بپذیرند و معرکهگیری راه نیندازند، زیرا درواقع به خودشان آسیب میزنند و ازآموزشهای لازم، که انسان را در مسیر تعالی میسازد، محروم میشوند. به امید زندگیهای سالم، باارزش روزافزون و ساختن جامعهای سالم برای آیندگانمان.
همسفر الینا
یادگیری به مقوله ی آموزش و در نهایت، به دانایی مرتبط است. به نظر من، یادگیری یعنی بالا بردن دانایی؛ به این معنا که فرد در هر لحظه و در هر مکان، در پی افزایش تجربه و دانش خود باشد وسه مؤلفه ی اصلی مثلث دانایی یعنی تفکر، تجربه و آموزش را به تعادل برساند. چنین فردی از تمام رویدادهای اطرافش تنها یک هدف دارد و آن هم یادگیری است.
معرکهگیری حاصل وجود ترس، منیت و ناامیدی درانسان است. به دلیل وجود این سه عامل، فرد اشتباهات خود را نمیپذیرد و در نتیجه از دستیابی به خواستههایش بازمیماند.
اگر انسانی خود را مشغول یادگیری کند، همیشه در حال آموختن باشد و دانایی خود را افزایش دهد، میتواند از دام معرکهگیری رها شود. دراین حالت، کمتر نق میزند و کمتر گلایه میکند. چنین فردی کمتر دردنیای منیت، ترس و خشم فرو میرود.
رابط خبری: راهنما همسفر زهره (لژیون سوم)
عکس: همسفر زهرا رهجو راهنما همسفر طاهره(لژیون یک)
ویرایش و ارسال: همسفر نازنین رهجو راهنما همسفر طاهره (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی تربت حیدریه
- تعداد بازدید از این مطلب :
80